راههاى گسترش فرهنگ حجاب
سيستم نظارتي امر به معروف و نهي از منكر
آداب و سنن و قوانين مصوب علاوه بر رعايت و تناسب آنها با شاكله فرهنگي يك جامعه و كارآيي عملي آنها در پيشبرد اهداف مورد نظر و ايجاد انتظام اجتماعي، در مرحله وضع و تكون به يك سيستم نظارتي ويژه يا همگاني در مرحله اجرا و اعمال خود محتاج اند. روشن است كه آداب و سنن و قوانين اجتماعي هر قدر مطلوب و به فراخور حال و نياز و با رعايت جميع جوانب مورد نظر، طرح و تدوين شده باشد و به صورت مدون يا غير مدون در راستاي الگودهي و انتظام بخشي به عرصههاي گوناگون رفتاري طراحي شده يا همواره براي پوشش دهي به حيطههاي جديد مورد نظر ايجاد گردد، در صورتي اهداف مطلوب از آنها عينيت مييابد كه از طريق سيستمهاي نظارتي فعال اجتماعي، ضمانت اجراي كافي براي ظهور آنها در عمل فراهم آيد.
سيستمهاي نظارتي در يك تقسيم كلي به دو بخش رسمي كه حافظ قوانين خاص مصوب از سوي دولت و غير رسمي كه حافظ آداب، سنن و عادات غير مدون اجتماعي است تقسيم ميشود. فعاليت جهت دار نظام اجتماعي در هر دو جريان يعني پوشش دهي الگويي به همه عرصههاي گوناگون رفتاري و نيز ايجاد سيستمهاي كنترلي و نظارتي ميتواند تعادل اجتماعي را تضمين و تغييرات قهري يا اختياري نظام اجتماعي را هدايت كند.
در خصوص حجاب نيز علاوه بر فعاليت جدي و هماهنگ نهادهاي دست اندر كار فرايند جامعه پذيري، درونريزي دقيق الگوي مورد نظر همراه با اقناع سازي كافي نسبت به حكمتها و مصالح مترتب بر آن، برخورداري از يك سيستم نظارت اجتماعي به منظور ارتقاء التزام عملي و از ميان بردن زمينههاي تخلف ضروري است اين سيستم در بخشها و مراكز دولتي به صورت رسمي و در گستره عام اجتماعي از طريق حساس كردن وجدان و به صورت غير رسمي اعمال ميگردد. فعاليت هماهنگ هر دو بخش رسمي و غير رسمي و اعمال تنبيه نسبت به افراد خاطي و نيز اعطاء پاداشهاي لازم به افراد مطيع، به عنوان آخرين حلقه تكميلي در اثر بخشي و كارآيي فرايند جامعه پذيري ميتواند همگان را به رعايت اين تكليف الهي و حيات بخش بيش از پيش ارتقاء بخشد و جامعه را از آثار نيكوي مترتب بر آن بهره مند و در مقابل از آثار و تبعات سوء ناشي از بي توجهي يا تمرد از آنها در امان دارد.
وسايل ارتباط جمعي
راديو، تلويزيون و مطبوعات نيز امروزه نقش بسيار مهمي در تربيت اجتماعي و جامعه پذيري افراد ايفا ميكنند. بعد از مدرسه يا به طور كلي محيطهاي آموزشي و شغلي افراد كه به اجبار ساعاتي از وقت آنها را به خود اختصاص ميدهد، بقيه اوقات فراغت افراد از طريق رسانههاي جمعي خصوصا راديو و تلويزيون پوشش داده ميشود.
سياست يك دست سازي فرهنگي و جريان دهي خرده فرهنگهاي فعال يك جامعه به بسترهاي خاص و زمينه سازي براي شكل گيري حاكميت يك واحد استاندارد تحت عنوان فرهنگ ملي عمدتا از مجراي همين رسانه اعمال ميشود و در تأثير گذاري عميق آن از تأثيرات مثبت يا منفي كمترين ترديدي وجود ندارد.
وجود هماهنگي و محوريت اهداف مشترك ميان حلقههاي گوناگون فرايند جامعه پذيري اعم از خانواده، مدرسه، محيط اجتماعي و رسانههاي جمعي ميتواند جامعه را در جهت گيري به سوي يك فرهنگ واحد مطلوب و تثبيت ارزشها و الگوهاي مورد نظر آن رهنمون گردد, البته در اين ميان باز هم تأثيرات بنيادي از آن رسانههاي جمعي است. زيرا دست اندركاران امور فرهنگي تربيتي در همه كانونهاي فرهنگي جامعه در معرض آموزشهاي اين رسانه اند و كار آنها تنها هنگامي ميتواند مثمر ثمر باشد كه در جهت مقابل اين رسانهها عمل نكند.
در خصوص حجاب نيز به عنوان الگوي مطلوب پوشش زنان و به عنوان يكي از تجليات عيني فرهنگ اسلامي، هماهنگي ميان نهادهاي دست اندركار امور فرهنگي و تربيتي، شرط لازم جهت دست يابي به اين مهم است. وجود تلقيهاي گوناگون و تفسيرهاي ناهمگون از يك ارزش، همواره مانع بزرگي در راه تثبيت و ايجاد التزام عملي به رعايت آن ميباشد.
كارگزاران فرهنگي جامعه موظفند با استخراج الگوهاي مطلوب يك فرهنگ از جمله حجاب و تنظيم آن در چارچوب برنامههاي منسجم جهت اجرا در بخشهاي مختلف نظام اجتماعي، القاء آگاهييهاي لازم به افراد جامعه، فعال كردن سيستمهاي رسمي و غير رسمي نظارت اجتماعي و تشويق افراد به التزام عملي و در مقابل تنبيه متخلفين و به طور كلي ايجاد تسهليات لازم جهت درونريزي آنها در ساختار رواني افراد و جنبه فرهنگي جامعه و در نتيجه حساس كردن وجدان جمعي در رعايت و پاسداري از آنها، گامهاي جدي تري بردارند و الگوي اصيلي همچون حجاب را به خاطر نقش محوري آن در سعادت فرد و جامعه به عنوان ثانوي طبيعت افراد در شخصيت آنان تعبيه نمايند.
جامعه پذيري
جامعه پذيري جرياني است كه از طريق آن ارزشها، هنجارها و به طور كلي فرهنگ جامعه در ساختار شخصيت افراد دروني شده و فرد به گونه اي خود انگيخته ايدهها و رفتارهاي خود را در چارچوب قالبها و اشكال مصوب اجتماعي عينيت ميبخشد. حجاب و مطلوبيت آن نيز بايد همچون ديگر الگوهاي مورد نظر فرهنگ ديني از طريق اين فرايند به افراد القا شود و آنها را در التزام به رعايت آن در سنين مقتضي تحريص نمايند و وجدان جمعي را در خصوص تشويق افراد مطيع و تنبيه افراد خاطي، حساس سازند. مجموع دو جريان تعليمي و كنترلي فوق ميتواند جريان يافتن يك ارزش فرهنگي و نيز بقاي آن را از طريق عمل به آن تضمين كند.
عوامل و كارگزاران متعددي رسالت هدايت اين جريان را دارند كه به مهمترين آنها اشاره ميشود:
خانواده: خانواده نخستين و مهمترين حلقه از زنجيره فرايند جامعه پذيري است كه بنياني ترين نقش را در جريان تربيت و شكل دهي به شخصيت فرزندان بر عهده دارد. والدين به عنوان نمايندگان جامعه وظيفه دارند فرزندان خود را مطابق ارزشهاي مصوب و بر طبق الگوهاي مقبول اجتماعي تربيت كرده و جهت ايفاي نقشهاي مهم در جامعه بپرورانند. آثار تربيتي اين محيط به قدري عميق و راسخ است كه برخي رسوبات آن تا پايان عمر در رديف عناصر اصلي شخصيت فرد همچنان فعال و پويا باقي ميماند و ساير عناصر دريافتي را تحت الشعاع قرار داده و در همسويي با خود جرح و تعديل مينمايد. در خصوص الگوي حجاب و التزام عملي به رعايت آن نيز مسئوليت مهمي متوجه خانواده و خصوصا مادر است. مادر در اين حيطه نيز همچون ساير عرصههاي تربيتي وظيفه و رسالت سنگيني به دوش دارد و به عنوان اولين و اصلي ترين آموزگار كودك، در پي ريزي اين تقيد حرف اول را ميزند.
انتظار به حق جامعه از اين نهاد اين است كه در اين خصوص نيز در راستاي ايجاد همسوئي كامل با ارزشهاي حاكم بر نظام اجتماعي اقدام نمايند و فرزندان خويش را بر اساس تقيد به اين الگوي اصيل ديني پرورش دهند.
