«غدیر» فصل الخطاب امامت
حادثه غدیر فقط یک حادثه خاص تاریخی نیست که در زمان خود واقع شده باشد، بلکه تعیین سرنوشت تمام انسانها در طول تاریخ است. به همین جهت، نوشتن و سخن گفتن از غدیر خم در هر زمان و مکانی بی مناسبت نمی باشد. هر دلداده ی ولایتمداری موظف به انتقال و ترویج این واقعه و لو در دایره ای محدود نسبت به فرزندان و خانواده خود است. در ابتدا به شرح مختصر واقعه و در ادامه به نکاتی پیرامون خطبه ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می پردازیم.
دو نکته مهم تاریخی
1- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می رود. بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند: بار اول در سال هشتم، پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمره» وارد مکه شدند; بار دوم در سال نهم به عنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند; و سومین و آخرین بار بعد از هجرت در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، یکی بیان مسائل حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله.
2- «غدیر» که قبل از «جحفه» قرار دارد، محل افتراق اهل مدینه و مصر و عراق بود. در واقع آخرین محل تلاقی کاروان ها غدیر خم بود. پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبائل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند. جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند. امیرمؤمنان علیه السلام هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری وجوهات رفته بودند، به همراه دوازده نفر از اهل یمن برای انجام اعمال حج به مکه رسیدند.
واقعه غدیر در یک نگاه
اینکه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله جامعه به رهبری ایشان اداره شود و بعد از آن خود جامعه تصمیم گیر این امر عظیم باشد یکی از امور واضح البطلانی است که هیچ عقل خالی از هوا و هوس آن را نمی پذیرد. مانند باغبانی که نهالی تازه کاشته را بدون رسیدگی و هرس در میان هزاران علف هرز و آفات زمینی و آسمانی رها کند
سال دهم هجرت، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از پایان مناسک «حجة الوداع» به همراه هزاران تن از مسلمان به سوی مدینه رهسپار شد. کاروان، منازل بین راه را یکی پس از دیگری پیمود. کاروان کم کم به وادی «ج حفه» نزدیک می شد. ناگاه جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و آیه شریفه: «یا ایها الرَّس ول بَلِّغ ما انزِلَ …» (1) را بر ایشان قرائت کرد. در این آیه خداوند پیامبرش را ترغیب نمود تا دستور او را درباره جانشینی و ولایت حضرت علی علیه السلام هر چه سریع تر به مردم برساند. (2)
پیامبر صلی الله علیه و آله به غدیر خم رسید. دستور داد: «آنانکه از غدیرخم گذشته اند مراجعت کنند، باقیمانده کاروان هم برای رسیدن به میعادگاه عجله کنند».
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر فراز جهاز شتران جای گرفت و بعد از حمد و ثنای خداوند؛ چنین فرمود: «ای مردم! به پایان عمرم نزدیک شده ام و از میان شما می روم. ای مردم! من آنچه از حلال و حرام خدا بود به شما رساندم ٦. آیا من بر شما اولویت و برتری ندارم؟» مردم همگی گفتند: بلی؛ یا رسول الله.
آنگاه او دست امام علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «مَن کُنت مَولاه فَهذا علیٌّ مَولاه ؛ هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست».(3) بار خدایا دوست علی را دوست بدار و دشمن علی را دشمن باش. معبودا آنکه علی را یاری کند، یاور باش و کسی که او را یاری نکند، خوار و ذلیل گردان.
کلیدهای طلایی در خطبه غدیر
1. الهی بودن امر جانشینی:
در سالهای آغازین دعوت علنی هنگام عرضه اسلام به قبایل، در پاسخ به پیشنهاد رییس قبیله بنی عامر بن صعصعه (ما با تو به شرطى بیعت مى كنیم كه اگر خداوند تو را بر دشمنانت پیروز گرداند امر خلافت با ما باشد) حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: «الامر لله یضعه حیث یشاء» امر جانشینی به دست خداست هر جا او صلاح بداند قرار می دهد.
