حجاب در سيره حضرت زهرا (عليها السلام)
حجاب در سيره حضرت زهرا (عليها السلام)
اشاره
حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) الگوى كامل همه انسانها در تمام كمالات انسانى است و حتى ائمه اطهار (عليهم السلام) نيز خود را دست پرورده اين مادر گرانقدر و عالى مقام مى دانند. آن حضرت در توجه به حجاب و عفاف،بهترين الگو براى زنان مسلمان است. ايشان با سخنان و رفتار خود، اهميت حجاب را براى زن به روشنى تبيين كرده است كه در ادامه به چند نمونه اشاره مى شود.
حضرت فاطمه (عليها السلام) ومرد نابينا
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «روزى پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) در خانه دخترش فاطمه زهرا (عليها السلام) بود كه مردى نابينا اجازه ورود خواست. حضرت فاطمه (عليها السلام) به سرعت از جا برخاست تا به مكانى ديگر رود و در حضور مرد نابينا نباشد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از روى تعجب (و شايد براى آزمايش دخترش) فرمود: چرا خود را از اين مرد پنهان مى كنى، درحالى كه او نابيناست و تو را نمى بيند؟ حضرت فاطمه (عليها السلام) عرض كرد: اگر چه او مرا نمى بيند، ولى من او را مى بينم. همچنين او مى تواند بوى مرا استشمام كند. [پس به اين دو دليل، ماندن من در اتاق جايز نيست]. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) كه از اين پاسخ زيبا، بسيار خوشحال شده بود، فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى» [۱]
حضرت فاطمه (عليها السلام) وسخنرانى در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) «عبدالله بن حسن» از پدران معصوم خود (عليهم السلام) نقل مى كند، وقتى عده اى از مهاجرين و انصار تصميم گرفتند برخلاف سفارش هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، خلافت را از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) سلب كنند، به دنبال آن، تصميم ديگرى اجرا شد و آن گرفتن فدك از فاطمه (عليها السلام) بود. اين در حالى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به امر خداوند اين سرزمين حاصل خيز را به ايشان بخشيده بود. وقتى اين خبر به حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، نخست كوشيد غاصبان فدك را از كار اشتباهشان آگاه سازد، ولى پس از اينكه آنان حاضر نشدند فدك را به آن بزرگوار بازگردانند، حضرت تصميم گرفت، به مسجد برود و در حضور مردم سخنرانى و از غاصبان فدك انتقاد كند.
آن بزرگوار پيش از حركت، مقنعه بر سر كرد و بندهاى آن را محكم بست. سپس چادرى بلند روى آن پوشيد، چنان كه تمام بدن مطهرش را فرا گرفت. آن گاه از منزل بيرون آمد، درحالى كه اطراف ايشان را جماعتى از زنان بنى هاشم و دوستداران آن حضرت گرفته بودند. آن حضرت درحالى كه هنگام راه رفتن، چادر و لباس هايش بر اثر بلند بودن، زير پايش مى رفت، به سوى مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) روانه شد. [۲]
توجه حضرت فاطمه (عليها السلام) به حجاب در آخرين لحظه هاى عمر
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه زمان وفات حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، به «اسماء بنت عميس» كه از ايشان پرستارى مى كرد، فرمود: اى اسماء! من دوست ندارم هنگام تشييع جنازه ام، حجم بدنم را نامحرم ببيند. آيا مى توانى كارى كنى كه چنين اتفاقى نيفتد؟ (گفتنى است كه در آن زمان، تشييع جنازه با تابوت هايى مانند تابوت هاى امروزى كه داراى ديواره است، صورت نمى گرفت و جنازه را بر روى يك تخته صاف حمل مى كردند. ) اسماء فكرى كرد و گفت: من زمانى كه در حبشه بودم، مى ديدم مردم براى بردن جنازه، از تابوت هايى استفاده مى كردند كه ديواره داشت و حجم بدن را مى پوشاند. آن گاه ماكت آن را درست كرد و به آن حضرت نشان داد. حضرت زهرا (عليها السلام) درحالى كه از اين موضوع بسيار خوشحال شد، فرمود: «براى من چنين تابوتى درست كن و با آن بدن مرا بپوشان. خداوند تو را [به عوض اين كار] از آتش دوزخ نگه دارد» [۳]
تقرب به حضرت فاطمه (عليها السلام)
انسان بايد همواره انجام دادن كار خير را غنيمت شمارد و تصور كند كه شايد نتواند دوباره به انجام آن كار موفق شود. حتى در عبادتى مانند نماز كه حداقل روزى پنج بار مى خوانيم، به ما سفارش شده است، هر يك از نمازهاى يوميه خود را به نيت نماز مودّع بخوانيم؛ يعنى با اين خيال نماز بخوانيم كه گويى اين آخرين نماز ماست و پس از آن ديگر زنده نيستيم كه دوباره توفيق پيدا كنيم و نماز بخوانيم. پس نماز وداع مى خوانيم! بديهى است با اين تصور، انسان مى كوشد تا بهترين نماز را به پا دارد.
زمانى كه به زيارت مشرف مى شويم به ويژه زيارت سرزمين وحى نيز همين گونه است. وقتى كسى توفيق زيارت مدينه و مكه يا عتبات مقدسه را پيدا مى كند، معلوم نيست دوباره اين سفر نورانى نصيبش شود. بنابراين بايد تمام بهره خود را از اين سفرها بگيريم.