بديهي است اين نقش و تأثير آن هنگامي به طور كامل محقق خواهد شد كه ساير نهادهاي اجتماعي نيز در اين خصوص با خانواده همگام شوند و اين فرايند تربيتي را تا تثبيت كامل استمرار خشند و سيستمهاي نظارتي جامعه نيز موظفند در ابقاء اين الگو و رفع عوامل مزاحم آن خصوصا عوامل فرهنگي و تبليغات سويي كه در جهت تخريب يا تضعيف نقش و اهميت آن جريان مييابد با تمام توان مقابله كنند و تنها در پرتو اين هماهنگي است كه فرد و جامعه ميتوانند از ثمرات نيكوي اين تكليف حياب بخش برخوردار شوند.
مدرسه: دومين حلقه از حلقههاي فرايند جامعه پذيري مدرسه است. مدرسه اولين محيطي است كه فرد در آن روابط سازمان يافته را تجربه ميكند و از اين منظر با پيچيدگيهاي نظام اجتماعي تا حدودي آشنا ميشود. محيط مدرسه نيز به خاطر وجود ارتباطات عاطفي چهره به چهره ميان اعضاي همسال و موقعيت مناسب سني جهت الگوگيري تأثير عميقي در شكل دهي به شخصيت افراد از خود به جاي ميگذارد. اگر چه مدت حضور كودك در مدرسه به مراتب كمتر از مدت حضور او در خانه است اما آغاز تربيتي اين محيط بسي گسترده تر از محيط خانواده است؛ زيرا جريان جامعه پذيري در خانواده عمدتا يكسويه و در محيط مدرسه تا حد زيادي دو سويه و تقابلي است. بديهي است دستيابي به آثار مثبت هر دو محيط تنها هنگامي ميسر خواهد بود كه هماهنگي كاملي ميان اين دو نهاد برقرار باشد و هر يك در تكميل فرايند طي شده توسط ديگري گام بردارد و كار خود را به عنوان مقطعي از يك جريان مستمر تلقي كند.
منبع: حجاب حريم پاكي ها، تاليف: موسسه جهاني سبطين عليهما السلام،مشخصات نشر: قم: موسسه جهاني سبطين ع) ۱۳۸۶. مشخصات ظاهري: ۲۰۱ص.
اهمیّت حجاب و عفّت در آیات و روایات
فطری بودن مسألؤ حجاب و عفّت در نهاد انسان
۱/۱. قرآن کریم: «فَدَلاّهُما بِغُرُورٍفَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ». [۱]
« پس (شیطان) آن دو را (یعنی: آدم و حوّاء علیهماالسلام را) با سوگند دروغش فریب داد، وقتی از آن درخت (ممنوعه) تناول کردند، عورتهایشان آشکار شد، و آنگاه از برگ درختان بهشتی خود را میپوشاندند (تا عورتهایشان معلوم نشود)، و خداوند به آن دو ندا فرمود: آیا من شما را از آن درخت نهی نکردم؟ و آیا به شما نگفتم که شیطان، دشمن آشکاری برای شماست؟! »
اجر و کیفر خداوند به زنان صالحه و فاسقه
۲/۲. قرآن کریم: « یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیراً وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُوءْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً». [۲]
« ای زنان پیامبر، اگر یکی از شما گناه آشکاری را مرتکب شود،خداوند او را دو برابر عذاب خواهد نمود و این کار برای خداوند آسان است.
و اگر کسی از شما هم مطیع خداوند و پیامبر او باشد و عمل صالح و شایسته انجام دهد، ما پاداش او را دو برابر خواهیم داد و روزی بزرگ و پر ارزشی را برای او آماده خواهیم نمود. »
۳/۳. قرآن کریم: « وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً». [۳]
(ای پیامبر، به همسرانت بگو: ) اگر شما طالب خدا و رسول او و علاقه مند به آخرت خود باشید، خداوند متعال هم قطعاً به شما زنان نیکوکار، پاداش بزرگی عطاء خواهد نمود.
دعای امام زمان علیه السلام برای زنان امّت خود
۴/۴. «وَ تَفَضَّلْ… عَلَی النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ… ». [۴]
«و پروردگارا،… به زنان امّت من حیاء و عفّت (کافی) عطاء کن…! »
دعا برای پاکی و پاکیزگی همسران در اسلام
۵/۵. در تعقیب نماز عشاء: «أَللّهُمَّ اجْعَلْ قُلُوبَنَا سَالِمَةً وَ أَرْوَاحَنَا طَیِّبَةً وَ أَزْوَاجَنَا مُطَهَّرَةً». [۵]
« خدایا، دلهای ما را سالم و جانهای ما را پاک گردان! و همسران ما را پاکیزه (و پاکدامن) قرار بده! »
۶/۶. قال أبو بصیر: قال لی أبو عبد اللّه (أبو جعفر) علیه السلام: «إذَا تَزَوَّجَ أَحَدُکُمْ کَیْفَ یَصْنَعُ؟ » قلت: ما (لا) أدری، قال: « إِذَا هَمَّ بِذَلِکَ، فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ، وَ لْیَحْمَدِ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَلْیَقُلْ: أَللّهُمَّ إِنِّی اُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ، (أَللّهُمَّ) فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسآءِ أَحْسَنَهُنَّ خَلْقًا وَ خُلْقًا، وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجًا، وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی، وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقًا، وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً، وَ اقْضِ لِی مِنْهَا وَلَدًا طَیِّبًا تَجْعَلْهُ لِی خَلَفًا صَالِحًا فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی». [۶]
از ابو بصیر (یکی از امام صادق علیه السلام) نقل است که: روزی آن حضرت از ما پرسید: « هنگامی که یکی از شما میخواهد ازدواج کند چه کاری انجام میدهد؟ » عرض کردم: نمی دانم! فرمود:
« هرگاه یکی از شما تصمیم به ازدواج گرفت دو رکعت نماز بخواند و خداوند بلند مرتبه را ستایش کند و بعد از آن عرض کند: خدایا همانا من تصمیم بر ازدواج دارم، پس نیکوترین زنان را از لحاظ جمال و اخلاق، و عفیف ترین آنان را، و حفظ کننده ترین آنها را هم در مورد خودش و هم در مورد اموال من، و پرروزی ترین و با برکت ترین آنها را برای من مقدّر کن! و از او برای من ذرّیه ای پاک عطاء کن تا جانشین صالحی چه در زمان حیاتم و چه پس از مرگم برای من باشند! »
« حیاء و عفّت » از مهمترین مکارم اخلاقی
۷/۷. قرآن کریم: « وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُمِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذِی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ». [۷]
«و آنان که وسیله ازدواج برایشان فراهم نیست باید پاکدامنی کنند تا زمانیکه خداوند متعال آنها را به لطف خویش بی نیاز نماید؛ و بردگانی که تقاضای مکاتبه برای آزادی خودشان دارند، اگر خیر و صلاحی در آنان مشاهده کردید بپذیرید و از ثروتی که خدا به شما داده در اختیار آنها هم قرار دهید ؛ و کنیزان پاکدامن را به جهت حرص به دنیا مجبور به زنا نکنید و اگر کسی آنها را به این عمل نامشروع وادار نمود، خداوند متعال آن کنیزان را میبخشاید».
۸/۸. عن الصادق علیه السلام: «الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ فِی الْجَنَّةِ». [۸]
امام صادق علیه السلام فرمود: « حیاء از ایمان است و جایگاه (اهل) ایمان در بهشت است. »
۹/۹. قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «الاْءِیمَانُ عُرْیَانٌ وَ لِبَاسُهُ الْحَیَاءُ وَ زِیَنُتُهُ الْوَفَاءُ وَ مُرُوَّتُهُ الْعَمَلُ الصَّالِحُ وَ عِمَاُدُهُ الْوَرَعُ، وَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الاْءِسْلاَمِ حُبُّنَا أَهْلِ الْبَیْتِ». [۹]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « ایمان برهنه و عریان است: لباس آن حیاء است و زینتش وفاء، و مروّتش عمل صالح، و ستونهایش تقوا و پرهیزکاری است.و برای هر چیزی اساس و پایه ای وجود دارد و اساس دین اسلام محبّت ما اهل بیت است. »
۱۰/۱۰. عن الصادق علیه السلام: «الْحَیَاءُ وَ الْعَفَافُ وَ الْعِیُّ مِنَ الْإِیمَانِ». [۱۰]
امام صادق علیه السلام فرمود: «حیاء، پاکدامنی و سکوت از ایمان هستند. »
۱۱/۱۱. عن أحدهما علیهماالسلام: «الْحَیَاءُ وَ الْإِیمَانُ مَقْرُونَانِ فِی قَرَنٍ ؛ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ». [۱۱]
امام باقر و یا امام صادق علیهماالسلام فرمودند: « حیاء و ایمان متّصل به همدیگر هستند، اگر یکی از آن دو نباشد آن دیگری هم نخواهد بود».