در این مرحله هم حضرت اشاره به این امر می کنند. بعد از حمد و ثنای الهی فرمود:
«اقرار می کنم به بندگی خدا و شهادت می دهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا می نمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید … خداوند بر من چنین وحی کرده است: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند. ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند … و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع به پا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می باشد .» (4)
2. اهمیت مسئله امامت:
یکی از مهمترین مسئله ها در ادامه مسیر توحید و ولایت الهی مسئله امامت و رهبری جامعه است. اینکه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله جامعه به رهبری ایشان اداره شود و بعد از آن خود جامعه تصمیم گیر این امر عظیم باشد یکی از امور واضح البطلانی است که هیچ عقل خالی از هوا و هوس آن را نمی پذیرد. مانند باغبانی که نهالی تازه کاشته را بدون رسیدگی و هرس در میان هزاران علف هرز و آفات زمینی و آسمانی رها کند. سیر و حرکت امامت باید توسط حضرت برای مردم تبیین و مشخص شود. وگرنه در بروز فتنه ها حق و باطل در هم می آمیزد و مردم از شناخت راه صحیح عاجز می شوند. همانطور که در طول تاریخ اسلام دیده می شود که هر گاه خطر انحراف در اسلام دیده می شود امامان علیهم السلام یکی بعد از دیگری با تمام دارایی های خود مقابل آنها به مبارزه پرداخته اند. در این خطبه حضرت به خوبی مسیر امامت و آثار پیروی از ایشان را برای حاضرین بیان می کنند. در فرازی از خطبه می فرمایند:
در بخشی از خطبه غدیر حضرت رسول صلی الله علیه و آله جایگاه و اهمیت این امر را به گوش مردم می رساند و دستور به انتقال واقعه در تمام اعصار می دهند. باید مسئله ای مربوط به هدایت و نجات بشریت باشد که چنین توصیه ای به آن می شود
«ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی علیه السلام) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است»، «ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمی کند، مگر شقی، و با علی دوستی نمی کند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص.»
3. غدیر رسالتی همگانی:
در بخشی از خطبه غدیر حضرت رسول صلی الله علیه و آله جایگاه و اهمیت این امر را به گوش مردم می رساند و دستور به انتقال واقعه در تمام اعصار می دهند. باید مسئله ای مربوط به هدایت و نجات بشریت باشد که چنین توصیه ای به آن می شود. در فرازی از خطبه می فرمایند:
«ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند، پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»
(5)
از خداوند متعال توفیق تبیین و ترویج و حرکت در مسیر غدیر را تا زمان ظهور ولی عصر (عج) برای همه ی موالیان و دوستداران آن حضرت خواستاریم.
پی نوشت:
1 .سوره مائده آیه 67.
2. تفسیر عیاشی ج1ص332.
3 . اصول کافی ج1ص295. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2ص287.
4 . بحارالانوار، ج 37، ص 181، عوالم، ج 15، ص 307، الغدیر، ج 1، ص 12 و 294، الطرائف سید بن طاووس، ص 33، عبقات الانوار میر حامد حسین هندی، جلد غدیر . «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله ورسوله.
5 . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 37، ص 251 - 252 «معاشر الناس انی ادعها امامة و وارثة فی عقبی الی یوم القیامة و قد بلغت ما امرت بتبلیغه حجة علی کل حاضر و غائب و علی کل احد ممن شهد او لم یشهد، ولد او لم یولد فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامة.
حجة الاسلام امین توفیقی
غدیر چشمه جوشان حق
غدیر چشمه جوشان حق
خدای متعال چنین انسانی را با این همه کرامات و فضایل، پس از رحلت پیامبر با کرامت خود، جهت رهبری حکومت اسلامی، و بیان معارف الهی و ارشاد انسان در حیات معنوی، که در تمام زمان ها مورد نیاز جهانیان است، انتخاب کرد و وی را تجلی گاه ولایت مطلقه قرارداد، و به فرمان مطاعش پیامبر را در روز غدیر مأمور به معرفی او فرمود:
«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ» «1».
«ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب امیرمؤمنان علیه السلام] بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند».
شیعه، در نزول این آیه در روز غدیر، هیچ تردید و شکی ندارد، بزرگان اهل سنت همچون: سیوطی در جلد دوم «در المنثور» صفحه 298، شوکانی در جلد سوم «فتح الغدیر» صفحه 57، بدرالدین حنفی در جلد هشتم «عمدةالقاری» ص 584، فخر رازی در جلد سوم «تفسیر کبیر» صفحه 636، نظام الدین نیشابوری در جلد ششم تفسیر خود صفحه 170، آلوسی در جلد دوم «روح المعانی» صفحه 348، ابن صباغ در «فصول المهمة» صفحه 27، واحدی در «اسباب النزول» صفحه 150، شیخ سلمان بلخی در «ینابیع المودة» باب 39 و بسیاری دیگر از بزرگان آن قوم در کتب حدیث، تاریخ و تفسیر خویش آورده اند که: این آیه در روز غدیر برای معرفی علی علیه السلام به ولایت، امامت، حکومت و ارشاد مردم نازل شده است. آیه شریفه:
«إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ» «2».
«سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوع اند [به تهیدستان] زکات می دهند».
به نقل امام فخر رازی در جلد سوم تفسیر کبیر صفحه 431، ثعلبی در کشف البیان، زمخشری در جلد اول «کشاف» صفحه 422، طبری در جلد ششم تفسیر صفحه 186، ابوالحسن ربانی در تفسیر، قُرْطبی در جلد ششم تفسیر صفحه 221، فاضل نیشابوری در جلد اول «غرائب القرآن» صفحه 461، واحدی در «اسباب النزول» صفحه 148، ابوبکر جصاص در تفسیر «احکام القرآن» صفحه 542، حافظ ابوبکر شیرازی در «فیما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین»، قاضی بیضاوی در جلد اول تفسیر صفحه 345، ابن ابی الحدید در جلد سوم «شرح نهج البلاغه» صفحه 275، و بسیاری دیگر از بزرگان اسلام، از مفسران حدیث و تاریخ نویسان برای اثبات ولایت مطلقه علی علیه السلام که تجلی ولایت خدا و رسول است، در قرآن مجید نازل شده است.
چون در روز غدیر از جانب حق به وسیله پیامبر ابلاغ شد که علی بن ابیطالب مظهر حق و تجلی گاه ولایت مطلقه الهیه است و مردمان تا روز قیامت، پس از پیامبر به حکومت، ولایت، ارشاد، هدایت، علم، بینش و حقیقت کرامت او در ظاهر و باطن زندگی نیاز دارند، و اتصال به صراط مستقیم الهی جز از طریق قبول ولایت، حکومت، امارت و حکم او ممکن نیست، برای رشد و کمال و تأمین خیر دنیا و آخرت مردم، به غیر توسل و تمسک به حبل ولایت او راهی نمی باشد. آیه شریفه:
«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً» «3».
«امروز [با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت] دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم».
بنابر نقل سیوطی در جلد دوم «دُرّ المنثور» صفحه 256. و ابن کثیر در جلد دوم تفسیرش صفحه 14 و سبط ابن جوزی در تذکرة صفحه 18 و خطیب بغدادی در جلد هشتم تاریخ صفحه 290 و بسیاری دیگر از دانشمندان، بر پیامبر نازل شد و حضرت رسالت پناه از شدت خوشحالی فریاد زدند:
اللَّهُ اکبَرُ عَلی اکمالِ الدِّینِ وَ اتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رِضا الرَّبِ بِرِسالَتِی وَوِلایةَ عَلِی بْنِ ابِیطالِبٍ بَعْدِی «4».
«اللَّه اکبر بر کمال دین و تمام نعمت و خوشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب بعد از من» «5».
