راههاى گسترش فرهنگ حجاب
سيستم نظارتي امر به معروف و نهي از منكر
آداب و سنن و قوانين مصوب علاوه بر رعايت و تناسب آنها با شاكله فرهنگي يك جامعه و كارآيي عملي آنها در پيشبرد اهداف مورد نظر و ايجاد انتظام اجتماعي، در مرحله وضع و تكون به يك سيستم نظارتي ويژه يا همگاني در مرحله اجرا و اعمال خود محتاج اند. روشن است كه آداب و سنن و قوانين اجتماعي هر قدر مطلوب و به فراخور حال و نياز و با رعايت جميع جوانب مورد نظر، طرح و تدوين شده باشد و به صورت مدون يا غير مدون در راستاي الگودهي و انتظام بخشي به عرصههاي گوناگون رفتاري طراحي شده يا همواره براي پوشش دهي به حيطههاي جديد مورد نظر ايجاد گردد، در صورتي اهداف مطلوب از آنها عينيت مييابد كه از طريق سيستمهاي نظارتي فعال اجتماعي، ضمانت اجراي كافي براي ظهور آنها در عمل فراهم آيد.
سيستمهاي نظارتي در يك تقسيم كلي به دو بخش رسمي كه حافظ قوانين خاص مصوب از سوي دولت و غير رسمي كه حافظ آداب، سنن و عادات غير مدون اجتماعي است تقسيم ميشود. فعاليت جهت دار نظام اجتماعي در هر دو جريان يعني پوشش دهي الگويي به همه عرصههاي گوناگون رفتاري و نيز ايجاد سيستمهاي كنترلي و نظارتي ميتواند تعادل اجتماعي را تضمين و تغييرات قهري يا اختياري نظام اجتماعي را هدايت كند.
در خصوص حجاب نيز علاوه بر فعاليت جدي و هماهنگ نهادهاي دست اندر كار فرايند جامعه پذيري، درونريزي دقيق الگوي مورد نظر همراه با اقناع سازي كافي نسبت به حكمتها و مصالح مترتب بر آن، برخورداري از يك سيستم نظارت اجتماعي به منظور ارتقاء التزام عملي و از ميان بردن زمينههاي تخلف ضروري است اين سيستم در بخشها و مراكز دولتي به صورت رسمي و در گستره عام اجتماعي از طريق حساس كردن وجدان و به صورت غير رسمي اعمال ميگردد. فعاليت هماهنگ هر دو بخش رسمي و غير رسمي و اعمال تنبيه نسبت به افراد خاطي و نيز اعطاء پاداشهاي لازم به افراد مطيع، به عنوان آخرين حلقه تكميلي در اثر بخشي و كارآيي فرايند جامعه پذيري ميتواند همگان را به رعايت اين تكليف الهي و حيات بخش بيش از پيش ارتقاء بخشد و جامعه را از آثار نيكوي مترتب بر آن بهره مند و در مقابل از آثار و تبعات سوء ناشي از بي توجهي يا تمرد از آنها در امان دارد.
وسايل ارتباط جمعي
راديو، تلويزيون و مطبوعات نيز امروزه نقش بسيار مهمي در تربيت اجتماعي و جامعه پذيري افراد ايفا ميكنند. بعد از مدرسه يا به طور كلي محيطهاي آموزشي و شغلي افراد كه به اجبار ساعاتي از وقت آنها را به خود اختصاص ميدهد، بقيه اوقات فراغت افراد از طريق رسانههاي جمعي خصوصا راديو و تلويزيون پوشش داده ميشود.
سياست يك دست سازي فرهنگي و جريان دهي خرده فرهنگهاي فعال يك جامعه به بسترهاي خاص و زمينه سازي براي شكل گيري حاكميت يك واحد استاندارد تحت عنوان فرهنگ ملي عمدتا از مجراي همين رسانه اعمال ميشود و در تأثير گذاري عميق آن از تأثيرات مثبت يا منفي كمترين ترديدي وجود ندارد.
وجود هماهنگي و محوريت اهداف مشترك ميان حلقههاي گوناگون فرايند جامعه پذيري اعم از خانواده، مدرسه، محيط اجتماعي و رسانههاي جمعي ميتواند جامعه را در جهت گيري به سوي يك فرهنگ واحد مطلوب و تثبيت ارزشها و الگوهاي مورد نظر آن رهنمون گردد, البته در اين ميان باز هم تأثيرات بنيادي از آن رسانههاي جمعي است. زيرا دست اندركاران امور فرهنگي تربيتي در همه كانونهاي فرهنگي جامعه در معرض آموزشهاي اين رسانه اند و كار آنها تنها هنگامي ميتواند مثمر ثمر باشد كه در جهت مقابل اين رسانهها عمل نكند.
در خصوص حجاب نيز به عنوان الگوي مطلوب پوشش زنان و به عنوان يكي از تجليات عيني فرهنگ اسلامي، هماهنگي ميان نهادهاي دست اندركار امور فرهنگي و تربيتي، شرط لازم جهت دست يابي به اين مهم است. وجود تلقيهاي گوناگون و تفسيرهاي ناهمگون از يك ارزش، همواره مانع بزرگي در راه تثبيت و ايجاد التزام عملي به رعايت آن ميباشد.