۱۲/۱۲. عن الصادق علیه السلام: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ». [۱۲]
امام صادق علیه السلام فرمود: « ایمان ندارد آن که شرم و حیاء ندارد».
۱۳/۱۳. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «مَنْ أَلْقی جِلْبَابَ الْحَیَاءِ فَلاَ غِیْبَةَ لَهُ». [۱۳]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « کسی که لباس حیاء را دور اندازد غیبت کردن از او جایز است».
۱۴/۱۴. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ: الصِّدْقُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الشُّکْرُ». [۱۴]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « چهار خصلت هست که در هر کس باشد، اگرچه از سر تا پا غرق در گناه باشد خداوند همه گناهان او را تبدیل به حسنات میکند: صداقت، حیاء، خوش خلقی و سپاسگزاری از نعمتهای الهی».
۱۵/۱۵. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «التَّقْوی جِمَاعُ التَّنَزُّهِ وَ الْعِفَافِ». [۱۵]
امام علی علیه السلام فرمود: « تقوا یعنی جمع شدن دو خصلت پاکی و عفّت در انسان».
۱۶/۱۶. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: « أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ». [۱۶]
امام علی علیه السلام فرمود: « برترین عبادتها پاکدامنی است».
۱۷/۱۷. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «عَلَیْکُمْ بِلُزُومِ الْعِفَّةِ وَ الْأَمَانَةِ ؛ فَإِنَّهُمَا أَشْرَفُ مَا أَسْرَرْتُمْ وَ أَحْسَنُ مَا أَعْلَنْتُمْ وَ أَفْضَلُ مَا ادَّخَرْتُمْ». [۱۷]
امام علی علیه السلام فرمود: « بر شما لازم است که باعفّت و امانتدار باشید؛ چرا که این دو خصلت شریفترین صفاتی هستند که شما آنها را مخفی کنید و نیکوترین خصالی هستند که شما آنها را آشکار سازید و برترین ذخیرههایی هستند که شما آنها را برای خود ذخیره کنید».
۱۸/۱۸. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «الْعِفَّةُ تُضْعِفُ الشَّهْوَةَ». [۱۸]
امام علی علیه السلام فرمود: « عفّت و پاکدامنی، شهوت را در انسان ضعیف میکند».
۱۹/۱۹. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «ذَرِ الطَّمَعَ وَ الشِّرَّةَ، وَ عَلَیْکَ بِلُزُومِ الْعِفَّةِ وَ الْوَرَعِ». [۱۹]
امام علی علیه السلام فرمود: « حرص و آزمندی را رها کن و از پاکدامنی و پرهیزکاری کناره مگیر».
۲۰/۲۰. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: « سَبَبُ الْعَفَّةِ الْحَیَاءُ». [۲۰]
امام علی علیه السلام فرمود: « حیاء موجب پاکدامنی است».
۲۱/۲۱. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «ثَمَرَةُ الْحَیَاءِ الْعِفَّةُ ». [۲۱]
امام علی علیه السلام فرمود: « ثمره حیاء، عفّت و پاکدامنی است».
۲۲/۲۲. عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «أَفْضَلُ (أصل) الْمُرُوءَةِ الْحَیَاءُ، وَثَمَرَتُهُ الْعِفَّةُ». [۲۲]
امام علی علیه السلام فرمود: « بافضیلت ترین جوانمردیها حیاء است، و میوه و ثمره حیاء، عفّت و پاکدامنی است».
از اخبار آخر الزمان در خصوص حجاب و عفّت زنان
۲۳/۲۳. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاوءُکُمْ وَفَسَقَ شَبَابُکُمْ وَلَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؟! ». فقیل: له: و یکون ذلک یا رسول اللَّه؟ فقال: « نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟! » فقیل له: یا رسول اللَّه، و یکون ذلک؟ قال: «نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً؟! ». [۲۳]
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به اصحابش فرمود: « چگونه خواهد بود بر شما، زمانی که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند، و شما امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ » عرض شد: یا رسول اللّه، آیا چنین روزگاری خواهد آمد؟! فرمود: « بلی و بلکه بدتر از آن هم خواهد آمد! چگونه خواهد بود بر شما، زمانی که امر به منکر نموده و نهی از معروف کنید؟ » عرض شد: یا رسول اللّه، آیا چنین روزگاری هم خواهد آمد؟! فرمود: « بلی، بلکه بدتر از آن هم خواهد آمد! چگونه خواهد بود بر شما، هنگامی که معروف را منکر و منکر را معروف خواهید پنداشت؟ ».
۲۴/۲۴. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ - وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ - نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ، عَارِیَاتٌ، مُتَبَرِّجَاتٌ، مِنَ الدِّینِ خَارِجَاتٌ، فِی الْفِتَنِ دَاخِلَاتٌ، مَائِلَاتٌ إِلَی الشَّهَوَاتِ، مُسْرِعَاتٌ إِلَی اللَّذَّاتِ، مُسْتَحِلَّاتُ الْمُحَرَّمَاتِ، فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ». [۲۴]
امام علی علیه السلام فرمود: « در آخرالزمان و هنگام نزدیک شدن روز قیامت که بدترین زمانها خواهد بود زنان سر لخت و برهنه و با زینت و آرایش (در جامعه و در بین نامحرمان) ظاهر شوند، آنها از دین خارج شده و در انواع فتنهها داخل شوند، و به سوی شهوات متمایل و بسوی لذّات پست دنیوی شتاب گیرند و حرامهای خدا را حلال پندارند و جایگاه همیشگی چنین زنانی جهنّم خواهد بود».
۲۵/۲۵. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «إِذَا عَمِلَتْ اُمَّتِی خَمْسَ عَشَرَةَ (خمسة عشر)خَصْلَةً حَلَّ بِهِمُ الْبَلاَءُ: إِذَا کَانَ الْفَیْءُ دُولاً، وَ الأَمَانَةُ مُغْنَمًا، وَ الصَّدَقَةُ مُغْرِمًا، وَ أَطَاعَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ عَصی اُمَّهُ، وَ بَرَّ صَدِیقَهُ وَ جَفَا أَبَاهُ، وَ ارْتَفَعَتِ الاْءَصْوَاتُ فِی الْمَسَاجِدِ، وَ اُکْرِمَ الرَّجُلُ مَخَافَةَ شَرِّهِ، وَ کَانَ زَعِیمُ الْقَوْمِ أَرْذَلُهُمْ، وَ لَبَسُوا الْحَرِیرَ، وَ اتَّخَذُوا الْمُغَنِّیَاتِ (القینات، و ضربوا بالمعازف) وَشَرِبُوا الْخُمُورَ، وَ أَکْثَرُواالزِّنَاءَ؛ فَارْتَقِبُوا عِنْدَ ذَلِکَ رِیحًا حَمْرَاءَ أَوْ خَسْفًا أَوْ مَسْخًا أَوْ ظَهْرَ الْعَدُوِّ عَلَیْکُمْ، ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ». [۲۵]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « هنگامی که امّت من به پانزده خصلت مبتلا گردند، بلاها بر آنان نازل خواهند شد:
هنگامی که فی ء (غنیمت) توسّط عدّه ای چپاول شود، و امانت وسیله ای برای جمع ثروت محسوب گردد، و صدقه غرامت و زیان پنداشته شود، و مرد از همسرش اطاعت نموده و از مادرش نافرمانی کند، و به دوستش نیکی نموده ولی نسبت به پدرش ستمکاری کند، و مردم صداهای خود را در مساجد (به غیر عبادت) بلند کنند (و احترام خانه خدا را نگه ندارند) و اشخاص بخاطر ترس از شرّشان احترام شوند، و مسئولیّتهای (مهمّ) مردم را اراذل و اوباش بعهده گیرند، و مردان لباس حریر و زربافت به تن کنند، و آوازهای زنانه را گوش دهند، و آلات موسیقی و مجالس رقص در بین آنها رواج یابد، و شرابخواری فراوان شود، و زنا در جوامع زیاد شود، (در چنین شرایطی) منتظر بادهای سرخ و ماه گرفتگی و مسخ شدن و تسلّط دشمن بر خودتان باشید که هیچ نصرت و پیروزی برای شما در آن هنگام نخواهد بود».