غدیر در نگاه دیگران
ماجرای روز غدیر و نزول آیه:
«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک …» و آیه «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ».
را ارباب تاریخ از قبیل: بلاذری، ابن قتیبه، طبری، خطیب بغدادی، ابن زولاق، ابن عبدالبر، شهرستانی، یاقوت حموی، ابن اثیر، ابن ابی الحدید، ابن خلکان، ابن حجر، ابن صباغ، مقریزی، سیوطی، ابن هشام، قرمانی، دمشقی، نورالدین حلبی
و ائمه حدیث ازقبیل:
محمد بن ادریس شافعی، احمد حنبل، ابن ماجه، ترمذی، نسائی، ابویعلی، بغوی، حاکم نیشابوری، ابن مغازلی، ابن منده، خطیب خوارزمی، محب الدین طبری، حموینی، هروی، شیخانی، ابوعبداللَّه زرقانی، ابن حمزه دمشقی؛
و ارباب تفسیر از قبیل:
طبری، ثعلبی، ابوالسعود، فخررازی، ابن کثیرشامی، نیشابوری، سیوطی، آلوسی، خطیب شربینی؛
و ارباب علم کلام از قبیل:
قاضی ابوبکر باقلانی، قاضی عبدالرحمن ایجی، سید شریف جرجانی، بیضاوی، شمس الدین اصفهانی، تفتازانی، قوشجی؛
و ارباب لغت از قبیل:
ابن درید، ابن اثیر، حموی، زبیدی که از تاریخ نویسان، حدیث شناسان، مفسران؛ متکلمان و لغویان بزرگ اهل سنّت هستند، به تقریر زیر، در کتب خود نقل کرده اند:
«روز غدیر در موضعی بین مکه و مدینه، در منطقه (جحفه) پس از بازگشت از حجةالوداع «6» رسول مکرم اسلام، مردم را جمع کرد؛ آن روز آنچنان هوا گرم بود که مسافران ردای خود را زیر پا انداخته بودند، دستور ساختن منبری را از جهاز شتران داد، سپس بر بالای آن رفت و به عموم مردم خطاب کرد و فرمود:
ای امت اسلام: آیا من از شما به شما اولاتر نیستم، همه گفتند: چرا، فرمود:
مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلی مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ «7».
من فکر نمی کنم بعد از آن همه آیه در قرآن که مصداق اتم و اکملش بر اساس صحیح ترین روایات، و شهادت اهل اسلام، علی بن ابیطالب علیه السلام است، کسی از اهل سنت، شیعه، عقلای جهان، منصفان عالم و وجدان بیدار، شکی در مقام حضرت مولی الموحدین امیرمؤمنان علیه السلام پس از پیامبر داشته باشد، که شک کننده، جز مخالفت با قرآن و سنت، و غیر از معاند حق و حقیقت نیست.
علی علیه السلام برای اتمام حجت به اهل زمانش، و بویژه در زمانی که زمام حکومت را در اختیار گرفتند، و برای روشن بودن حق، برای تاریخ به مقام حقانیت و ولایت خود، در خطبه بسیار مهم «شقشقیه» اشاره فرموده اند:
اما وَاللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ ابِی قُحافَةَ وَ انَّهُ لَیعْلَمُ انَّ مَحَلِّی مِنْها مَحَلِّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی… «8».
«آگاه باشید، سوگند به خدا! که پسر ابوقحافه جامه حکومت پوشیده در حالی که با تمام وجود می دانست من هم چون قطب وسط سنگ آسیا سزاوار خلافت، حکومت، رهبری، ولایت و ارشاد مردم بودم، علوم و معارف از قلب من همچون سیل خروشان سرازیر می شود، هیچ پرواز کننده ای در عرصه علوم و معارف، به اوج بلندای دانش و بینش من نمی رسد،… من در برابر اهل زمان، جز صبر چاره ای ندیدم، که اگر دست به حمله می بردم، اساس اسلام بر باد فنا می رفت، همانند آنکه خار در چشم و استخوان در گلو دارد، صبر پیشه کردم، در حالی که در برابر دیدگانم، میراث خودم را دستخوش تاراج می دیدم».