كارگزاران فرهنگي جامعه موظفند با استخراج الگوهاي مطلوب يك فرهنگ از جمله حجاب و تنظيم آن در چارچوب برنامههاي منسجم جهت اجرا در بخشهاي مختلف نظام اجتماعي، القاء آگاهييهاي لازم به افراد جامعه، فعال كردن سيستمهاي رسمي و غير رسمي نظارت اجتماعي و تشويق افراد به التزام عملي و در مقابل تنبيه متخلفين و به طور كلي ايجاد تسهليات لازم جهت درونريزي آنها در ساختار رواني افراد و جنبه فرهنگي جامعه و در نتيجه حساس كردن وجدان جمعي در رعايت و پاسداري از آنها، گامهاي جدي تري بردارند و الگوي اصيلي همچون حجاب را به خاطر نقش محوري آن در سعادت فرد و جامعه به عنوان ثانوي طبيعت افراد در شخصيت آنان تعبيه نمايند.
جامعه پذيري
جامعه پذيري جرياني است كه از طريق آن ارزشها، هنجارها و به طور كلي فرهنگ جامعه در ساختار شخصيت افراد دروني شده و فرد به گونه اي خود انگيخته ايدهها و رفتارهاي خود را در چارچوب قالبها و اشكال مصوب اجتماعي عينيت ميبخشد. حجاب و مطلوبيت آن نيز بايد همچون ديگر الگوهاي مورد نظر فرهنگ ديني از طريق اين فرايند به افراد القا شود و آنها را در التزام به رعايت آن در سنين مقتضي تحريص نمايند و وجدان جمعي را در خصوص تشويق افراد مطيع و تنبيه افراد خاطي، حساس سازند. مجموع دو جريان تعليمي و كنترلي فوق ميتواند جريان يافتن يك ارزش فرهنگي و نيز بقاي آن را از طريق عمل به آن تضمين كند.
عوامل و كارگزاران متعددي رسالت هدايت اين جريان را دارند كه به مهمترين آنها اشاره ميشود:
خانواده: خانواده نخستين و مهمترين حلقه از زنجيره فرايند جامعه پذيري است كه بنياني ترين نقش را در جريان تربيت و شكل دهي به شخصيت فرزندان بر عهده دارد. والدين به عنوان نمايندگان جامعه وظيفه دارند فرزندان خود را مطابق ارزشهاي مصوب و بر طبق الگوهاي مقبول اجتماعي تربيت كرده و جهت ايفاي نقشهاي مهم در جامعه بپرورانند. آثار تربيتي اين محيط به قدري عميق و راسخ است كه برخي رسوبات آن تا پايان عمر در رديف عناصر اصلي شخصيت فرد همچنان فعال و پويا باقي ميماند و ساير عناصر دريافتي را تحت الشعاع قرار داده و در همسويي با خود جرح و تعديل مينمايد. در خصوص الگوي حجاب و التزام عملي به رعايت آن نيز مسئوليت مهمي متوجه خانواده و خصوصا مادر است. مادر در اين حيطه نيز همچون ساير عرصههاي تربيتي وظيفه و رسالت سنگيني به دوش دارد و به عنوان اولين و اصلي ترين آموزگار كودك، در پي ريزي اين تقيد حرف اول را ميزند.
انتظار به حق جامعه از اين نهاد اين است كه در اين خصوص نيز در راستاي ايجاد همسوئي كامل با ارزشهاي حاكم بر نظام اجتماعي اقدام نمايند و فرزندان خويش را بر اساس تقيد به اين الگوي اصيل ديني پرورش دهند.
بديهي است اين نقش و تأثير آن هنگامي به طور كامل محقق خواهد شد كه ساير نهادهاي اجتماعي نيز در اين خصوص با خانواده همگام شوند و اين فرايند تربيتي را تا تثبيت كامل استمرار خشند و سيستمهاي نظارتي جامعه نيز موظفند در ابقاء اين الگو و رفع عوامل مزاحم آن خصوصا عوامل فرهنگي و تبليغات سويي كه در جهت تخريب يا تضعيف نقش و اهميت آن جريان مييابد با تمام توان مقابله كنند و تنها در پرتو اين هماهنگي است كه فرد و جامعه ميتوانند از ثمرات نيكوي اين تكليف حياب بخش برخوردار شوند.
مدرسه: دومين حلقه از حلقههاي فرايند جامعه پذيري مدرسه است. مدرسه اولين محيطي است كه فرد در آن روابط سازمان يافته را تجربه ميكند و از اين منظر با پيچيدگيهاي نظام اجتماعي تا حدودي آشنا ميشود. محيط مدرسه نيز به خاطر وجود ارتباطات عاطفي چهره به چهره ميان اعضاي همسال و موقعيت مناسب سني جهت الگوگيري تأثير عميقي در شكل دهي به شخصيت افراد از خود به جاي ميگذارد. اگر چه مدت حضور كودك در مدرسه به مراتب كمتر از مدت حضور او در خانه است اما آغاز تربيتي اين محيط بسي گسترده تر از محيط خانواده است؛ زيرا جريان جامعه پذيري در خانواده عمدتا يكسويه و در محيط مدرسه تا حد زيادي دو سويه و تقابلي است. بديهي است دستيابي به آثار مثبت هر دو محيط تنها هنگامي ميسر خواهد بود كه هماهنگي كاملي ميان اين دو نهاد برقرار باشد و هر يك در تكميل فرايند طي شده توسط ديگري گام بردارد و كار خود را به عنوان مقطعي از يك جريان مستمر تلقي كند.
منبع: حجاب حريم پاكي ها، تاليف: موسسه جهاني سبطين عليهما السلام،مشخصات نشر: قم: موسسه جهاني سبطين ع) ۱۳۸۶. مشخصات ظاهري: ۲۰۱ص.