«شهوت» مهمترین دام نفس و قویترین سلاح شیطان
۲۶/۲۶. عن امیر المؤمنین علیه السلام: « ضَلاَلُ النُّفُوسِ بَیْنَ دَوَاعِی الشَّهْوَةِ وَ الْغَضَبِ». [۲۶]
امام علی علیه السلام فرمود: « گمراهی انسانها بین دو خواهش نفسانی شهوت و غضب است».
۲۷/۲۷. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «مَنْ مَلِکَ شَهْوَتَهُ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ حَسُنَتْ عَاقِبَتُهُ». [۲۷]
امام علی علیه السلام فرمود: «کسی که مالک شهوتش گردد جوانمردیش به کمال خود خواهد رسید، و عاقبت او به خیر و نیکی ختم خواهد شد».
۲۸/۲۸. عن امیر المؤمنین علیه السلام: « لاَ وَرَعَ کَغَلَبَةِ الشَّهْوَةِ». [۲۸]
امام علی علیه السلام فرمود: « هیچ تقوایی همچون غلبه بر شهوت وجود ندارد».
۲۹/۲۹. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «الشَّهَوَاتُ آفَاتٌ (سموم) قَاتِلاَتٌ، وَ خَیْرُ دَوَائِهَا اقْتِنَاءُ الصَّبْرِعَنْهَا». [۲۹]
امام علی علیه السلام فرمود: «شهوتها به منزله آفات و سموم کشنده هستند و بهترین داروی این سمّها صبر و استقامت در برابر آنها میباشد».
۳۰/۳۰. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «الشَّهْوَةُ حَرْبٌ». [۳۰]
امام علی علیه السلام فرمود: « شهوت همچون جنگی است در وجود انسان».
۳۱/۳۱. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «الشَّهَوَاتُ مَصَائِدُ الشَّیْطَانِ». [۳۱]
امام علی علیه السلام فرمود: « شهوتها دامهای شیطان برای انسان هستند».
۳۲/۳۲. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «الشَّهْوَةُ أَضَرُّ الاْءَعْدَاءِ». [۳۲]
امام علی علیه السلام فرمود: « شهوت مضرّترین دشمن انسان و ایمان اوست».
۳۳/۳۳. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «أَوَّلُ الشَّهْوَةِ (الشهوات) طَرَبٌ وَ آخَرُهَا عَطَبٌ». [۳۳]
امام علی علیه السلام فرمود: « آغاز شهوت طربزا (و مطابق با میل باطنی انسان) است ولی عاقبت آن هلاک کننده است».
۳۴/۳۴. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «لَنْ یُهْلَکُ الْعَبْدُ حَتّی یُوءْثِرُ شَهْوَتَهُ عَلی دِینِهِ». [۳۴]
امام علی علیه السلام فرمود: « هرگز بنده ایی به هلاکت و نابودی دچارنمی شود مگر اینکه شهوت خود را بر دینش مقدّم بدارد».
۳۵/۳۵. عن امیر المؤمنین علیه السلام: « مَنْ غَلَبَ عَلَیْهِ غَضَبُهُ وَ شَهْوَتُهُ فَهُوَ فِی (من) حَیِّزِ الْبَهَائِمِ». [۳۵]
امام علی علیه السلام فرمود: « کسی که خشم و غضب و شهوتش بر او غلبه کند، همچون چهارپایان خواهد بود».
۳۶/۳۶. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «مَنْ لَمْ یَمْلِکْ شَهْوَتَهُ لَمْ یَمْلِکْ عَقْلَهُ». [۳۶]
امام علی علیه السلام فرمود: « کسی که مالک شهوت خود نباشد مالک عقلش هم نخواهد بود».
۳۷/۳۷. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «مَا شَیْءٌ مِنْ مَعْصِیةِ اللّهِ سُبْحَانَهُ یَأْتِی إِلاّ فِی شَهْوَةٍ». [۳۷]
امام علی علیه السلام فرمود: « هیچ گناهی انجام نمی گیرد مگر اینکه ریشه در شهوات نفسانی دارد».
۳۸/۳۸. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «طَاعَةُ الشَّهْوَةِ تُفْسِدُ الدِّینَ». [۳۸]
امام علی علیه السلام فرمود: « اطاعت از شهوات دین انسان را نابود میکند».
۳۹/۳۹. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «لَیْسَ فِی الْمَعَاصِی أَشَدُّ مِنِ اتِّبَاعِ الشَّهْوَةِ؛ فَلاَ تُطِیعُوهَا فَیَشْغَلَکُمْ». [۳۹]
امام علی علیه السلام فرمود: « گناهی شدیدتر از شهوترانی نیست، پس از شهوات خود فرمان برداری نکنید که شما را بخود مشغول میسازد».
۴۰/۴۰. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «رَأْسُ التَّقْوی تَرْکُ الشَّهْوَةِ». [۴۰]
امام علی علیه السلام فرمود: « بهترین تقوا، ترک شهوات است».
۴۱/۴۱. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «الشَّهَوَاتُ تَسْتَرِقُّ الْجَهُولَ». [۴۱]
امام علی علیه السلام فرمود: « شهوتها انسان نادان را به بندگی میکشاند».
۴۲/۴۲. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «حَلاَوَةُ الشَّهْوَةِ یَنْغُصُهَا عَارُ الْفَضِیحَةِ». [۴۲]
امام علی علیه السلام فرمود: « شیرینی شهوت پرستی را ننگ و رسوایی بعد از آن به تیرگی خواهد کشاند».
۴۳/۴۳. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «عَبْدُ (مملوک - مغلوب) الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ (مملوک) الرِّقِّ». [۴۳]
امام علی علیه السلام فرمود: «بنده شهوت، ذلیل تر و خوارتر از بنده انسانی شدن است».
۴۴/۴۴. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «مَا رَفَعَ امْرَأً کَهِمَّتِهِ، وَ لا وَضَعَهُ کَشَهْوَتِهِ». [۴۴]
امام علی علیه السلام فرمود: «هیچ چیز به اندازه همّت انسان او را بالا نمی برد، و هیچ چیز به اندازه شهوتش او را پائین نمی آورد».
۴۵/۴۵. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «إِذَا أَبْصَرَتِ الْعَیْنُ الشَّهْوَةَ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الْعَاقِبَةِ». [۴۵]
امام علی علیه السلام فرمود: « هنگامی که چشم در امور شهوانی تیز شود، قلب انسان از عواقب شوم آن کور میگردد».
۴۶/۴۶. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «کَمْ مِنْ شَهْوَةٍ مَنَعَتْ رُتْبَةً». [۴۶]
امام علی علیه السلام فرمود: « چه بسا شهوتی انسان را از رسیدن به کمال و مراتب معنوی او باز دارد».
۴۷/۴۷. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «مَنْ زَادَتْ شَهْوَتُهُ قَلَّتْ مُرُوَّتُهُ». [۴۷]
امام علی علیه السلام فرمود: « کسی که شهوتش زیاد شود، جوانمردیش کم میشود.
«شهوت جنسی» خطرناک ترین نوع شهوات
۴۸/۴۸. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: « مَا (لیس) لِإِبْلِیسَ جُنْدٌ أَعْظَمُ (أشدّ) مِنَ النِّسَاءِ وَ الْغَضَبِ». [۴۸]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لشکری قویتر از وسوسه زن، و خشم و غضب، برای شیطان وجود ندارد».
۴۹/۴۹. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: « مَنْ سَلُمَ مِنْ اُمَّتِی مِنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ فَلَهُ الْجَنَّةُ: مِنَ الدُّخُولِ فِی الدُّنْیَا، وَ اتِّبَاعِ الْهَوَی، وَ شَهْوَةِ الْبَطْنِ، وَشَهْوَةِ الْفَرْجِ. وَ مَنْ سَلُمَ مِنْ نِسَاءِاُمَّتِی مِنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ فَلَهُ الْجَنَّةُ: إِذَا حَفِظَتْ مَا بَیْنَ رِجْلَیْهِ، وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا، وَ صَلَّتْ خَمْسَهَا، وَ صَامَتْ شَهْرَهَا». [۴۹]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «همانااز امّت من کسانی که از چهار خصلت به دور باشند بهشت از برای آنان خواهد بود: چسبیدن به دنیا، و تبعیّت از هوی و هوس، و شهوت شکم، و شهوت جنسی. و هر که از زنان امّت من از چهار خصلت سالم بماند بهشت برای او خواهد بود: زنانی که دامن خود را حفظ و پاک نگهدارند، و از همسران خود اطاعت نمایند، و نمازهای پنجگانه خود را اقامه نمایند، و روزه ماه رمضان را بجای آورند».