—————————————————————-
(1)-/ مائده (9): 67.
(2)- مائدة (9): 55.
(3)-/ مائده (9): 3.
(4)- بشارة المصطفی: 211؛ البلد الامین: 261؛ بحار الانوار: 37/ 156، باب 52.
(5)-/ برای اطلاع بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب های: الغدیر، عبقات، احقاق الحق، غایةالمرام و اکثر کتب روائی، تفسیری و تاریخی اهل سنت مراجعه نمایید.
(6)- حجة الوداع آخرین حج پیامبربزرگ اسلام بود که در سال 10 هجری صورت گرفت.
(7)- کافی: 1/ 293، باب الاشارة والنص علی امیرمؤمنان علیه السلام، حدیث 3؛ تهذیب: 3/ 263، باب 25، حدیث 66.
(8)- نهج البلاغه: خطبه 3؛ شرح نهج البلاغه: 1/ 151؛ امالی شیخ طوسی: 372/ مجلس 13.
برگرفته از کتاب بربال اندیشه نوشته استاد حسین انصاریان
دو شاخصه برای پیروان مولای غدیر !
دو شاخصه برای پیروان مولای غدیر !
پیامبر مکرم اسلام در سال پایانی عمرش در حجة الوداع موظف به تبلیغ امری شد که در صورت فقدان آن امر، رسالت ایشان ناقص می ماند.
«اى پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوى تو فرستاده شده است برسان و اگر اینکار را انجام ندهی پیام او را نرسانده اى، خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى دارد.»[1]
خداوند در سوره عصر بعد از اشاره به خسران انسان ها می فرماید: «مگر كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام می دهند و یكدیگر را به حق توصیه نموده و به شكیبایى سفارش می کنند.» در خطبه غدیر بیان گردیده که این سوره در وصف مولا علی (علیه السلام) است. بنابراین حق جو بودن و حق گو بودن(توصیه به حق) باید از شاخه های پیروان مولا علی (علیه السلام) باشد.
پیامبر در آن روز مهم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ[2] هر کس من مولای اویم، این علی (علیه السلام) مولا و سرپرست اوست.»
لفظ مولا در این حدیث، عمده اختلاف میان شیعیان و اهل سنت است، آنها مولا را به معنی دوست و یار و یاور معنی می کنند؛ در حالی که مولا به معنی سرپرست و صاحب اختیار است.[3]
در آیه 67 مائده، خداوند، پیامبر خود را به نترسیدن از خطراتِ اعلام جانشینی علی (علیه السلام) دعوت می کند.[4] این نکته (عدم ترس از مخالفت دیگران) یکی از درس های غدیر است. در این مقاله به دو شاخصه مهم پیروان غدیر اشاره می کنیم.
1ـــ نترسیدن از سرزنش دیگران
پیامبر اسلام شخصیتی بود که مثل پیامبران دیگر و بلکه بیشتر، برای پیشبرد دینش سختی های زیادی را به جان خرید، به طوری که پیامبر در خطبه غدیر، بعد از ذکر آزارهای منافقان می فرماید: «مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] نامیدند، به خاطر همراهی علی (علیه السلام) با من، و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیه ای فرستاد: «و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را می آزارند و می گویند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: او در جهت مصلحت شما زود باور خوبى است .»[5]
سپس پیامبر اسلام ضمن اشاره به کرامت خود در مورد آنان، و تاکید بر نگفتن اسامی آنها به مردم می فرماید: «لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فرو بستم. با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی (علیه السّلام) فرو فرستاده به گوش شما برسانم.»[6] و بعد از آن، آیه تبلیغ را خواند.