زائرى كه وارد مدينه مى شود و به زيارت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و فرزندان پاك او مشرف مى شود، پشت ديوار بقيع، با تضرع و التماس، دست به دامان دختر پيامبر مى شود و از اين بانوى عالى مقام و با كرامت، تقاضاى لطف و كرم دارد و مى داند اگر اين بزرگوار گوشه چشمى به انسان نظر كند، از تمام دنيا ارزشمندتر است. پس چرا در اين فرصت استثنايى، بهترينها را نخواهد؟ گفتنى است بهترين حاجتى كه مى توان با توسل به فاطمه (عليها السلام) به دست آورد، اين است كه آن بزرگوار، الگوى ما در همه امور زندگى باشد و از آن حضرت پيروى كنيم؛ يعنى به گونه اى زندگى كنيم كه حضرت فاطمه (عليها السلام) آن را تأييد كند و آن گاه كه از مدينه خارج مى شويم، آن حضرت از ما خشنود باشد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هركه فاطمه از او خشنود باشد، خداوند از او خشنود خواهد بود» [۴]
بانويى كه به مدينه مى آيد، اگر توجه داشته باشد كه به چه مكانى قدم گذاشته، در مدينه احساس غربت نمى كند، بلكه احساس مى كند به خانه خودش بازگشته است، نشانه اين نزديكى با مدينه، آن است كه زن در اين مكان، به ياد امور دنيايى نيست و چنان با آرامش زيارت مى كند كه هيچ كارى در دنيا جز زيارت ندارد. چنين بانوى زائرى، خود را چون دختر كوچكى مى بيند كه آمده است تا سر به دامان مادر بگذارد و حرف هايش را به او بگويد. بنابراين اين لحظه، بهترين زمان است كه با اين مادر عزيزتر از جانش پيمان ببندد كه در تمام امور زندگى، به ويژه در پوشش و حجاب و نوع رفتارش با نامحرم، به گونه اى باشد كه حضرت زهرا (عليها السلام) از او خشنود باشد. حضرت فاطمه اى كه دوست ندارد حجم بدن مطهرش حتى پس از مرگ نيز ديده شود، چگونه از خانمى كه لباس هاى تنگ مى پوشد و بدون چادر در كوچه و خيابان ظاهر مى شود، خشنود مى شود؟!
آيا به دست آوردن مادرى چون فاطمه (عليها السلام) كه تمام انبياء و اولياء، افتخار مى كنند كه به مقام ايشان متوسل شوند و پس از پدر و شوهرش، هيچ شخصى چه در دنيا و چه در آخرت، به مقامش نمى رسد، ارزش اين را ندارد كه با رعايت پوشش و حجاب كامل، او را از خود راضى نگه داريم و فرداى قيامت در زمره دوستانش قرار گيريم؟ آيا پوشيدن چادر براى خانمى كه تا كنون به آن عادت نكرده، آن قدر مشكل است كه نعمت بزرگ انتساب به بانوى دو عالم، حضرت زهرا (عليها السلام) را از دست بدهد؟
پس شايسته است زن مسلمان كه زائر بيت الاحزان و سرگشته كوى فاطمه (عليها السلام) شده است، حال كه توفيق زيارت مقام ملكوتى اين مادر آسمانى را پيدا كرده، با خداى خود و در حضور اين بانو، پيمان ببندد، پس از اين، ديگر لباس نورانى حجاب و چادر مقدسى كه هديه بى بديل فاطمه به زنان عالم است، از تن بيرون نكند.
پرسشى كه همه جز حضرت فاطمه (عليها السلام)، از پاسخ آن درماندند
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: «من و عده اى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نزد ايشان بوديم كه آن حضرت پرسيد: «بهترين ويژگى زنان چيست؟ » هيچ يك از ما نتوانستيم پاسخ دهيم تا اينكه جلسه به پايان رسيد و از يكديگر جدا شديم. من به سوى فاطمه رفتم و او را از آنچه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از ما پرسيده بود، آگاه كردم و گفتم: كسى از ما نتوانست به آن پاسخ دهد. فاطمه (عليها السلام) فرمود: «ولى من پاسخ آن را مى دانم. بهترين ويژگى زنان اين است كه به مردها نگاه نكنند و مردها نيز آنان را نبينند».
نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رفتم و عرض كردم: اى رسول خدا! شما پرسيدى چه چيز براى زنان بهتر است. من اكنون پاسخ آن را مى گويم و همان
پاسخى را كه فاطمه (عليها السلام) داده بود، بازگو كردم. آن حضرت فرمود: «تو وقتى نزد من بودى پاسخ اين پرسش را نمى دانستى. چه كسى اين پاسخ را به تو آموخت؟ » عرض كردم: فاطمه. پيامبر (صلى الله عليه و آله) شگفت زده شد و فرمود: «به راستى كه فاطمه پاره تن من است». [۵]
در حقيقت، اين روايت حد عفاف زن را مشخص مى كند. حد عفاف زن آن است كه به گونه اى در جامعه ظاهر شود كه نه خود به نامحرمى نگاه شيطانى كند و نه اجازه دهد كه نامحرمى به او نگاه كند، بلكه
طورى خود را بپوشاند كه نامحرمان حرمت او را نگه دارند.[۶ ]
پی نوشت:
[۱]: ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، ج١۴، ص١٨٩.
[۲]: احتجاج، ج١، ص٢۵٣.
[۳]: تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسي، ج١، ص۴۶٩.
[۴]: فرائد السمطين، حمويني، ج٢، ص۶٧.
[۵]: كشف الغمه، عيسي اربلي، ج٢، ص٩۴.
[۶ ]: راه های تقویت فرهنگ حجاب، رجبي، عباس، ۱۳۴۷ - مشخصات نشر: تهران: نشر مشعر، ۱۳۹۱،ص۷۲-۶۶
.