۵۰/۵۰. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «احْفَظْ بَطْنَکَ وَ فَرْجَکَ فَفِیهِمَا فِتْنَتُکَ». [۵۰]
امام علی علیه السلام فرمود: « شکمت و دامنت را از حرام حفاظت نما؛ چراکه در آن دو، وسیله امتحانت و یا انحرافت نهفته است».
۵۱/۵۱. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «مَاتُرِکَ بَعْدِی فِتْنَةٌ أَضَرَّ عَلَی الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ». [۵۱]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « پس از من هیچ فتنه ای برای مردان امّتم خطرناکتر از وسوسه زنان وجود ندارد».
۵۲/۵۲. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «اطَّلَعْتُ فِی الْجَنَّةِ، فَرَأَیْتُ أَکْثَرَ أَهْلِهَا الْفُقَرَاءَ وَ اطَّلَعْتُ فِی النَّارِ فَرَأَیْتُ أَکْثَرَ أَهْلِهَا النِّسَاءَ». [۵۲]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « نگاه کردم به بهشت و دیدم اکثر اهل بهشت از طایفه فقراء هستند، و نگاه کردم به جهنّم و دیدم اکثر اهل آن از زنان هستند (و در برخی روایات دیگر آمده که اکثریّت این زنان جهنّمی، کسانی هستند که حجاب و عفّت خود را در دنیا رعایت نمی نمودند) ».
«حجاب و عفّت » از مهمترین خصوصیات یک همسر مناسب
۵۳/۵۳. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ: الْوَلُودُ، الْوَدُودُ، الْعَفِیفَةُ، الْعَزِیزَةُ فِی أَهْلِهَا، الذَّلِیلَةُ مَعَ بَعْلِهَا، الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا، الْحَصَانُ عَلَی غَیْرِهِ، الَّتِی تَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ تُطِیعُ أَمْرَهُ، وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا یُرِیدُ مِنْهَا، وَ لَمْ تَبَذَّلْ کَتَبَذُّلِ الرَّجُلِ». [۵۳]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین زنان شما کسانی هستند که بچّه زا، با شوهران خود مهربان، و با حجاب و پوشیده باشند و در بین طائفه خودشان با عزّت ولی در مواجهه با شوهران خود متواضع و نرمخوباشند، و برای شوهران خودشان خود را آرایش و زینت نمایند و در میان نامحرمان (و یا در جامعه) عفیف باشند، از شوهران خود اطاعت نموده و هرگاه با همسران خود خلوت میکنند خود را کاملاً در اختیار آنان قرار دهند».
۵۴/۵۴. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: « خَیْرُ نِسَائِکُمُ الْعَفِیفَةُ الْغَلِمَةُ». [۵۴]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « بهترین زنان و همسران شما کسانی هستند که هم عفیف (و پاکدامن) باشند و هم شهوتناک (یعنی عفیف در اجتماع و در بین نامحرمان و شهوتناک برای شوهران خود) ».
۵۵/۵۵. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشِرَارِ نِسَائِکُمْ: الذَّلِیلَةُ فِی أَهْلِهَا، الْعَزِیزَةُ مَعَ بَعْلِهَا، الْعَقِیمُ، الْحَقُودُ، الَّتِی لَا تَوَرَّعُ مِنْ قَبِیحٍ الْمُتَبَرِّجَةُ إِذَا غَابَ عَنْهَا بَعْلُهَا، الْحَصَانُ مَعَهُ إِذَا حَضَرَ، لَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ لَا تُطِیعُ أَمْرَهُ، وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَعْلُهَا تَمَنَّعَتْ مِنْهُ کَمَا تَمَنَّعُ الصَّعْبَةُ عَنْ رُکُوبِهَا، لَا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً وَ لَا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً». [۵۵]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آیا خبر بدهم شما را به بدترین زنانتان: آنان که در میان خویشاوندان و طائفه خودشان عزّتی ندارند ولی برای شوهران خود عزّت و غرور نشان میدهند ونازا و عقیم هستند و دارای کینه و حسادتند و در نبود شوهرشان از زینت و آرایش برای دیگران پرهیز نمی کنند ولی در حضور شوهر خود بی زینت و پاکی نشان میدهند، از شوهران خود حرف شنوی ندارند و اطاعت نمی کنند و آنگاه که با شوهر خود خلوت میکنند از بهره مندی شوهرنسبت به لذائذ جنسی از خود امتناع میورزند، مانند امتناع حیوان چموشی از سوار شدن بر او؛ عذر شوهر را قبول نمی کنند و از خطاهای احتمالی او نمی گذرند».
۵۶/۵۶. سئل الباقر علیه السلام عن الخبیثة، یتزوّجها الرجل، قال: « لاَ». [۵۶]
از امام باقر علیه السلام سؤال شد: آیا با یک زن خبیث و بی تقوا ازدواج بکنم؟ فرمود: «نه».
۵۷/۵۷. عن الباقر علیه السلام: « خَیْرُ النِّسَاءِ مَنِ الَّتِی إِذَا دَخَلَتْ مَعَ زَوْجِهَا فَخَلَعَتِ الدِّرْعَ خَلَعَتْ مَعَهُ الْحَیَاءَ، وَ إِذَا لَبِسَتِ الدِّرْعَ لَبِسَتْ مَعَهُ الْحَیَاءَ». [۵۷]
امام باقر علیه السلام فرمود: «بهترین زنان شماکسانی هستند که هنگامی که بر شوهران خود داخل میشوند و لباس را از بدن خارج میکنند حیاء را هم در برابر شوهر خود کنار بگذارند و هنگامی که لباس را بر تن کردند لباس حیاء را هم به همراه آن بر تن نمایند».
پاکدامنی مهمترین فضیلت حضرت زهراء علیهاالسلام
۵۸/۵۸. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ؛ فَحَرَّمَ اللّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النّارِ». [۵۸]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «همانا دامن فاطمه علیهاالسلام از هر گونه آلودگیپاک و مطهّراست و خداوند آتش جهنّم را بر فرزندان آن حضرت حرام نموده است».
ازاسماء و القاب حضرت زهراء علیهاالسلام متناسب با موضوع حجاب و عفّت
۵۹/۵۹. طاهرة: پاک و پاکیزه.
مطهّرة: پاک و پاکیزه.
حِصان: مصون از خطا وآلودگی.
معصومة: مصون از خطا وآلودگی.
عفیفة: با عفّت و پاکدامن.
محجَّبة: با حجاب و پوشش.
المحصَّنة: [۵۹] پاکدامن.
«حجاب و عفّت» مهمترین فضیلت یک زن مسلمان
۶۰/۶۰. عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا، وَصَامَتْ شَهْرَهَا، وَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا، وَ أَطَاعَتْ بَعْلَهَا، فَلْتَدْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ شَاءَتْ». [۶۰]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اگر زن تنها نمازهای پنجگانه خود را اقامه نماید و روزه ماه رمضان را بگیرد و دامن خود را از هرگونه آلودگی پاک نگه دارد و از شوهرش اطاعت نماید به او خطاب میشود از هر دری از درهای بهشت که خواستی وارد بهشت شو».
۶۱/۶۱. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «کُنّا جُلُوسًا عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ:أَخْبِرُونِی: أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ فَعَیینَا بِذلِکَ کُلُّنَا حَتّی تَفَرَّقَنَا، فَرَجَعْتُ إِلی فَاطِمَةَ علیهاالسلام، فَأَخْبَرْتُهَا الَّذِی قَالَ لَنَا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله، وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنّا عَلِمَهُ وَ لاَ عَرِفَهُ؛ فَقَالَْت: وَ لکِنِّی أَعْرِفُهُ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ: أَنْ لاَ یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لاَ یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ.
فَرَجَعْتُ إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، فَقُلْتُ: یَا رَسُولِ اللّهِ، سَأَلْتَنَا: أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ، وَ خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لاَ یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لاَ یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ.
قَالَ: مَنْ أَخْبَرَکَ، فَلَمْ تَعْلَمْهُ وَ أَنْتَ عِنْدَی فَاطِمَةَ؟! فَأَعْجَبَ ذلِکَ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ بِضْعَةٌ مِنِّی». [۶۱]
امام علی علیه السلام فرمود: « روزی ما گروهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به من خبر دهید بهترین چیز برای زنان چیست؟ همه ما ماندیم که چگونه سؤال پیامبر صلی الله علیه و آله را پاسخ دهیم تا اینکه از محضر آن حضرت پراکنده شدیم.
من به سوی فاطمه علیهاالسلام رفتم و سؤال پیامبر صلی الله علیه و آله را برای آن حضرت بازگو نمودم و گفتم که همه ما در برابر سوال پیامبر صلی الله علیه و آله نتوانستیم جواب دهیم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: من جواب این سؤال را میدانم و آن اینکه: بهترین چیز برای زنان این است که تا میتوانند نه آنهامرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.
پس من به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله برگشتم و سؤال آن حضرت را مطرح نموده و به آن جواب دادم که: همانا بهترین چیز برای زنان این است که تا میتوانند نه آنهامرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.۶۲
پی نوشت:
۱. الأعراف (۷): ۲۲ ؛ و مشابه آن در سوره مبارکه طه (۲۰): ۱۲۱.
[۲]: الأحزاب (۳۳): ۳۰ و ۳۱.
[۳]: الأحزاب (۳۳): ۲۹.
[۴]: البلد الأمین، ص ۳۴۹؛ مصباح الکفعمی، ص ۲۸۰.
[۵]: . مصباح المتهجّد، ص ۱۱۰؛ البلد الأمین، ص ۳۰؛ مصباح الکفعمی، ص ۴۱؛ بحار الأنوار، ج ۸۳، ص ۱۲۷؛
[۶]: . الکافی، ج ۳، ص ۴۸۱؛ و ج ۵، ص ۵۰۱؛ الفقیه، ج ۳، ص ۳۹۴؛ التهذیب، ج ۷، ص ۴۰۷؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۴۳؛ و ج۲۰، ص ۱۱۳؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۰، ص ۲۶۳.
[۷]: . النور (۲۴): ۳۳.
[۸]: . الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶؛ الزهد، ص ۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۶۶؛ و ج۱۶، ص ۳۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۶۱ و ۴۶۳؛ و ج ۱۲، ص ۸۰؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۲۹؛ و ج ۷۵، ص۳۰۹؛ و ج ۷۶، ص۱۱۲؛ مشکاة الأنوار، ص ۲۳۳.
[۹]: . روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۶۰؛ مشکاة الأنوار، ص ۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۶۵.
[۱۰]: . الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶؛ الزهد، ص ۱۰؛ مجموعة ورّام، ج ۲، ص ۱۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۶۷؛ و ج۱۶، ص ۳۳؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۲۹؛ و ج ۷۶، ص۱۱۳.
[۱۱]: . الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۶۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۶۱؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۳۱؛ تحف العقول، ص ۲۹۷؛ مشکاة الأنوار، ص ۲۳۳.
[۱۲]: . الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶؛ و ج ۵، ص ۵۳؛و ج ۶، ص ۴۶۰؛ مجموعة ورّام، ج ۲، ص ۳۳؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۳؛ و ج۱۲، ص ۱۶۶؛ بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۴۵؛ و ج ۶۸، ص۳۳۱.
[۱۳]: . الاختصاص، ص ۲۴۲؛ عوالی اللئالی، ج ۱، ص ۲۶۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۶۱؛ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۶۰؛ و ج ۷۴، ص۱۵۱؛ و ج ۸۵، ص۳۶؛ تحف العقول، ص ۴۵؛ مشکاة الأنوار، ص ۲۳۴.
[۱۴]: . الکافی، ج ۲، ص ۱۰۷؛ الدعوات، ص۲۵۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۶۷؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۳۲.
[۱۵]: غرر الحکم، ص ۲۷۴.
[۱۶]: . الکافی، ج ۲، ص ۷۹؛ و ج ۲، ص۴۶۷؛ عدّة الداعی، ص ۳۹؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۶۹؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۰؛ و ج ۱۵، ص۲۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۱۷۱؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص۲۶۹؛ و ج ۹۰، ص۲۵۹و۲۹۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۳۱؛ فلاح السائل، ص ۲۷؛.
[۱۷]: . غرر الحکم، ص ۲۵۶و۲۹۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۷۵؛ و ج ۱۲، ص ۷۱.
[۱۸]: . غرر الحکم، ص ۲۵۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۷۵.
[۱۹]: . غرر الحکم، ص ۲۹۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۷۱.
[۲۰]: . غرر الحکم، ص ۲۵۷.
[۲۱]: . غرر الحکم، ص ۲۵۷.
[۲۲]: . غرر الحکم، ص ۲۵۸.
[۲۳]: . الکافی، ج ۵، ص ۵۹؛ التهذیب، ج ۶، ص ۱۷۷؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۶۵؛ مجموعة ورّام، ج ۲، ص ۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۲؛ بحار الأنوار، ج ۹۷، ص ۹۱؛ مشکاة الأنوار، ص ۸۷.
[۲۴]: الفقیه، ج ۳، ص ۳۹۰؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۰۱؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۳۵.
[۲۵]: . الخصال، ج ۲، ص ۵۰۰ و ۵۰۱؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۶، ص ۳۰۴.
[۲۶]: . غرر الحکم، ص ۹۵.
[۲۷]: . غرر الحکم، ص ۲۷۴.
[۲۸]: . غرر الحکم، ص ۲۷۴.
[۲۹]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۳.
[۳۰]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۳۱]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۳.
[۳۲]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۳.
[۳۳]: غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۳۴]: غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۶.
[۳۵]: . غرر الحکم، ص ۳۰۲ و ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۳.
[۳۶]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۲.
[۳۷]: غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۳۸]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۴.
[۳۹]: . غرر الحکم، ص ۱۹۰ و ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۷.
[۴۰]: غرر الحکم، ص ۳۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۴.
[۴۱]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۴۲]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۴۳]: . غرر الحکم، ۳۰۴؛ عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۷۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۷.
[۴۴]: . غرر الحکم، ص ۳۰۵ و ۴۴۸.
[۴۵]: . غرر الحکم، ص ۳۰۵.
[۴۶]: . غرر الحکم، ص ۳۰۵.
[۴۷]: غرر الحکم، ص ۳۰۵.
[۴۸]: . الکافی، ج ۵، ص ۵۱۵؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۴۶؛ تحف العقول، ص ۳۶۳.
[۴۹]: . الخصال، ج۱، ص ۲۲۳؛ بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۹۳؛ و ج۱۰۱، ص۱۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۱۰.
[۵۰]: . غرر الحکم، ص ۳۰۴.
[۵۱]: . مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۳۰۶.
[۵۲]: عوالی اللئالی، ج۱، ص۱۱۹؛ بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۲۴۶؛ و ج ۷۲، ص ۱۶۵؛
[۵۳]: . الکافی، ج ۵، ص ۳۲۴؛ الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۹؛ التهذیب، ج ۷، ص ۴۰۰؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۷۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۲۸؛الخ.
[۵۴]: . الکافی، ج ۵، ص ۳۲۴؛ نوادر الراوندی، ص۱۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۰؛مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۹؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۰، ص۲۳۷؛.
[۵۵]: الکافی، ج ۵، ص ۳۲۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۳.
[۵۶]: . الکافی، ج ۵، ص ۳۵۳؛ التهذیب، ج ۸، ص ۲۰۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۴۱؛ و ج ۲۱، ص ۱۷۶؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۱؛مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۳۶۲.
[۵۷]: . التهذیب، ج ۷، ص ۳۹۹.
[۵۸]: . عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۶۳ و ۲۳۲ و ۲۳۴؛ معانی الأخبار، ص۱۰۵و۱۰۶؛ المناقب، ج۳، ص ۳۲۵؛ کشف الغمّة ج۱، ص ۴۶۸و۱۴۴و۳۱۰؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰ و ستّة عشرمواضع اخری منه.
[۵۹]: ۱. المناقب، ج۳، ص ۱۳۲؛ ألقاب الرسول و عترته، ص۳۹؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۳۹۷.
[۶۰]: ۲. الفقیه، ج ۳، ص ۴۴۱؛ مکارم الأخلاق، ص۲۰۱؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۱۵۹.
[۶۱]: ۱. مکارم الأخلاق، ص۲۳۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۶۷و۲۳۲؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۵۴و۱۰۰و۲۳۸؛ کشف الغمّة ج۱، ص ۴۶۶.
[۶۲]:احمدی جلفایی، حمید، سیمای حجاب و عفت در آیات و روایات، مشخصات نشر: قم: آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر، ۱۳۹۲،ص۴۳-۲۴
پيوند نماز با اخلاق اسلامي
قرآن ميفرمايد: لقمان در كنار سفارش به نماز، پسرش را به چند چيز ديگر نيز سفارش كرده است: «يا بُنَي أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَك وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا» كه از اين چند آيه استفاده ميشود آن چه به نماز جلوه ميدهد و نماز را پر جاذبه ميكند امر به معروف و نهي از منكر، صبر و تحمل سختي ها، تواضع و فروتني، اعتدال در زندگي و گفتگوي نرم ميباشد.
آري كساني كه نماز ميخوانند ولي نسبت به معروفها و منكرها در جامعه بي تفاوتند، يا نماز ميخوانند ولي افرادي زودرنج يا متكبر و غير متعادل ميباشند و با صداي بلند سبب رنجش ديگران ميشوند، نمي توانند ديگران و حتي فرزندان و وابستگان خود را به نماز دعوت كنند زيرا مردم نماز او را دور از يك اخلاق صحيح و اسلامي ميدانند.
منبع:پیوندهای نماز،محسن قرائتی،مشخصات نشر: تهران: ستاد اقامه نماز، ۱۳۹۱،ص۴
لینک های مرتبط:
۱.http://assalat90.blogfa.com/post/13
۲.http://paradise-key-fa.blogfa.com/category/5
۳..http://rasekhoon.net/article/show/189167/آثار-معنوی-واخلاقی-نماز/
حضرت زهرا (س) و مسأله حجاب
حضرت زهرا (س) و مسأله حجاب
حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) از پدرانش و از امام علي (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: ” شخص نابينايي از حضرت فاطمه زهرا (س) اجازه ورود خواست. فاطمه زهرا (س) خود را با حجاب كامل پوشاند و سپس اجازه ورود عنايت فرمود. پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: دخترم، چرا حجاب پوشيدي؟ او مردي نابينا است. حضرت زهرا عرض كرد: اما پدر، من نابينا نيستم، به علاوه اين كه، او بوي عطر بدن را استشمام ميكند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: ” گواهي ميدهم كه تو پاره تن من هستي". ۱
ابو نعيم اصفهاني كه از علماي سنت و جماعت است و در صدوسي هجري درگذشته است، كتابي در وصف گزيدگان خدا به نام حلية الأولياء و طبقات الاصفياء در چند مجلد نوشته و فصلي را به فاطمه زهرا (س) اختصاص داده است. در ضمن اين فصل، به اسناد خود از عمران بن حُصين چنين مينويسد: ” روزي پيغمبر به من گفت:
-با من به ديدن فاطمه نمي آيي؟
-چرا. و با هم به خانه فاطمه رفتيم. پيغمبر رخصت خواست و دخترش اجازت داد.
-با كسي كه همراه من است داخل شوم؟
-پدر، به خدا جز عبائي ندارم!
-دخترم خودت را با آن عبا چنين و چنان بپوش. و دستور پوشيدن داد… “. ۲ از اين روايات و نظير اينها اهميت حجاب و دوري از نامحرمان و مطيع فرمان خداوند در رعايت كامل حجاب از عملكرد زهراي مرضية مستفاد ميشود.
حضرت فاطمه زهرا (س) سخت مقيد بودند كه مطابق دستورالعمل كتاب خدا، در كليه واجبات از جمله حجاب رفتار نمايند. بدين منظور، آن گاه كه براي اقامه دعوي عليه خليفه اول درباره فدك، قصد رفتن به مسجد را كردند، نخست برابر دستور آيه شريفه قرآن كه ميفرمايد “وليضربن بخمرهن علي جيوبهن” مقنعه بزرگي بر سر مبارك افكندند، چنان كه تمام سر و گردن تا بالاي سينه را پوشاند و سپس مطابق آيه شريفه سوره احزاب كه ميفرمايد: “يدنين عليهن من جلابيبهن"، چادر عربي بلندي روي مقنعه بر سر نهادند و بدين ترتيب آماده رفتن به مسجد شدند. گروهي از زنان فاميل اطراف حضرت را گرفته بودند، چنان كه مشخص نبود كدام زهراي مرضيه است و مانند رسول خدا قدم برمي داشتند. بلندي چادر حضرت گاه موجب ميشد كه پاي همراهان روي دامن چادر قرار گيرد. ۳
اين نوع پوشش به دليل رعايت دستور آيه مباركه قرآن صورت گرفت كه آن حضرت مطابق آيه سوره نور، مقنعه پوشيد و مطابق آيه سوره احزاب چادر بر سر كرد.
اگر الگوي زنان مؤمن حضرت زهرا (س) – است كه هست- راه و روش آن بانوي بزرگ اسلام بايد ملاك رفتار و منش زنان مسلمان باشد.۴
پی نوشت :
۱-عن موسي بن جعفر عن آبائه قال: قال: علي (ع) استأذنَ اعمي علي فاطمة فاحجبتهُ فقال رسول الله (ص) لها لم حجبته و هو لا يراك؟ فقالت ان لميكن يراني فانّي اراهُ و هو يشمّ المريح فقال: رسول الله (ص) اشهد انك بضعة مني. (احمد رحماني همداني: فاطمةالزهرا بهجة قلب المصطفي، ج ۴، ص۲۵۸)
۲-سيدهاشم بحراني: حليةالابرار، ج ۲، ص ۴۲. و محمد باقر مجلسي: بحارالانوار، ج ۴۳، ص۳۷.
۳-… انّه لمّا اجتمعَ ابوبكر و عمر علي منع فاطمةَ فدكاً و بَلغَها ذلك لائتْ خمارها علي رأسها و اشتملتْ بجَلبابها و اقبلت في لمة من حفدتها و نساءَ قومها تطأ ذيولها تحزم مشيتُها مشيةُ رسول الله… (سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج ۱، چاپ دارالتعارف بيروت، ص ۳۱۵) به نقل از كتاب احتجاج طبرسي. و اين حديث از طرق مختلف روايت شده است.
۴. محمدي مقدم قربانعلي ،حجاب،مشخصات نشر: مشهد آستان قدس رضوي، شركت به نشر، ۱۳۸۱.
حجاب در سيره حضرت زهرا (عليها السلام)
حجاب در سيره حضرت زهرا (عليها السلام)
اشاره
حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) الگوى كامل همه انسانها در تمام كمالات انسانى است و حتى ائمه اطهار (عليهم السلام) نيز خود را دست پرورده اين مادر گرانقدر و عالى مقام مى دانند. آن حضرت در توجه به حجاب و عفاف،بهترين الگو براى زنان مسلمان است. ايشان با سخنان و رفتار خود، اهميت حجاب را براى زن به روشنى تبيين كرده است كه در ادامه به چند نمونه اشاره مى شود.
حضرت فاطمه (عليها السلام) ومرد نابينا
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «روزى پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) در خانه دخترش فاطمه زهرا (عليها السلام) بود كه مردى نابينا اجازه ورود خواست. حضرت فاطمه (عليها السلام) به سرعت از جا برخاست تا به مكانى ديگر رود و در حضور مرد نابينا نباشد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از روى تعجب (و شايد براى آزمايش دخترش) فرمود: چرا خود را از اين مرد پنهان مى كنى، درحالى كه او نابيناست و تو را نمى بيند؟ حضرت فاطمه (عليها السلام) عرض كرد: اگر چه او مرا نمى بيند، ولى من او را مى بينم. همچنين او مى تواند بوى مرا استشمام كند. [پس به اين دو دليل، ماندن من در اتاق جايز نيست]. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) كه از اين پاسخ زيبا، بسيار خوشحال شده بود، فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى» [۱]
حضرت فاطمه (عليها السلام) وسخنرانى در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) «عبدالله بن حسن» از پدران معصوم خود (عليهم السلام) نقل مى كند، وقتى عده اى از مهاجرين و انصار تصميم گرفتند برخلاف سفارش هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، خلافت را از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) سلب كنند، به دنبال آن، تصميم ديگرى اجرا شد و آن گرفتن فدك از فاطمه (عليها السلام) بود. اين در حالى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به امر خداوند اين سرزمين حاصل خيز را به ايشان بخشيده بود. وقتى اين خبر به حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، نخست كوشيد غاصبان فدك را از كار اشتباهشان آگاه سازد، ولى پس از اينكه آنان حاضر نشدند فدك را به آن بزرگوار بازگردانند، حضرت تصميم گرفت، به مسجد برود و در حضور مردم سخنرانى و از غاصبان فدك انتقاد كند.
آن بزرگوار پيش از حركت، مقنعه بر سر كرد و بندهاى آن را محكم بست. سپس چادرى بلند روى آن پوشيد، چنان كه تمام بدن مطهرش را فرا گرفت. آن گاه از منزل بيرون آمد، درحالى كه اطراف ايشان را جماعتى از زنان بنى هاشم و دوستداران آن حضرت گرفته بودند. آن حضرت درحالى كه هنگام راه رفتن، چادر و لباس هايش بر اثر بلند بودن، زير پايش مى رفت، به سوى مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) روانه شد. [۲]
توجه حضرت فاطمه (عليها السلام) به حجاب در آخرين لحظه هاى عمر
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه زمان وفات حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، به «اسماء بنت عميس» كه از ايشان پرستارى مى كرد، فرمود: اى اسماء! من دوست ندارم هنگام تشييع جنازه ام، حجم بدنم را نامحرم ببيند. آيا مى توانى كارى كنى كه چنين اتفاقى نيفتد؟ (گفتنى است كه در آن زمان، تشييع جنازه با تابوت هايى مانند تابوت هاى امروزى كه داراى ديواره است، صورت نمى گرفت و جنازه را بر روى يك تخته صاف حمل مى كردند. ) اسماء فكرى كرد و گفت: من زمانى كه در حبشه بودم، مى ديدم مردم براى بردن جنازه، از تابوت هايى استفاده مى كردند كه ديواره داشت و حجم بدن را مى پوشاند. آن گاه ماكت آن را درست كرد و به آن حضرت نشان داد. حضرت زهرا (عليها السلام) درحالى كه از اين موضوع بسيار خوشحال شد، فرمود: «براى من چنين تابوتى درست كن و با آن بدن مرا بپوشان. خداوند تو را [به عوض اين كار] از آتش دوزخ نگه دارد» [۳]
تقرب به حضرت فاطمه (عليها السلام)
انسان بايد همواره انجام دادن كار خير را غنيمت شمارد و تصور كند كه شايد نتواند دوباره به انجام آن كار موفق شود. حتى در عبادتى مانند نماز كه حداقل روزى پنج بار مى خوانيم، به ما سفارش شده است، هر يك از نمازهاى يوميه خود را به نيت نماز مودّع بخوانيم؛ يعنى با اين خيال نماز بخوانيم كه گويى اين آخرين نماز ماست و پس از آن ديگر زنده نيستيم كه دوباره توفيق پيدا كنيم و نماز بخوانيم. پس نماز وداع مى خوانيم! بديهى است با اين تصور، انسان مى كوشد تا بهترين نماز را به پا دارد.
زمانى كه به زيارت مشرف مى شويم به ويژه زيارت سرزمين وحى نيز همين گونه است. وقتى كسى توفيق زيارت مدينه و مكه يا عتبات مقدسه را پيدا مى كند، معلوم نيست دوباره اين سفر نورانى نصيبش شود. بنابراين بايد تمام بهره خود را از اين سفرها بگيريم.
زائرى كه وارد مدينه مى شود و به زيارت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و فرزندان پاك او مشرف مى شود، پشت ديوار بقيع، با تضرع و التماس، دست به دامان دختر پيامبر مى شود و از اين بانوى عالى مقام و با كرامت، تقاضاى لطف و كرم دارد و مى داند اگر اين بزرگوار گوشه چشمى به انسان نظر كند، از تمام دنيا ارزشمندتر است. پس چرا در اين فرصت استثنايى، بهترينها را نخواهد؟ گفتنى است بهترين حاجتى كه مى توان با توسل به فاطمه (عليها السلام) به دست آورد، اين است كه آن بزرگوار، الگوى ما در همه امور زندگى باشد و از آن حضرت پيروى كنيم؛ يعنى به گونه اى زندگى كنيم كه حضرت فاطمه (عليها السلام) آن را تأييد كند و آن گاه كه از مدينه خارج مى شويم، آن حضرت از ما خشنود باشد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هركه فاطمه از او خشنود باشد، خداوند از او خشنود خواهد بود» [۴]
بانويى كه به مدينه مى آيد، اگر توجه داشته باشد كه به چه مكانى قدم گذاشته، در مدينه احساس غربت نمى كند، بلكه احساس مى كند به خانه خودش بازگشته است، نشانه اين نزديكى با مدينه، آن است كه زن در اين مكان، به ياد امور دنيايى نيست و چنان با آرامش زيارت مى كند كه هيچ كارى در دنيا جز زيارت ندارد. چنين بانوى زائرى، خود را چون دختر كوچكى مى بيند كه آمده است تا سر به دامان مادر بگذارد و حرف هايش را به او بگويد. بنابراين اين لحظه، بهترين زمان است كه با اين مادر عزيزتر از جانش پيمان ببندد كه در تمام امور زندگى، به ويژه در پوشش و حجاب و نوع رفتارش با نامحرم، به گونه اى باشد كه حضرت زهرا (عليها السلام) از او خشنود باشد. حضرت فاطمه اى كه دوست ندارد حجم بدن مطهرش حتى پس از مرگ نيز ديده شود، چگونه از خانمى كه لباس هاى تنگ مى پوشد و بدون چادر در كوچه و خيابان ظاهر مى شود، خشنود مى شود؟!
آيا به دست آوردن مادرى چون فاطمه (عليها السلام) كه تمام انبياء و اولياء، افتخار مى كنند كه به مقام ايشان متوسل شوند و پس از پدر و شوهرش، هيچ شخصى چه در دنيا و چه در آخرت، به مقامش نمى رسد، ارزش اين را ندارد كه با رعايت پوشش و حجاب كامل، او را از خود راضى نگه داريم و فرداى قيامت در زمره دوستانش قرار گيريم؟ آيا پوشيدن چادر براى خانمى كه تا كنون به آن عادت نكرده، آن قدر مشكل است كه نعمت بزرگ انتساب به بانوى دو عالم، حضرت زهرا (عليها السلام) را از دست بدهد؟
پس شايسته است زن مسلمان كه زائر بيت الاحزان و سرگشته كوى فاطمه (عليها السلام) شده است، حال كه توفيق زيارت مقام ملكوتى اين مادر آسمانى را پيدا كرده، با خداى خود و در حضور اين بانو، پيمان ببندد، پس از اين، ديگر لباس نورانى حجاب و چادر مقدسى كه هديه بى بديل فاطمه به زنان عالم است، از تن بيرون نكند.
پرسشى كه همه جز حضرت فاطمه (عليها السلام)، از پاسخ آن درماندند
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: «من و عده اى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نزد ايشان بوديم كه آن حضرت پرسيد: «بهترين ويژگى زنان چيست؟ » هيچ يك از ما نتوانستيم پاسخ دهيم تا اينكه جلسه به پايان رسيد و از يكديگر جدا شديم. من به سوى فاطمه رفتم و او را از آنچه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از ما پرسيده بود، آگاه كردم و گفتم: كسى از ما نتوانست به آن پاسخ دهد. فاطمه (عليها السلام) فرمود: «ولى من پاسخ آن را مى دانم. بهترين ويژگى زنان اين است كه به مردها نگاه نكنند و مردها نيز آنان را نبينند».
نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رفتم و عرض كردم: اى رسول خدا! شما پرسيدى چه چيز براى زنان بهتر است. من اكنون پاسخ آن را مى گويم و همان
پاسخى را كه فاطمه (عليها السلام) داده بود، بازگو كردم. آن حضرت فرمود: «تو وقتى نزد من بودى پاسخ اين پرسش را نمى دانستى. چه كسى اين پاسخ را به تو آموخت؟ » عرض كردم: فاطمه. پيامبر (صلى الله عليه و آله) شگفت زده شد و فرمود: «به راستى كه فاطمه پاره تن من است». [۵]
در حقيقت، اين روايت حد عفاف زن را مشخص مى كند. حد عفاف زن آن است كه به گونه اى در جامعه ظاهر شود كه نه خود به نامحرمى نگاه شيطانى كند و نه اجازه دهد كه نامحرمى به او نگاه كند، بلكه
طورى خود را بپوشاند كه نامحرمان حرمت او را نگه دارند.[۶ ]
پی نوشت:
[۱]: ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، ج١۴، ص١٨٩.
[۲]: احتجاج، ج١، ص٢۵٣.
[۳]: تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسي، ج١، ص۴۶٩.
[۴]: فرائد السمطين، حمويني، ج٢، ص۶٧.
[۵]: كشف الغمه، عيسي اربلي، ج٢، ص٩۴.
[۶ ]: راه های تقویت فرهنگ حجاب، رجبي، عباس، ۱۳۴۷ - مشخصات نشر: تهران: نشر مشعر، ۱۳۹۱،ص۷۲-۶۶
.