حدیث فوق، این پیام را به ما پیروان اهلبیت می رساند که؛ پیامبر اسلام در مسیر حق و برای پیشرفت اسلام از آزارهای منافقان، با کرامت در گذشت و تنها به فکر خوشنودی خدا که همانا انتصاب مولا علی (علیه السلام بود) می اندیشید. ما پیروان آن رسول مهربانی نیز اگر خواستار دینداری قابل قبولی هستیم، در مسیر حق باید از سرزنش ها نترسیده و به فکر خوشنودی خدا باشیم. خدا می فرماید: «اى اهل ایمان! هر كس از شما از دینش برگردد [زیانى به خدا نمى رساند] خدا به زودى گروهى را مى آورد كه آنان خدا را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد مى كنند، و از سرزنش هیچ سرزنش كننده اى نمى ترسند.[7]
این آیه بر این نکته دلالت دارد که پیشبرد مسلمانی با نترسیدن از مشکلات و موانع و زخم زبان های دیگران میسر است. وگرنه اسلامی که گوشه عافیت را بر خواست خدا ترجیح دهد، همان حکایت برخی از دولت های مسلمان است که هم آبروی خود و هم اعتبار اسلام را برده اند؛ در حالی که ملت مسلمان ایران با تاسی از مولای غدیر، و با تحمل زخم زبان های دشمنان اسلام، و سختی ها و مشکلات، اسلام ناب را به جهانیان معرفی کرده اند. ذکر این نکته هم لازم است که یکی از شأن نزول های آیه فوق، در باره ایرانیان است.[8]
2ـــ انتقال مفاهیم غدیر به آیندگان
خداوند در سوره عصر بعد از اشاره به خسران انسان ها می فرماید: «مگر كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام می دهند و یكدیگر را به حق توصیه نموده و به شكیبایى سفارش می کنند.»[9] در خطبه غدیر بیان گردیده که این سوره در وصف مولا علی(علیه السلام) است.[10] بنابراین حق جو بودن و حق گو بودن(توصیه به حق) باید از شاخه های پیروان مولا علی(علیه السلام) باشد.
الحمدالله ایران اسلامی با تمسک به مولای غدیر و جانشین بلافصل پیامبر اسلام، پرچمدار اسلام ناب در جهان شده و روز به روز بر اقتدارش افزوده می شود. این اقتدار در سایه رساندن پیام غدیر به جهانیان و تلاش در این زمینه، محقق شده است.
در آیه 67 مائده، خداوند، پیامبر خود را به نترسیدن از خطراتِ اعلام جانشینی علی (علیه السلام) دعوت می کند. این نکته (عدم ترس از مخالفت دیگران) یکی از درس های غدیر است.
چنانکه در خطبه غدیر می خوانیم: «فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد إلى یوم القیامة[11] پس حاضر به غائب و پدر به فرزند تا روز قیامت برساند.» شکی نیست که هر چه جامعه ایران اسلامی ما در این زمینه همت کند و برای رساندن پیام غدیر و برحق بودن مولا علی(علیه السلام) با حفظ وحدت و اخوت اسلامی تلاش کند، خداوند بر عزت و اقتدارش خواهد افزود؛ زیرا که فرمود: «و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى ] ما [با جان و مال ] كوشیدند، بى تردید آنان را به راه هاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب ] راهنمایى مى كنیم؛ و یقیناً خدا با نیكوكاران است.»[12] و فرمود: «و (نیز به من وحى شده) بى تردید اگر (انس و جن) بر راه (راست اعتقاد و عمل) استقامت ورزند حتما آنها را از آب فراوان (و بركات مادى و معنوى) سیراب سازیم.»[13]
خداوندا ملت ایران را در انتقال پیام غدیر به جهانیان موفق بدار. آمین.
سخن آخر
لفظ مولا در جمله من کنت مولاه فهذا علی مولاه، به معنی سرپرست و صاحب اختیار است. ایران اسلامی با تمسک به مولای غدیر، و نترسیدن از هجمه های دشمنان اسلام، راه خود را به سمت اقتدار و پیشرفت می پیماید.
پی نوشت ها:
1ــ آیه 67 مائده
2ــ تفسیر قمی، ج1، ص174
3ـــ تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج5، صص 16الی 23
4ـــ تردیدی نیست كه نگرانى پیامبر براى شخص خود و جان خود نبوده بلكه براى كارشكنی ها و مخالفت هاى احتمالى منافقان بوده كه نتیجه آن براى مسلمانان خطرات یا زیان هایى به بار مى آورد. همان، ص4
5ـــ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 38، ص300
6ـــ الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص 59
7ــ مائده54
8ــ تفسیر نمونه، ج4، صص417 الی418
9ــ آیه سوم سوره عصر
10ــ العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، رضی الدین علی حلی (برادر علامه حلی)، ص 176
11ـــ تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 2 ، ص62
12ـــ آیه 69 عنکبوت، ترجمه انصاریان، ص404
13ــ آیه 16 جن، ترجمه مشکینی، ص573
سید حسین سیدی
چرا به امام علي حيدر کرار ميگفتند و به چه معناست؟
چرا به امام علي حيدر کرار ميگفتند و به چه معناست؟
پاسخ:
از برخي متون ديني و تاريخي استفاده ميشود بعد از ولادت امام علي(ع) مادرش فاطمه بنت اسد نام حضرت را «حيدره» ( شير )به نام پدرش(اسد) ناميد. آن گاه پدر حضرت آن نام را عوض کرد و او را علي ناميد.
برخي گفتهاند: «حيدره» نامي است که قريش براي حضرت انتخاب کرده بودند،ولي قول نخست صحيحتر است،زيرا آن بزرگوار در جنگ خيبر هنگامي که «مرحب» به جنگ حضرت آمد و گفت: أنا الّذي سمّتني اُمّي مرحبا، پاسخ داد و گفت: «أنا الّذي سمّتني اُمّي حيدره؛ منم آن کسي که مادرم مرا حيدره نام نهاد».(۱)
کرار:
بسيار حمله برنده ،به تکرار هجوم برنده ،لقب علي (ع) ،وي بدون ترس به صف دشمن حمله مي کرد .
برگردنده، باز گردنده. حمله كننده پياپى. از القاب اميرالمؤمنين على (ع) است، كه حضرت در جنگ، بر صف دشمنان بارها حمله مى نمود و هيچ انديشه نمى كرد.(۲ )
امام علي (ع) انسان کاملي است که عالي ترين صفات انساني را دارا بود ،در ميدان عبادت عابد ترين افراد . هنگام عفو و گذشت، با گذشت ترين فرد ودر زمان سخن گفتن بهترين خطيب .در ميدان جنگ نيز بهترين رزمنده به حساب مي آمد .
پينوشت:
۱. الکامل في التاريخ ،ج ۲ ،ص۲۲۰ ،ابن اثير ،بيروت ،دار صادر ،۱۳۸۵ ؛
بحارالانوار ، ج ۳۹، ص ۱۴؛
زندگاني امير المؤمنين، ، ص ۲۹ ـ ۳۰؛
سيد هاشم رسولي محلاتي تهران ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي. ۱۳۷۴ ،چاپ چهارم
۲ . معارف ومعاريف ،ج ۸ ، ص ، ۴۸۰ ،سيد مصطفي دشتي ،قم ، ۱۳۷۶ ،چاپ دوم
آیا بهتر نیست پولی که برای حج خرج می شود، صرف فقرا شود؟
آیا بهتر نیست پولی که برای حج خرج می شود، صرف فقرا شود؟
پاسخ:
اولا حج به طور ریشه ای فقر را از بین می برد. چون
۱- کسی که می خواهد به حج برود، باید با مال پاک مخارج سفرش را تامین کند. پس حاجیان واقعی کسانی هستند که در طی مدت عمر، سهم فقرا از اموال خود را پرداخت کرده اند. وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۱۹ ذاریات) (متقین کسانی هستند که) و در اموال خود براى سائل و محروم حقى قائل بودند.
۲-حج با آداب و مناسکش انسان را از دنیا طلبی باز می دارد. و وقتی که انسان توانست خواهش های نفسانی را مهار کند، طبیعتا راحت تر می تواند اموال مازادش را به فقرا برساند: امام رضا عليه السلام می فرمایند : (حج برای) به رنج افكندن بدن و باز داشتن آن از خواهشها و لذّتها است. عيون أخبار الرِّضا : ٢/٩٠/١
۳- ریشه فقرها، زیاده طلبی ها و دزدی عده ای است که روزی محرومان را از چنگ شان ربوده اند! پس یک راه مقابله با فقر، از بین بردن سرکشی است. امام صادق عليه السلام می فرمایند : هيچ جايى نزد خداوند متعال محبوبتر از مسعى (محل سعی از مناسک حج) نيست؛ زيرا كه هر گردن كش و متكبّرى در آن جا خوار و ذليل شود. بحار الأنوار : ٩٩/٤٥/٣٤
ثانیا حج با مناسکی چون قربانی و … خود یک راه کمک به فقرا است و توجه به فقرا را بیشتر می کند.
ثالثا اسلام یک دین کاریکاتوری نیست که فقط یک جنبه داشته باشد و بخواهیم آن را منحصر در انفاق کنیم. هر چند انفاق به فقرا نیز بسیار مهم است. و قرآن مکرر توجه به مسائل مالی اجتماع را در کنار بحث عبادت خدا مطرح کرده است (نماز و زکات) ولی همین آموزه انفاق به فقرا، زمانی مطرح می شود که خود دین باقی مانده باشد که با امثال حج باقی می ماند: امام صادق عليه السلام می فرمایند : (حج واجب شد) تا آثار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شناخته شود و خبرهاى آن حضرت نقل و بازگو شود و از يادها نرود. علل الشرائع : ٤٠٥/٦ و امام على عليه السلام ـ در وصيّت خود به هنگام وفات ـ فرمود : خدا را! خدا را! در حقّ خانه پروردگارتان . تا زنده ايد آن را وا مگذاريد كه اگر رها شود، [از عذاب الهى ]مهلت داده نخواهيد شد. الخصال : ٦٢٠/١٠
رابعا کسی که به خدا ایمان دارد، عوامل هستی را در عوامل مادی منحصر نمی کند و می فهمد که از عوامل معنوی هم می توان برای حل مشکلات بهره گرفت. که خود حج تاثیر زیادی در نزول برکات و رفع مشکلات دارد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند : حجّ، فقر و تهيدستى را از بين مى برد. تحف العقول : ٧ و امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به عبد الرحمن كه عرض كرد: عده اى از اين داستان گويان مى گويند: اگر كسى يك حجّ به جا آورد و سپس [به جاى رفتن مكرر به حجّ ]صدقه بدهد و صله رحم به جا آورد كار بهترى انجام داده است ـ فرمود : دروغ مى گويند. اگر مردم اين كار را بكنند اين خانه به تعطيلى كشانده مى شود ، در حالى كه خداوند اين خانه را قوام كار مردم قرار داده است. علل الشرائع : ٤٥٢/١
خامسا باید توجه کرد که بعضی برای جنگ با حق، خودشان را زیر شعارهای زیبا مخفی کرده اند. آیا مخارجی که صرف سفر حج می شود، بیشتر است یا مخارجی که برای سفرهای تفریحی پاریس و ترکیه و تایلند و … می شود؟ چرا این تبلیغات علیه حج درباره این طیف سفرها مطرح نمی شود؟ چرا گفته نمی شود با هزینه لوازم آرایشی یک سال، مخارج چند فقیر تامین می شود؟ چرا حساسیتی که علیه حاجیان وجود دارد، علیه کسانی که ماشین های چند صد میلیونی و بلکه میلیاردی سوار می شوند، دیده نمی شود؟ و …
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی