امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) چه یارانی می خواهند؟
حجت الاسلام #پناهیان
حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود
کسی که حسادت نداشته باشد نسبت به ولایت عشق می ورزد. منتظران فرج بدانند آقا یارانی می خواهد که یک ذره در وجودشان حسادت و انانیت نداشته باشند و باید خیلی در این زمینه جلو بروند.
بعضی ها معلوم است که حسادت را مثل مرض بروز می دهند و کسی اصلا نمی فهمد این چیز بدی است. در زمان ظهور حضرت حسودان از بین نمی روند اما می گویند الان تکان بخورید همه می فهمند شما مرضی دارید. و دچار خودسانسوری می شوند از بس همه حسادت را می فهمند، حسادت نسبت به ولیّ خدا زشت ترین حسادت است.
حسادت را اگر از بین ببریم غرق محبت می شویم و اگر غرق محبت شویم دعای فرج ورد زبانمان می شود، یک شب من در جبهه این دعا را برای رزمنده هایی که نصف آنها شهید شدند می گفتم، امشب گفته اند این دعا را خیلی بخوانید و این دعا ناشی از یک محبت شدید نسبت به آقاست. محبتی که شما را دیوانه کرده و می گویید خدایا مواظب امام زمان (ع)باش، دستش برا بگیر، خدایا حمایتش کن، کمک کن تا ظهور کند و او بهره ببرد؛ در حالی که خدا خودش مراقب امامش هست و نیازی به گفتن ما نیست اما از روی محبت شدید چنین می گوییم.
✅ سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در حسینیه آیت الله حق شناس - خرداد96
افزایش برکات در زمان ظهور
امام حسین علیه السّلام در بیان آنچه هنگام ظهور امام زمان علیه السلام رخ مى دهد، فرمودند:
وَ لَتَنْزِلَنَّ الْبَرَکَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقْصِفُ مِمّا یَزیدُ اللّه ُ فیها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُوْکَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّیْفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّیْفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ تعالى: «وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ وَلکِن کَذَّبُوا»؛
برکت از آسمان به سوى زمین فرو مى ریزد، تا آن جا که درخت از میوه فراوانى که خداوند در آن مى افزاید، مى شکند. (مردم) میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مى خورند و این معناى سخن خداوند است که: «و اگر مردمِ آبادى ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکت هایى از آسمان و زمین به روى آنان مى گشودیم، لیکن تکذیب کردند».
مختصر بصائر الدرجات، ص 51
درک ما از مهدویت چگونه است؟
شهید مطهری:
کوشش کنید فکر خودتان را در مسئله حضرت حجت با آنچه که در متن اسلام آمده تطبیق بدهید. غالب ما این را به صورت یک آرزوی کودکانه یک آدمی که دچار عقده و انتقام است در آوردهایم. گوئی حضرت حجت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت بکنند یا شیعه را غرق در سعادت بکنند، آن هم شیعهای که ما هستیم که شیعه نیستیم. نه، این یک فلسفه بزرگ جهانی است، چون اسلام یک دین جهانی است، چون تشیع به معنی واقعیاش یک امر جهانی است. این را ما باید به صورت یک فلسفه بزرگ جهانی تلقی بکنیم.
وقتی قرآن میگوید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» صحبت از زمین است نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. اولا امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمیشود … دوم، آن دوره، دوره عقل و عدالت است…
آیا دورهای نخواهد آمد که آن دوره، حکومت، نه حکومت اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت و بمب و مینی ژوپ؟ دورهای که واقعا در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت کند؟ چگونه میشود که چنین دورهای نیاید؟! مگر میشود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیرورو کند؟!
/سیری در سیره ائمه اطهار
روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه
از دعاهای صحیفه سجادیه، کدام روشهای تربیتی را میتوان برداشت کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، نخست واژه «روش» را مفهوم شناسی میکنیم و سپس به تقسیم روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه میپردازیم. آن گاه با استفاده از دعاهای این صحیفه نورانی، روشهای تربیتی امام سجاد علیه السلام را که از آنها برای اصلاح رفتارها بهره جسته است بررسی میکنیم.
مفهوم واژه «روش
روش [۱] در اصطلاح به معنای شیوه انجام یک فعالیت [۲] آمده است. روش تربیت، به معنای راه یا شیوه انجام عمل تربیت است. [۳] به عبارت دیگر، به
معنای راه یا شیوه ای است که میان اصل و هدف امتداد دارد، عمل تربیتی را منظم میکند و به هدف میرساند. [۴] در تعریفی دیگر آمده است: روشهای تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل تربیتی به شمار میآیند. [۵]
از مجموع تعریفها برمی آید که روشهای تربیتی حالت رفتاری و جزئی دارند که در مقام عمل نسبت به مبانی و اصول، کاربردی ترند یا حد فاصل مبانی و اصول از یک سو و اهداف از سوی دیگر هستند.
تبیین جنبه عملی تعلیم و تربیت و معرفی شیوههای مشخص تربیتی از نظر امام سجاد علیه السلام نه تنها از نظر علمی مفید است، بلکه از جهت کاربردی و پیروی از شیوه امام به عنوان الگوی کامل در تربیت انسانها نیز اثرگذار خواهد بود. در مکتب تشیع، کامل ترین سیره و روش تربیتی، روش تربیتی ائمه معصومین علیهم السلام است؛ سیره ای که از یک سو به منبع وحی الهی متصل است و از هرگونه انحراف و اشتباهی به دور است و از سوی دیگر، در مقام عمل نیز آثار خود را نشان داده است، تربیت شدگان در این مکتب، انسانهایی کامل و دارای مقامهای عالی و معنوی اند که به برکت راهنماییهای امامان معصوم علیهم السلام به این مراتب عالی دست یافته اند. اکنون با تحلیل دعاهای صحیفه به، روشهای تربیتی آن است تا او را از خطاها و اشتباهها بازدارند. برخی روشهای تربیتی نیز به جنبه گرایشی در انسان مربوط است که در این صورت، روشهای تربیتی با هدایت گرایشها از انحراف آنها جلوگیری میکند. بعضی دیگر هم به بُعد رفتاری مربوط میشود که در این صورت، نقش روشهای تربیتی، معرفی الگوهای رفتاری مناسب است تا انسان با عمل به این روشهای رفتاری به هدفهای مورد نظر امام دست یابد. [۶]
روشهای تربیتی این گونه نیستند که تنها یک جنبه را در بربگیرند، بلکه گاه پاره ای از روش ها، دو جنبه را دربرمی گیرد. برای نمونه، ممکن است روشی از یک جهت، به جنبه شناخت و از جهتی دیگر، به جنبه گرایش اشاره داشته باشد. بنابراین، اگر روشی در این نوشتار از یک جنبه بررسی شد و به جنبههای دیگرش اشاره ای نشد، این به معنای منحصر بودن موضوع به آن جنبه نیست.
۱. روشهای شناختی
زیر فصل ها
الف) اعطای بینش
ب) ذکر خدا
یکی از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه، «اعطای بینش» است. هر رفتاری که از انسان سر میزند، بر اساس بینشی است که از آنها دارد. هر چه بینش انسان به رفتارش کامل تر باشد، رفتارها نیز صحیح تر خواهد بود. البته بینش انسان به رفتارش کامل نمی شود، مگر آنکه او به خود، جهان پیرامون، جهان آخرت و حقایقی مانند مرگ و زندگی، آگاهی داشته باشد. بنابراین، دگرگونی در بینش انسان که نوعی تحول درونی و باطنی به شمار میآید، یکی از عوامل تغییر در رفتار انسان و روشی تربیتی است. [۷]
امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه با بهره گیری ازاین روش، به بیان بینشهایی پرداخته است که سبب تغییر نگرش انسان درباره نظام جهان و انسان میشود. به طور خلاصه، موارد مطرح شده در این زمینه در سه موضوع دنیا، حقیقت انسان و مرگ و معاد است.
یک بینش در مورد دنیا
یک بینش در مورد دنیا
برخی افراد با بینش مادی به دنیا مینگرند و گمان میکنند زندگی دیگری جز زندگی دنیا وجود ندارد. [۸] چنین دیدی از دیدگاه اسلام، خطایی است که خطاهای فراوان دیگری را در رفتارهای انسان در پی خواهد داشت. پوچ انگاری زندگی دنیایی که آثار بسیار بدی برای رفتار انسان دربردارد، از جمله این خطاهاست. چنین دیدی، انسان را به ناامیدی میکشاند و در نتیجه، قدرت اندیشیدن در مورد خویش و جبران اشتباهها را از انسان میگیرد.
امام سجاد علیه السلام برای جلوگیری از پیدایش چنین بینش نادرستی، بینش صحیحی در راستای اصلاح رفتارهای انسان ترسیم کرده است. از نظر امام، زندگی انسان به دنیا منحصر نمی شود، بلکه در ورای آن، زندگی جاودانه ای برای انسان وجود دارد که رابطه آن دو، رابطه راه و مقصد است یا رابطه وسیله و هدف. با چنین بینشی، زندگی دنیا هدف دار میشود و از یک نواختی درمی آید. از همین رو، در روایات سفارش شده است که هر کس دو روزش با هم برابر باشد، زیان دیده است. [۹] بنابراین، انسان باید با تلاش روزافزون در دنیا، آخرت خویش را آباد سازد.
امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه درباره دنیا میفرماید:
برای آخرتم رغبت و شوق در عمل (بندگی) برای خودت را روزیام فرما تا از ژرفای دل، راستی و دوستی بندگی را بشناسم و بی رغبتی در دنیا به من دست دهد وکردارهای نیک را با شوق به جا آورم. [۱۰]
آنچه از کالای دنیای نابودشدنی بود، از من گرفتی. پس (عوض) آن را در گنجینههای خود (در آخرت) که همیشگی است، برایم اندوخته کن و آنچه از مال و دارایی دنیا که به من ارزانی داشته ای و آنچه از کالای آنکه برای من پیش انداخته ای، وسیله رسیدن به جوار (رحمت) خود و پیوستن به قرب خویش گردان. [۱۱]
حضرت امام سجاد علیه السلام در این دعاها، با بیان فانی بودن زندگی دنیا، یادآور میشود که مقصود اصلی از آفرینش، زندگی در جهان آخرت است. در نظام تربیتی صحیفه سجادیه، دنیا، گذرگاهی برای رسیدن به مقصد است. ازاین رو، امام سجاد علیه السلامدرباره روزی و درخواست روزی از خدا میفرماید:
مرا از روزی به دست آوردن با رنج، بی نیاز کن و روزی فراوان و بی گمان و بی رنج برای من برسان تا از بندگی تو برای به دست آوردن روزی باز نمانم. [۱۲]
امام در این دعا، دنیا را برای بندگی خداوند میخواهد؛ نه برای خود دنیا. حال اگر انسان، بیش از این به دنیا توجه کند، نگران آن باشد، بدان دل بندد و به عنوان هدف بدان اهتمام ورزد، چنین دیدگاهی و دل بستگی، سرآغاز انحراف انسان خواهد بود. از همین رو، امام سجاد علیه السلام در دعاهای مختلف با سفارش به زهد، [۱۳] و انفاق در راه خدا [۱۴] و دل نبستن به کاهش در دنیا قرار گرفتیم، پس زیان را در آن چه زودتر نابود میشود (دنیا)، قرار ده. [۱۵]
دو بینش در مورد حقیقت انسان
یکی دیگر از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه که با جنبه شناختی انسان ارتباط مستقیم دارد، روش ترسیم بینش صحیح در مورد حقیقت انسان است. چون انسان، موضوع تربیت است، باید انسان را شناخت و از ویژگی ها، قابلیت ها، استعدادها و محدودیتهای او آگاه شد تا بتوان سیر تربیتی او را مشخص کرد. وقتی انسان از نقاط ضعف و قوت خویش هیچ گونه شناختی نداشته باشد، نمی تواند رفتار مناسب انجام دهد و چه بسا در مواردی به انحراف نیز کشیده میشود. بنابراین، داشتن بینش صحیح و کامل درباره حقیقت خویش، منشأ رفتارهای پسندیده است.
با بررسی ویژگیهایی که امام برای انسان برشمرده است، نمایی عالی از حقیقت انسان به دست میآید. به طور کلی، این ویژگیها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
اول ویژگیهای مثبت که عبارتند از: خداجویی و خداخواهی؛ اراده و اختیار؛ کرامت خواهی؛ خوددوستی؛ وابستگی به خداوند؛ کمال خواهی؛ دوست داشتن هم نوعان؛ شوق به جلب رضایت الهی.
دوم ویژگیهای منفی که عبارتند از: خدا فراموشی؛ فخرفروشی؛ آزمندی؛ دنیاگرایی و….
بنابراین، هرگاه انسان، تنها جلوه خاصی از وجود خویش را حقیقت خود بپندارد، این گمان، رفتارهای معینی را در او ایجاد میکند. ازاین رو، از نگاه تربیتی، تصحیح بینش انسان درباره خود، نوعی روش تربیتی است؛ زیرا داشتن گمان درست درباره خویش، با رفتارها پیوند میخورد و زمینه مؤثری برای ظهور آنها پدید میآورد. [۱۶] برای مثال، یکی از ویژگیهای مهمی که به طور فطری در انسان وجود دارد، خوددوستی است. اگر انسان بینش درستی از این گرایش نداشته باشد، زمینه بسیاری از رذیلتهای اخلاقی مانند حرص و غرور در وی پیدا خواهد شد، ولی اگر شناخت کافی و صحیح از این گرایش فطری داشته باشد، در راه صحیح قرار میگیرد و به خدادوستی تبدیل میشود.
قرآن کریم در مورد ویژگی فقر و وابستگی انسان به خدا، میفرماید:
یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ. (فاطر: ۱۵)
ای مردم! شما (همگی) به خدا نیازمندید. تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه سپاس و ستایش است.
خداوند در این آیه شریفه، فقر را در انسانها و بی نیازی را در خود منحصر میکند. لازمه این مطلب آن است که انسان ها، فقیر بالذات باشند و خداوند، غنی مطلق باشد. [۱۷]
امام سجاد علیه السلام نیز حقیقت وجود انسان را عین فقر و نیاز و ضعف معرفی میکند و میفرماید:
بار خدایا! تو ما را از ناتوانی آفریدی و ما را بر سستی بنا نهادی و ما را از آب بی ارزش ایجاد کردی. پس ما را جز به توانایی و پیروی تو جنبشی و جز به یاری تو توانایی نیست. [۱۸]
ای بی نیاز بی نیازان! اینک ما بندگان تو در اختیار توییم و ما نیازمندترین نیازمندان به تو هستیم. [۱۹]
بار خدایا! جز به کمک تو بر سود و زیان خویش توانا نیستم. درباره خود به آنچه گفتم، گواهم و به ناتوانی و خویشتن اقرار دارم؛ زیرا من بنده بی چیز، خوار، ناتوان، بدحال، ناچیز، بی ارزش، نیازمند، ترسان و پناهنده تو هستم. [۲۰]
امام با یادآوری ناتوانی انسان و وابسته بودن او به خدای متعال، حقیقت وجود انسان را فقر و نیازمندی به خدا میداند و خداوند متعال را بی نیاز و غنی بالذات معرفی میکند. حال اگر انسان بینش صحیحی نسبت به خود نداشته باشد و نداند که به خدا، نیازمند و وابسته است، این فراموشی و نداشتن بینش صحیح، سبب سرکشی و ناسپاسی او میشود. چنان که قرآن کریم میفرماید: «کَلاّ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی؛ به یقین، انسان سرکشی میکند، وقتی که خود را بی نیاز ببیند. » (علق: ۶و۷)
از دیدگاه امام سجاد علیه السلام، هرگاه انسان، احساس بی نیازی از خدا یا احساس نیازمندی به غیرخدا کند، در هر دو حال، از شناخت حقیقت خویش بازمانده و از خدا و خود به دور مانده است و در حقیقت، با خویشتن زندگی مجازی میکند.
سه بینش در مورد مرگ و معاد
سه بینش در مورد مرگ و معاد
ترسیم بینش صحیح در مورد مرگ و معاد، یکی دیگر از روشهای تربیتی صحیفه سجادیه است. انسان به سبب درک نادرست مرگ و زندگی و افتادن در دام دنیا و اوهام، از یاد مرگ گریزان میشود و خود را از نیکوترین وسیله رهایی از دنیا و کسب وارستگی محروم میسازد.
امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه، برای مقابله با این گونه نگرشهای غلط، همواره یادآوری مرگ را سفارش میکند و به انساندراز، آخرت را از یاد میبرد و بر اثر آن انسان بدبخت میگردد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید:
ای مردم! ترسناک ترین چیزی که از دچار شدن شما به آن میترسم، دو چیز است: اول، پیروی از هوای نفس و دوم، آرزوی دراز. پیروی از هوای نفس، شخص را از راه حق باز میدارد و آرزوی دور و دراز، آخرت را از یاد میبرد. [۲۱]
همچنین امام سجاد در دعای پنجاه و دوم با اشاره به موانع اندیشیدن درباره معاد میفرماید:
پس ای آقای من! از تو درخواست میکنم مانند درخواست کسی که بر اثر آرزوی درازش، جان و روحش به کار بیهوده سرگرم (و از آخرت دوری گزیده) و تن او از جهت آرمیدن اعصابش (نگران نبودنش از عذاب و کیفر) بی خبر شده و دلش فریفته نعمتهای زیادی گشته است که به او داده شده است و اندیشه اش نسببه آینده ای که به سوی آن پیش میرود (آخرت)، اندک است. [۲۲]
امام در دعای چهلم که درباره «یاد مرگ کردن» است و در دعاهای دیگر، به ترسیم بینش صحیح در این زمینه پرداخته است. ایشان توضیح میدهد که مرگ، حق است و همه مؤمنان و کافران میمیرند و به سرای جاوید میشتابند تا در آنجا به حساب کردارهایی که در دنیا انجام داده اند، بی کم و کاست رسیدگی شود، به گونه ای که جزای هر کس را براساس رفتارش میدهند و به هیچ کس ستم نمی شود:
وَ اِذَا انْقَضَتْ اَیّامُ حَیاتِنا، وَ تَصرَّمَتْ مُدَدُ اَعْمارِنا، وَ استَحْضَرتَنا دَعْوتُکَ الَّتی لابُدَّ مِنْها وَ مِنْ اجابَتِها. [۲۳]
و هنگامی که روزهای زندگی ما سپری شد و مدت زمان عمرمان به سر رسید و دعوت تو که از آن و از پذیرش آن چاره ای نیست، ما را فرا بخواند.
سُبْحانَکَ قَضَیْتَ عَلی جَمیعِ خلْقِکَ الَموْتَ مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ، وَ کُلٌّ ذائقُ الَمْوتِ، وَ کُلُّ صآئرٌ اِلَیْکَ. [۲۴]
پاکی تو. مرگ را بر همه آفریدگانت آن که تو را یگانه دانست و آن که به تو کافر شد مقدّر کرده ای و همه مرگ را چشنده هستند و همه به سوی تو باز میگردند.
یَوْمَ تُجزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَت وَ هُمْ لا یُظْلِمُونَ. [۲۵]
روزی (قیامت) که هر کس در برابر کارکرد خویش کیفر یا پاداش داده میشود، در حالی که به آنها ستم نمی شود.
امام در پی آن است تا با این نوع بینش، دل آدمی صیقل بخورد و دیده اش به حقایق هستی گشوده شود تا زنگ بی معنایی و بیهودگی را از چهره حیات دنیا بزداید. آن گاه آدمی در خواهد یافت که دنیا، گذرگاهی است که انسانها به ناچار از آن خواهند گذشت و به سوی سرنوشتی محتوم پیش خواهند رفت. این بینش، انسان را به آینده امیدوار میسازد و کردارش را اصلاح میکند.
ب) ذکر خدا
یکی دیگر از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه در زمینه جنبه شناختی انسان، سفارش به «ذکر و یاد خدا» [۲۶] است. این روش تربیتی مبتنی بر اصل «تذکر» است؛ زیرا گاه توجه انسان به خداوند به سبب درگیری اش در فراز و نشیبهای زندگی و غفلت و فراموشی کم میشود. ازاین رو، با یادآوری میتوان توجه به خدا را در دل او زنده کرد. بنابراین، روش تربیتی «ذکر خدا»، بیشتر یک روش شناختی به شمار میآید.
حقیقت ذکر، همان «توجه قلبی» است. به بیان دیگر، حقیقت ذکر، چیزی جز «همواره به یاد خدا بودن نیست. همواره متوجه مسئولیت و تعهد بودن؛ در همه جا خدا را حاضر و ناظر دانستن؛ در کنار همه چیز، خدا را دیدن؛ نسبت به تمام اعمالمان، خدا را «بصیر» دانستن؛ نسبت به همه حرف هایمان، او را «شنوا» دانستن؛ خود را در همه حال در محضر «اللّه » دیدن و… »، [۲۷] معنای واقعی ذکر، خداست که سازنده انسان است.
این روش در نظام تربیتی صحیفه به عنوان عامل بازدارنده از انحراف و اشتباه، نقش بسیار مهمی دارد. انسانی که خدا را بر رفتار خود ناظر و بر گفتار خود شنوا بداند و در همه جا و در همه حال، خود را در محضر خدا ببیند، مراقب رفتارهای خود خواهد بود تا کار ناشایستی از او سر نزند. بنابراین، یاد خدا یکی از روشهای بسیار خوب برای اصلاح رفتار انسان است. آثار مهم تربیتی که این روش در پی دارد، عبارتند از:
یک آرامش قلب: انسان به طور فطری جویای آرامش خاطر است و اگر کم و بیش، نگرانیهایی دارد، این نگرانیها باید در پرتو آرامش بالاتری زدوده شود. ژرفای درون آدمی باید آرام و مطمئن باشد. چه عاملی میتواند به انسان آرامش خاطر بخشد؟ به گفته قرآن، تنها یاد خدا میتواند دلهای نگران را آرام کند: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا، دلها آرامش مییابد. » (رعد: ۲۸)
حضرت امام سجاد علیه السلام نیز برای اصلاح و تربیت از این روش تربیتی بهره میگیرد و ذکر خدا را مایه شرافت و بزرگی میداند. همچنین از خداوند متعال میخواهد که دلها را به یاد خود سرگرم سازد.
ص: ۱۱۳
یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفُ لِلذاکِرین… و اشغل قُلُوبَنا بِذِکْرکَ عَنْ کلِّ ذِکْر. [۲۸]
ای آن که یاد او برای یادکنندگان، شرافت و ارزش است، دلهای ما را از هر یادی به یاد خودت وادار.
دو غفلت زدایی: همه گرفتاریها و لغزشها در پی غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست. افزون بر این، غفلت از خدا، قلب را تیره میسازد و در نتیجه، شیطان و هوای نفس بر انسان چیره میشوند. امام سجاد علیه السلام، یاد خدا را درمان چنین حالتی میداند و میفرماید: «وَ نبّهْنی لِذِکْرِک فی اَوقاتِ الغَفْلةِ؛ و مرا در اوقات فراموشی (پیروی از نفس) به یاد خود آگاه ساز». [۲۹]
در مقابل، «تذکر و یادآوری حضور حق» به دل صفا میدهد و سبب تصفیه روح از رذایل و آزادی انسان از قید اسارت نفس میشود: «وَ اجْعَلْ سَلامَةَ قُلُوبِنا فی ذِکْرِ عَظَمَتِک؛ و سلامت دلهای ما را در یاد بزرگی خود قرار ده». [۳۰]
وقتی یاد خدا، غفلت را از دل بزداید و به قلب سلامتی بخشد، در این صورت، دل، جلوه گاه محبوب میشود و دوستی دنیا که سرچشمه همه لغزشها و انحراف هاست، از دل رخت برمی بندد. [۳۱]
۲. روشهای گرایشی
زیر فصل ها
الف) توبه
ب) ناچیز شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدی ها
ج) یادآوری نعمت ها
یکی دیگر از روشهای اصلاح و تربیت در صحیفه سجادیه، روش «توبه» [۳۲] است. امام سجاد در دعاهای زیادی از جمله دعای سی و یکم صحیفه سجادیه که به توبه اختصاص دارد و نیز در دعاهای دیگری مانند: دعای «طلب مغفرت»، [۳۳] دعای «طلب عفو» [۳۴] و دعای «پناه بردن به خدا» [۳۵] به این روش اشاره دارد. ایشان در یک مورد، به روشنی، توبه را مایه صلاح و رفع فساد در انسانها معرفی میکند و میفرماید: «یا مَن استَصْلَحَ فاسِدَهُمْ بالتَّوبَةِ؛ ای آن که بندگان تبه کار را به وسیله توبه اصلاح کرده ای». [۳۶]
به فرموده امام سجاد علیه السلام، توبه نوعی توفیق الهی است [۳۷] که فرد گناه کار از طریق آن به غفران الهی پناه میبرد تا حالت آمرزش خواستن واقعی را دریابد و دل خود را پاک سازد. [۳۸] این گونه است که بر ترک آنچه از او سر زده است، راسخ میشود. آن گاه تقصیر گذشته را تلافی میکند و از دوری درگاه الهی به نزدیکی باز میگردد:
اَلّلهُمَّ إنّا نَتُوبُ الیک… تَوْبَةَ مَنْ لا یَنْطَوی علی رُجُوعٍ الی ذَنْبٍ، وَ لا یَعُودُ بَعْدَها فی خطیئَةٍ، تَوْبَةً نَصُوحا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِ وَ الارتِیابِ، فَتَقَبَّلها مِنّا، وَ ارْضَ عَنّا، وَ ثَبّتنا عَلَیها. [۳۹]
بار خدایا! به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم؛ توبه کسی که رجوع به گناهی را در دل نمی گذارد و پس از توبه در گناهی بازنمی گردد. توبه خالصی که از شک و دودلی پاکیزه باشد. پس آن را از ما قبول فرما و از ما خشنود شو و ما را بر آن پابرجا گردان.
فلسفه تشریع توبه در نظام تربیتی اسلام، رهایی از هلاکت به سبب گناه و نجات از تباهی است؛ زیرا توبه، وسیله رستگاری و مقدمه دست یابی به سعادت است. افزون بر آن، توبه، وسیله حفظ روح امیدواری در انساناست؛ چنان که امام سجاد علیه السلام در نیایش خود میگوید:
لا اَیْئَسُ مِنکَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لی بابَ التَّوبَةِ اِلَیْکَ. [۴۰]
از تو نومید نمی شوم، در حالی که درِ توبه و بازگشت به سوی خودت را به رویم گشوده ای.
انسان روح نشاط و امید به نجات دارد و در راه تربیت و رهایی خود میکوشد. با این حال، اگر روح ناامیدی بر او چیره شود و راه اصلاح و تربیت را بر خود بسته ببیند، به سستی و ناتوانی و زبونی میگراید، تا جایی که خود را تا مرز هلاکت پیش میبرد و تنها راه درمان آدمی از این بیماری مهلک، توبه است. امام در این باره میفرماید:
تویی آن که برای بندگانت، دری به سوی عفوت گشوده ای و آن در را دَرِ توبه و بازگشت نامیده ای و بر آن در، از وحی و پیغام خود راهنمایی قرار داده ای تا از آن در گمراه نشوند. پس تو خود که نامت جاوید است فرموده ای: به سوی خدا توبه کنید؛ توبه خالص و امیدوار باشید که پروردگارتان، گناهانتان را از شما بپوشاند (بیامرزد) و شما را به بهشتها و باغهایی درآورد که جویها از زیر (درختان) آن روان است. [۴۱]
بنابراین، توبه با دمیدن روح امید در کالبد خسته و نومید انسان، انگیزه اصلاح رفتارها را در فرد ایجاد و تقویت میکند. این روش تربیتی از جهت ایجاد انگیزه اصلاح و تربیت در انسان، یک روش گرایشی به شمار میآید.
یکی از مقدمات توبه، اعتراف و اقرار به گناه است. امام سجاد علیه السلامدر دعای دوازدهم که درباره «اعتراف به گناه و درخواست توبه» است، چگونگی اعتراف و درخواست آمرزش گناهان را به مردم آموزش میدهد:
تو منزّه و پاکی. از تو نومید نمی شوم، در حالی که درِ توبه و بازگشت به سوی خودت را به رویم گشوده ای، بلکه میگویم گفتار بنده خواری که به خود ستم کرده و حرمت پروردگارش را رعایت نکرده است؛ بنده ای که گناهانش، بزرگ و رو به فزونی است و روزگارش به او پشت کرده و برگشته است تا چون ببیند که زمان کار گذشته و عمر به پایان رسیده است و باور کند که گریزگاهی از سلطه تو برایش نیست، به وسیله توبه به تو رو آورده و توبه را برای تو خالص گردانده است. پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو حرکت کرده و با صدای گرفته، آهسته، تو را میخوانده است. [۴۲]
در کتابهای اخلاق و تهذیب نفس نیز دستور داده شده است که در برابر خدا و در خلوت (نه در حضور دیگران که مایه اشاعه گناه و ذلّت نفس مؤمن است)، به کارهای ناروای خود اقرار کنیم. این اقرار، دشوار است؛ زیرا گناهان چنان منفورند که آدمی به سختی میتواند انجام دادن آنها را به گردن بگیرد. از همین رو، معمولاً ما آنها را توجیه میکنیم؛ یعنی طوری وانمود میکنیم که گویی کار زشتی انجام نداده ایم.
در حقیقت، اقرار به گناه، نتیجه نوعی محاسبه نفس است که زمینه را برای توبه حقیقی فراهم میکند. در این مرحله، انسان، گناهان گذشته خویش را یادآور میشود و از فراموشی آنها جلوگیری میکند. این عمل سبب میشود انسان از گناهان گذشته خویش پشیمان شود و در آینده کمتر بدانها دست زند.
ب) ناچیز شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدی ها
یکی دیگر از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه، روش «استقلال الخیر و استکثار الشر» است؛ یعنی انسان باید خوبی هایش را (هر چند زیاد باشد)، ناچیز بشمارد و بدی هایش را (هر چند کم باشد)، زیاد و سنگین بداند.
این روش بر اصل کمال خواهی مبتنی است؛ زیرا انسان کمال خواه با کم شمردن کارهای نیک خود و زیاد دانستن کوچک ترین اشتباه و گناهش، درصدد انجام دادن کارهای پسندیده و جبران اشتباه خویش برمی آید و این گامی در رسیدن به رشد و کمال انسان است.
اثر تربیتی این روش آن است که انسان با کم شمردن خوبی ها، انگیزه انجام هر چه بیشتر رفتار شایسته را پیدا میکند و از خودپسندی نیز دور میماند. همچنین با زیاد شمردن گناهان، انگیزه ترک گناه در انسان پدید میآید و سبب میشود که انسان کمتر گناه کند. این روش تربیتی از جهت ایجاد انگیزه در انسان، یکی از روشهای گرایشی به شمار میآید.
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق، این روش را از خداوند درخواست میکند و آن را یکی از صفات نیکوی صالحان و پرهیزگار برمی شمارد:
وَ حَلِّنی بِحِلْیَةِ الصّالحِینَ وَ اَلبِسْنی زِینَةَ المُتَّقِینَ فی… اسْتِقلالِ الخَیرِ وَ اِنْ کَثُرَ مِنْ قَولی وَ فِعْلی وَ استِکثارِ الشَّرِّ وَ اِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلی وَ فَعلِی. [۴۳]
و مرا به زینت صالحان و شایستگان آراسته فرما و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان؛ در کم شمردن نیکی در گفتار و کردارم، اگرچه بسیار باشد و بسیار شمردن بدی در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد.
در فرازهای دیگر نیز امام با استفاده از این روش، زمینه را برای توبه و بازگشت به درگاه الهی آماده میسازد:
اگر فرمانبری از تو را به شمار آورم، ناچیز است و نافرمانی از تو که باید به آن اقرار کنم، زیاد است و عفو از بنده ات بر تو هرگز دشوار نیست، اگرچه بد کرده باشد. پس مرا ببخش. [۴۴]
اَلّلهُمَّ اِنیِّ اُصْبِحُ وَ اُمْسی مُسْتقِلاً لِعَمَلِی مُعْتَرِفا بِذَنبی، مُقِرًّا بخَطایایَ…. [۴۵]
بار خدایا! من صبح و شام میکنم، در حالی که کردارم (بندگی ام) را اندک میبینم و به گناهم، اعتراف و به خطاها و کارهای ناروایم اقرار دارم.
سُؤالَ مَنْ اسْتَکْثَرَ ذُنوبَهُ وَ اعْتَرَفَ بخطیئَتِهِ…. [۴۶]
درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته و به خطا و کار بی جای خود اقرار کرده است.
بنابراین، همان گونه که ملاحظه شد، دامنه استفاده از این روش تربیتی گسترده است و رفتارهای فردی و اجتماعی را نیز در برمی گیرد.
ج) یادآوری نعمت ها
یکی دیگرر از روشهای تربیتی صحیفه سجادیه، «یادآوری نعمت» است. انسان همواره باید به گذشته خویش بنگرد و سختیهایی را که با آن درگیر بوده از نظر بگذراند و نعمتهایی را که به او داده شده است، به یاد آورد تا دست مهر خدا را همواره بر سر خود ببیند. خداوند متعال از سر رحمت بدین امر تذکر میدهد تا نور عظمت الهی بر دلهای بندگانش بتابد و جانشان از یاد او لبریز شود.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ. (مائده: ۱۱)
ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را که به شما بخشیده است، به یاد آورید.
امام سجاد علیه السلام، روش یادآوری نعمتها را در نظام تربیتی صحیفه در پیش گرفته است تا آدمی به خود بیاید. آن گاه گذشته خویش را به یاد آورد و شیرینی نعمتهایی را که به او ارزانی شده است، بچشد و در مقام شکر برآید و نشاط و رغبت به عمل در او برانگیخته شود.
امام با بهره گیری از این روش تربیتی، انسانهای غفلت زده را آگاه میسازد و غفلتشان را در پرتو یادآوری نعمتهای بی شماری که در گذشته و حال به آنها عطا شده است، میزداید. امام زین العابدین علیه السلام در موارد بسیاری از جمله در نخستین دعای صحیفه سجادیه که در «حمد و ستایش خداوند» است و همچنین در دعای سی و هفتم که در «شکرگزاری از خداوند» است، با شمردن نعمتهای الهی از جمله خلقت زیبا و روزیهای پاکیزه و حلال و سلامتی، خدای را سپاس میگوید و میفرماید:
و سپاس خدایی را که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را برای ما روان گردانید. [۴۷]
سپاس خدایی را که ابزار گشادگی را در (بدن) ما به هم پیوسته و افزارهای جمع شدن و درهم کشیدن را در (کالبد) ما قرار داد. (رگ، پی، استخوان، گوشت، پیه، خون) و دیگر اندام را با کیفیت و حرکتهای ویژه در پیکر ما نهاد تا به واسطه آنها اندامها گشاده و درهم شود و ما را از روانهای زندگی بهره مند کرد و پیکر کردارها را در ما استوار گردانید و ما را با روزیهای پاکیزه (انواع غذاهای حیوانی و نباتی) پرورش داد و به بخشش خود توانگرمان ساخت و به نعمت خود، ما را سرمایه (زندگی) بخشید. [۴۸]
همچنین امام درخواست میکند:
بار خدایا! چه بسیار ابرهای ناگواری و گرفتاری که آنها را از من گشودی (دور ساختی) و ابرهای نعمت که آنها را بر من باراندی و جویهای رحمت و مهربانی که آنها را پهن کردی و عافیت و تندرستی که آن را بر من پوشاندی و چشمهای فتنه که آنها را کور گردانیدی و پردههای اندوههایی که آنها را برداشتی. همه آنها از روی نعمت بخشی و احسان از سوی تو است. [۴۹]
از پی آمدهای مهم این روش، شناخت بیشتر خداوند و نیز انگیزه سپاساز خداوند است. امام سجاد علیه السلام در نخستین دعای صحیفه با یادآوری نعمتهای الهی در قبال این همه نعمت که خداوند به انسان بخشیده، سپاس گزاری به درگاه الهی را وظیفه انسان دانسته و میفرماید:
سپاس خدایی را سزاست که اگر شناخت سپاس گزاری خود را در برابر نعمتهای مدامی که برای آزمایش به ایشان داده و بخششهای پیوسته ای که برای آنها تمام گردانیده است، باز میداشت، هر آینه، نعمت هایش را مصرف میکردند و او را سپاس نمی گزاردند؛ روزی فراوان و فراخ او را میخوردند و شکرش را به جا نمی آوردند. اگر چنین میبودند، از حد انسانیت به مرز حیوانیت روی میآوردند و چنان بودند که خداوند در کتاب استوار خود وصفشان فرموده است: ایشان (ناسپاسان) جز مانند چارپایان نیستند، بلکه گمراه ترند. [۵۰]
بنابراین، سرآغاز انسانیت انسان از اینجاست که از غفلت خارج شود و به مرحله آگاهی گام بگذارد و متوجه باشد که تمام نعمتهایی که در اختیار دارد، عنایت الهی است. ازاین رو، به حکم عقل، انسان باید در مقابل چنین منعمی سپاس گزار باشد. پس تا انسان از غفلت خارج نشود، در واقع، هنوز داخل محدوده انسانیت نشده است، بلکه مسیر سقوط را میپیماید و از حیوان پست تر است.
این روش تربیتی از آن جهت که در انسان برای عمل، انگیزه ایجاد میکند، میتواند یک روش گرایشی به شمار آید و از آن جهت که منشأ تحرک و نشاط، شناخت و آگاهی انسان است، یک روش شناختی شمردشود.
۳. روشهای رفتاری
زیر فصل ها
الف) تکریم و احترام
ب) رفق و مدارا
ج) نیکی کردن در مقابل بدی
یکی دیگر از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه، روش «تکریم و احترام» است. این روش چون بیشتر جنبه رفتاری دارد، یک روش تربیت رفتاری به شمار میآید و مبتنی بر حب ذات است.
دامنه این روش تربیتی، همه انسانها را شامل میشود؛ به جهت اینکه در همه انسانها غریزه حب ذات وجود دارد و هر کس دوست دارد که دیگران به او احترام بگذارند. حضرت امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه، این روش تربیتی را در موارد زیادی از جمله در مورد فرزندان به کار گرفته است.
احترام به فرزندان
یکی از نیازهای طبیعی کودک، احترام گزاردن به شخصیت او است. به دلیل غریزه حب ذات که در طبیعت کودک نهاده شده، وی دوست دارد دیگران شخصیت او را گرامی بدارند.
برآورده شدن این نیاز طبیعی کودک در خانواده سبب ایجاد احساس آرامش، اعتماد به نفس در وی میشود و با استفاده از استعدادهای نهفته اش میتواند با دلگرمی و امید به موفقیت، در مسیر زندگی گام بردارد. در نتیجه، به خانواده و دیگران خوش بین میشود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد مییابد و از همکاری با افرادی که قدر او را میشناسند و شخصیتش
را گرامی میدارند، هراسی ندارد. [۵۱]
افزون بر این، کودکی که مورد تکریم و احترام خانواده قرار گرفته، احترام به دیگران را که یک خصلت پسندیده است، از آنان یاد میگیرد. بنابراین، تکریم کودک برای تربیت صحیح او ضرورت دارد. [۵۲] امام سجاد علیه السلام در دعای بیست و چهارم صحیفه در حق والدین چنین میفرماید: «وَ اَثِبْهُما عَلی تَکْرِمَتی؛ و آنان را در گرامی داشتنم پاداش ده». [۵۳]
تکریم و احترام شخصیت فرزند، روش تربیتی بسیار مهمی است که امام در قبال آن برای والدین درخواست پاداش میکند. همچنین ایشان در فرازی دیگر با اشاره به این مسئله مهم تربیتی میفرماید: «وَ زَیِّنْ بِهِمْ مَحْضَری وَ اَحْیِ بِهِمْ ذِکری؛ و مجلس مرا به ایشان بیارای و یاد مرا به آنها زنده بدار». [۵۴]
امام در این فراز، فرزندان را زینت مجلس و زنده نگه دارنده یاد و نام والدین به شمار میآورد و این، نوعی احترام و تکریم به فرزند است. همچنین ایشان با اشاره به اموری که سبب احترام به فرزند میشود، میفرماید: «وَ اَعِنیَّ علی تَربِیَتِهِمْ وَ تَأدِیبِهمْ وَ بِرِّهِمْ؛ و مرا برای پرورش آنها و بافرهنگ کردنشان برای نیکی کردن به ایشان یاری فرما». [۵۵]
در این فراز، امام سجاد علیه السلام به برخی وظایف والدین در برابرفرزندان اشاره میکند که رعایت این وظایف، سبب احترام و تکریم به شخصت فرزند نیز میشود. امام در این فراز، به سه دسته از وظایف والدین اشاره کرده است:
اول تأمین نیازهای فرزند: برآوردن نیازهای اولیه فرزند از وظایف مهم والدین است که برای رشد و تعالی فرزند لازم است.
دوم محبت: یکی از ارکان تربیت فرزند، برقراری روابط مناسب با او بر اساس محبت است. محبت به عنوان مهم ترین واسطه در برقراری رابطه، باید مورد توجه ویژه باشد.
سوم تربیت فرزند: محبت کردن به فرزند و رفع نیازهای او، زمینه ساز تعالی او به مراحل بالای تربیتی است.
بنابراین، تلاش والدین در تأمین نیازهای فرزندان، تربیت آنان و محبت ورزیدن به ایشان، نوعی احترام گذاشتن و شخصیت دادن به فرزند تلقی میشود. امام در فرازی دیگر میفرماید:
بار خدایا! بازوی مرا به وسیله ایشان استوار گردان و در هنگام غایب بودنم، نیازم را به سبب ایشان کفایت کن (آنها را جانشین من گردان) و به وسیله اینان مرا بر خواستهام یاری فرما. [۵۶]
در این فراز، امام با درخواست جانشین کردن فرزندان در مواردی که او حضور ندارد و با درخواست یاری خدا به وسیله آنها برای رفع نیازها، افزون بر اعتماد کردن به آنها، به شخصیت فرزندان احترام میکند.
اشاره
ب) رفق و مدارا
رفق و مدارا به معنای نرمی و سازش است. [۵۷] به بیان دیگر، مهربانی نسبت به دیگران است. رأفت و رحمت، از اخلاق کریمه انسان است که از قلب پرعاطفه سرچشمه میگیرد. این نوع صفات، انسان را به هم یاری در مشکلات نیازمندان و هم نوعان برمی انگیزد.
روش مدارا، روشی رفتاری است و انسان باید در مقام عمل، بدان توجه داشته باشد. این روش نیز مبتنی بر حب ذات است. [۵۸] ازاین رو، دامنه گسترده ای دارد و موارد زیادی را در برمی گیرد.
برخی از موارد رفق و مدارا به قرار زیر است:
یک رفق و مدارا با پدر و مادر
در اسلام، پدر و مادر مقام والایی دارند؛ به گونه ای که خدای متعال در قرآن کریم، پس از سفارش به یکتاپرستی، بی درنگ، احسان به پدر و مادر را یادآور میشود و میفرماید: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا؛ پروردگار تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. » (اسراء: ۲۳) همچنین خداوند متعال در آیه ای دیگر میفرماید: «اَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدیْکَ؛ برای من و برای پدر و مادرت شکر به جای آور». (لقمان: ۱۴) [۵۹]
با توجه به منزلت والای پدر و مادر، در رفتار با آنها باید توجه داشت و چنان رفتار نکنیم که سبب آزردگی آنها شود. باید با رفتارهای شایسته و رفق و مدارا سبب خوشحالی آنها شویم. [۶۰] امام سجاد در دعای بیست و چهارم صحیفه با بیان مقام والای پدر و مادر درباره روش رفق و مدارا با والدین میفرماید:
بار خدایا! مرا چنان گردان که از ابهت پدر و مادر بترسم؛ مانند ترسیدن از پادشاه ستم کار و با ایشان خوش رفتاری کنم؛ همچون خوش رفتاری مادری مهربان. و فرمانبری و نیکوکاریام را به آنان در نظرشان از خوابِ خواب آلوده، خوش تر و در دلم از آشامیدن تشنه، گواراتر گردان تا خواسته آنها را بر خواسته خود برگزینم و خشنودی ایشان را بر خشنودی خویش جلو اندازم و نیکی شان را درباره خود هر چند اندک باشد، بسیار شمارم و نیکی خویش را درباره آنها هر چند بسیار باشد، کم بدانم. [۶۱]
بار خدایا! صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم ساز و دلم را بر آنها مهربان کن و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان. [۶۲]
امام در این فرازها، روشهای رفتار با والدین را این گونه بیان میکند:
۱. حفظ شخصیت والدین؛
۲. خوش رفتاری؛
۳. اطاعت کردن؛
۴. مقدّم داشتن خواست و رضایت ایشان بر خواست و رضایت خود؛
۵. نیکوکاری ایشان را هر چند کم باشد، زیاد دانستن و نیکوکاری نسبت به ایشان را هر چند زیاد باشد، کم دانستن؛
۶. آهسته و زیبا سخن گفتن؛
۷. نرم خوی و مهربان بودن؛
۸. رفیق و شفیق بودن.
دو رفق و مدارا با همسایگان و دوستان
یکی دیگر از روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه، «رفق و مدارا با همسایگان و دوستان» است. چون انسان به تنهایی نمی تواند نیازهای خود را برآورد، با دیگران رابطه برقرار میکند. از جمله کسانی که انسان با آنها رابطه دارد، همسایگان هستند. ارتباط با همسایگان باید بر اساس کرامت انسانی استوار باشد. ازاین رو، امام سجاد علیه السلام در دعای بیست و شش صحیفه سجادیه که دعا برای همسایگان است، درباره روش رفتار با همسایگان میفرماید:
و آنان را توفیق ده برای فرا گرفتن اخلاق نیک خودت در مهرورزی و کمک به ناتوانانشان و بستن شکاف فقر و نیازمندی شان و رفتن نزد بیمارشان و راهنمایی کردن راه جویشان و اندرز دادن به مشورت کننده شان و دیدار از سفرآمده شان و پنهان کردن رازهاشان و پوشاندن عیب هاشان و یاری کردن ستم دیده شان و خوب کمک کردنشان در ابزار خانه و لوازم خانگی و سود رساندنشان به بخشش فراوان و دادن آنچه ایشان را واجب و لازم است پیش از درخواست. [۶۳]
امام در این فرازها، با توجه به روش رفق و مدارا، راهکارهای رفتار با
۹. کمک کردن با ابزار خانه.
ج) نیکی کردن در مقابل بدی
تنبیه و تشویق، دو روش برای تربیت و اصلاح رفتارهای انسان است. بدین صورت که خطاکاران را تنبیه و نیکوکاران را تشویق کنند. اسلام نیز این دو روش را بجا میداند و هر یک را در جای خودش مفید و لازم میشمارد. البته همیشه تشویق بر تنبیه، مقدّم است و تا آنجا که بتوان از تشویق بهره جست، نباید به تهدید و تنبیه دست یازید.
امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه، راه دیگری نیز برای اصلاح بدیها معرفی میکند و آن «احسان در برابر بدی» است. ایشان در کنار توجه به اصل تکریم و احترام به شخصیت انسانها سفارش میکند با افراد خطاکار، به نیکی رفتار شود؛ زیرا انسان در خور تکریم و احترام است و جایگاهی والا در میان دیگر آفریدهها دارد. بنابراین، برخورد با آنها باید بر
اساس احترام و تساهل و تسامح باشد. امام سجاد علیه السلام در این زمینه از پیشگاه خداوند میخواهد:
بار خدایا! مرا بر آن دار که کردارهای بدشان را به نیکی پاداش دهم و از ستم کارشان به بخشش درگذرم و درباره همه ایشان خوش گمان باشم و با احسان و خوبی، همه آنها را سرپرستی کنم و با پاک دامنی، چشمم را از آنان بپوشانم و با فروتنی با آنها نرم باشم. با مهربانی بر گرفتارانشان رقّت ورزم و دل جویی کنم و در پنهانی و پشت سر، دوستی را برای آنان آشکار سازم و از سر خیرخواهی، نعمت همیشگی را نزد ایشان دوست بدارم و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم، درباره ایشان نیز لازم بدانم و آنچه برای نزدیکان رعایت داشته ام، برای ایشان رعایت کنم. [۶۴]
بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا توفیق ده تا با کسی که با من خیانت و نادرستی کند، با خیرخواهی رفتار کنم و پیش آیم و کسی را که از من دوری کرده است، به نیکویی پاداش دهم و کسی را که مرا نومید گردانیده است، به بخشش، عوض دهم و کسی را که از من بریده است، به پیوستن، مکافات کنم و از آن که از من غیبت کرده است، به نیکی یاد کنم و نیکی را سپاس گزارم و از بدی چشم بپوشم. [۶۵]
از این دعاها برمی آید که روش تربیت و اصلاح بدی ها، منحصر به تنبیه و کیفر نیست، بلکه با بخشش و احسان میتوان به اصلاح بدیها پرداخت. چنان که انسان خطاکار از کیفر عبرت میگیرد و خطاهایش را ترک میکند،بداند، از آن بهره گیرد. [۶۶]
[۱]: «روش»، واژه ای فارسی است و معانی مختلفی دارد، مانند: اسلوب، شیوه، راه راست، منوال، راه، طریقه و… لغت نامه دهخدا، ماده روش؛ فرهنگ معین، ماده «روش». معادل عربی این واژه، طریقه، منهج و منهاج است که به همان معنای راه روشن معنا شده است. در برخی کتابهای لغت عرب، طریقه به معنای المذهب، الاسلوب نیز آمده است. نک: لسان العرب، مجمع البحرین.
[۲]: داوود حسینی نسب، فرهنگ واژهها و تعاریف تعلیم و تربیت، تبریز، نشر احرار، ۱۳۷۵.
[۳]: امان اللّه صفوی، کلیات روشها و فنون تدریس، تهران، نشر معاصر، ۱۳۷۴، چ ۵، ص ۲۳۸.
[۴]: محمدباقر هوشیار، اصول آموزش و پرورش، دانشگاه تهران، ۱۳۲۷، ج ۱، ص ۶۸.
[۵]: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص ۶۴.
[۶]: برای آگاهی بیشتر در زمینه روشهای تربیتی صحیفه سجادیه نک: نمودار ۲.
[۷]: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص ۷۵.
[۸]: قرآن این مردم را چنین معرفی میکند: «وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ؛ آنها گفتند: چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست؛ گروهی از ما میمیریم و گروهی جای آنها را میگیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمی کند». جاثیه: ۲۴
[۹]: بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۳.
[۱۰]: دعای ۲۲، بند ۸.
[۱۱]: دعای ۳۰، بند ۵ و ۶.
[۱۲]: دعای ۲۰، بند ۲۴.
[۱۳]: «حتی یکون الغالب علی الزهد فی دنیای» ۲۲/۸. «و ارزقنی… فراغا فی زهاده» (۲۰/۲۷).
[۱۴]: «و وجه فی ابواب البر انفاقی» ۳۰/۳. «و اصب بی سبیل الهدایه للبر فیما انفق منه» (۲۰/۲۳).
[۱۵]: دعای ۹، بند ۲.
[۱۶]: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص ۸۱.
[۱۷]: سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، مترجم: محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ۱۳۷۷، ج ۱۷، ص ۴۷.
[۱۸]: دعای ۹، بند ۵.
[۱۹]: دعای ۱۰، بند ۳.
[۲۰]: دعای ۲۱، بند ۷.
[۲۱]: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲، ص ۳۱۸.
[۲۲]: دعای ۵۲، بند ۸.
[۲۳]: دعای ۱۱، بند ۳.
[۲۴]: دعای ۵۲، بند ۵.
[۲۵]: دعای ۲۴، بند ۱۱.
[۲۶]: «ذکر» به معنای «یادآوری» است و در واقع، حفظ معنای چیزی یا استحضار آن «ذکر» نامیده میشود. ذکر، یک امر قلبی است که به ذهن انسان میگذرد و گاهی به زبان نیز سرایت میکند.
[۲۷]: جواد محدثی، سینای نیاز، تهران، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲، چ ۲، ص ۶۷.
[۲۸]: دعای ۱۱، بند ۱.
[۲۹]: دعای ۲۰، بند ۲۹.
[۳۰]: دعای ۵، بند ۱۴.
[۳۱]: ره توشه، ص ۲۶۶.
[۳۲]: توبه به معنای بازگشتن است. معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۳۵۷. برخی لغت شناسان در معنای آن قید «نافرمانی و گناه» را افزوده و گفته اند: توبه بازگشت از معصیت و گناه است. (الصحاح، ج ۱، ص ۹۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱). با توجه به اینکه توبه مراتبی دارد و هر انسانی با توجه به مرتبه اش توبه ای دارد، واژه توبه در قرآن کریم درباره خدای متعال به کار رفته است. بنابراین، مطلق بازگشتن در معنای توبه صحیح است؛ زیرا بازگشتن از معصیت و گناه درباره خدای سبحان معنا ندارد و توبه خداوند به معنای بازگشت لطف و رحمت پروردگار به سوی بنده گناه کار است. چنان که فرموده است: «ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ؛ پس (خدا) به آنان (توفیق) توبه داد تا توبه کنند. بی تردید، خدا همان توبه پذیر مهربان است. » (توبه: ۱۱۸)
[۳۳]: دعای ۹.
[۳۴]: دعای ۳۹.
[۳۵]: دعای ۱۰.
[۳۶]: دعای ۱۲، بند ۱۰.
[۳۷]: دعای ۱، بند ۲۲. «والحمد للّه الذی دلنا علی التوبه التی لم نفدها الا من فضله؛ سپاس خدای را که ما را به حقیقت توبه و بازگشت (از گناه) راهنمایی فرمود؛ توبه ای که آن را جز به فضل و احسان او نیافته ایم».
[۳۹]: دعای ۱۶، بند ۲۳. «اللهم صل علی محمد و آله… و ارزقنی حسن الانابه، و طهرنی بالتوبه: بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و نیکی بازگشت از گناه را روزیام کن و به توبه پاکم گردان».
[۳۹]: دعای ۴۵، بند ۵۲.
[۴۰]: دعای ۱۲، بند ۷.
[۴۱]: دعای ۴۵، بند ۱۰.
[۴۲]: دعای ۱۲، بند ۷ و ۸.
[۴۳]: دعای ۲۰، بند ۱۰.
[۴۴]: دعای ۳۲، بند ۱۰.
[۴۵]: دعای ۵۲، بند ۷.
[۴۶]: دعای ۵۲، بند ۹.
[۴۷]: دعای ۱، بند ۱۷.
[۴۸]: دعای ۱، بند ۲۰.
[۴۹]: دعای ۴۹، بند ۱۱.
[۵۰]: دعای ۱، بند ۸ و ۹.
[۵۱]: اسلام و تعلیم و تربیت، ج ۲، ص ۱۷۸.
[۵۲]: همان.
[۵۳]: دعای ۲۴، بند ۷.
[۵۴]: دعای ۲۵، بند ۴.
[۵۵]: دعای ۲۵، بند ۵.
[۵۶]: دعای ۲۵، بند ۴.
[۵۷]: لغت نامه دهخدا، ج ۷، ص ۱۰۷۲۷، ماده «رفق».
[۵۸]: محمد احسانی، تربیت اسلامی، نشر تربیت اسلامی، ۱۳۷۹، چ ۱، ص ۲۹۲.
[۵۹]: ریاض السالکین، ج ۴، ص ۴۳.
[۶۱]: تربیت اسلامی، ص ۲۹۲.
[۶۲]: دعای ۲۴، بند ۵.
[۶۳]: دعای ۲۴، بند ۶.
[۶۴]: دعای ۲۶، بند ۲.
[۶۵]: دعای ۲۶، بند ۳.
[۶۶]: دعای ۲۰، بند ۹.
[۶۷]: بررسی نظام تربیتی صحیفه سجادیه،علی اصغر ابراهیمی فر ،ص۱۰۲-۱۳۰
آیا امام زمان فرزندی به نام صالح دارد؟
در دعاي زيباي ندبه يكي از كنيههايي كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه را با آن مي خوانيم كنيه اباصالح است و در لغت اين لقب پدر صالح معنا مي شود
يكي از سوالاتي كه پيرامون امام عصر عجل الله تعالي فرجه به ذهن مي رسد اين است كه آيا امام زمان عجل الله تعالي فرجه فرزندي به نام صالح دارند كه او را اباصالح مي خوانيم و يا دليل ديگري براي دادن اين كنيه به حضرت وجود دارد؟
معناي لغوي اباصالح
كلمه اب در لغت عرب به معناي پدر آمده است بدين جهت برخي از مردم تصور مي كنند كه عبارت اباصالح در حالت تركيبي بايد به معناي پدر صالح باشد تا معني و مفهوم جمله صحيح گردد
براي رفع اين شبهه برخي از ممنين هم در مقام جواب برآمده و چنين اظهار داشته اند كه چون امام زمان عجل الله تعالي فرجه با تشكيل زندگي خانوادگي فرزندي به نام صالح دارند بدين جهت او را با كنيه اباصالح مي خوانيم به نظر مي رسد كه اينگونه جواب ها از حقيقت پرده برنمي دارد چون راهي براي درك چگونگي زندگي امام زمان عجل الله تعالي فرجه و پي بردن به اين موضوع كه آيا آن حضرت به طور يقين فرزندي به نام صالح دارند يا نه وجود ندارد
اين سخن صحيح نمي باشد زيرا
اوّلا با جستجو و تفحّص در ميان كنيه هاي نقل شده براي حضرت مهدي عليه السلام در كتابهاي معتبر چنين كنيه اي نقل نشده است بلكه به نظر ميرسد اين كنيه بر اثر كثرت استعمال در ميان مردم معروف شده است و در بعضي از مجلاّت و كتابها كه در پاسخ از اين سال مطالبي گفته شده است بيشتر جنبه هاي ذوقي و استحساني با احتمالاتي بدون ذكر سند و دليل در نظر گرفته شده است مثلا گفته شده است كه اين كنيه ممكن است از آيه شريفه وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنم بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصّـالحُونَ گرفته شده باشد
و يا مي گويند چه مانعي دارد كه ما به آن حضرت بگوئيم أبا صالح يعني پدر تمام نيكي ها و خوبي ها؟
وممكن است برخي استدلال كنند به احاديثي كه در آنها واژه أبا صالح و صالح بكار رفته است
مرحوم مجلسي رحمه الله نيز در اين رابطه داستاني در بحار الأنوار نقل كرده است در حاليكه با رجوع به آن احاديث و دقّت در آنها معلوم ميگردد صالح يا أبا صالح نام جنّي است كه مأموريت دارد تا اشخاص گمشده را هدايت و راهنمايي كند
در كتاب من لا يحضره الفقيه چنين آمده است امام صادق ع السلامفرمود هرگاه راه را گم كردي صدا بزن يا صالح يا بگو يا أبا صالح راه را به ما نشان دهيد خداوند شما را رحمت كند
ممكن است كنيه ابا صالح بدين جهت باشد كه امام زمان عليه السلام پدر و مجري اصلاح جامعه است يعني او تنها كسي است كه به اذن خدا جامعه بشري را اصلاح خواهد نمود
امّا مرحوم مجلسي رحمه الله در حكايات و داستانهاي اشخاصي كه امام زمان عليه السلام را ديده اند قضيه اي را از پدرش نقل ميكند و او نيز از شخصي بنام امير اسحاق استرآبادي كه چهل مرتبه با پاي پياده به حجّ مشرّف شده بود نقل ميكند كه در يكي از سفرهايش قافله را گم كرد و متحيّر با حالت عطش و بي آبي مانده بود سپس صدا زد يا صالح يا أبا صالح ما را راهنمايي بفرما ناگاه شخص سوارهاي را از دور ديد كه آمد و او را راهنمايي كرد و به قافله اش رساند وي ميگويد پس از آن قضيّه من متوجه شدم كه او حضرت مهدي عليه السلام بوده است
روشن است كه اين قضيه ارزش علمي و استدلالي ندارد و صرفاً داستاني بيش نيست زيرا معلوم نيست كه شخص مورد نظر واقعاً امام عليه السلام را ديده باشد
ثانياً با توجّه به معاني مختلف كلمه أب در لغت عرب كه تنها به معناي پدر نيست بلكه به معناي صاحب و غير آن نيز آمده است و همچنين در روايتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده است كه فرمود من و علي پدران اين امتيم مي توان استفاده نمود كه مقصود از اين كنيه معناي پدرِ فرزندي به نام صالح نيست بلكه أبا صالح يعني كسي كه افراد صالح و شايسته در اختيار دارد
و نيز ممكن است كنيه ابا صالح بدين جهت باشد كه امام زمان عليه السلام پدر و مجري اصلاح جامعه است يعني او تنها كسي است كه به اذن خدا جامعه بشري را اصلاح خواهد نمود
القاب و صفات و كنيه هايي كه براي پيامبر اسلام و اهل بيت آن حضرت در روايات و دعاها به كار رفته است هر كدام معني و مورد خاصي دارند مثلا كلمه امين كه يكي از القاب معروف پيامبر اسلام صلي الله عليه واله است به طور يقين به خاطر امانتداري و امين اسرار و اموال مردم بودن به آن حضرت گفته شده است هدف از به كار بردن كنيه اب و ام براي افراد اثبات پدر يا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف اليه شان مانند ابوالحسن پدر حسن ابو جعفر پدر جعفر ام داوود مادر داوود لكن از نظر لغت عرب اين طور نيست كه كلمات ياد شده اب و ام هميشه به معناي پدر او مادر باشد بلكه گاهي به معناي صاحب و مالك و كنه و اساس شي ء مي باشد مانند ابوالفضل ابوتراب ام القري ام الفساد و امثال آن كه به طور يقين هيچ كدام آنها در معناي پدر و مادر به كار نرفته است چون حضرت ابوالفضل عليه السلام پسري به نام فضل نداشته است كه ابوالفضل در اين مورد به معناي پدر فضل باشد اميرالمومنين عليه السلام نيز فرزندي به نام تراب نداشته است كه آن حضرت پدر تراب باشد و همچنين است كلمه ام القري كه كنيه معروف شهر مكه است چرا كه شهر مكه فرزندي نداشته است كه مادر آن باشد
بنابراين با عنايت به مطالب فوق و احتمالات متعدّد نمي توان از اين كنيه بر ازدواج و داشتن فرزند براي آن حضرت استفاده كرد
مرحوم مجلسي رحمه الله نيز در اين رابطه داستاني در بحار الأنوار نقل كرده است در حاليكه با رجوع به آن احاديث و دقّت در آنها معلوم ميگردد صالح يا أبا صالح نام جنّي است كه مأموريت دارد تا اشخاص گمشده را هدايت و راهنمايي كند
امام زمان عجل الله تعالي فرجه را چه وقت اباصالح بخوانيم؟
شكي نيست كه وقتي با خداوند متعال مناجات مي كنيم و نيازها و احتياجات خود را به محضر مقدسش عرضه مي داريم همسو و متناسب با نيازمان نام ها و صفات مقدس او را بر زبان مي آوريم مثلا در مقام طلب مغفرت از ساحت مقدس خداوند متعال او را يا غفار و در مقام طلب نمودن روزي حلال و فراوان با كلمه يا رزاق و در مقام درخواست ثبات قدم و استوار و پايدار ماندن در راه حق او را با جمله يا مقلب القلوب و الابصار و امثال آن مي خوانيم
بنابراين براي اجابت دعا و قبولي مناجات با خداوند متعال راه و رمز و اوقات و ساعات خاصي وجود دارد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه واله و اهل بيت آن حضرت آنها را در ميان احاديث و روايات معتبر به ما تعليم فرموده اند به گونه اي كه حتي دعاي صبح و شام و دعاي اول و آخر هفته و ماه و سال و چند و چون آن را هم ياد داده اند حال بايد ديد كه دعاي معروف گم شدگان در صحرا و بيابان را كه در روايات آمده است و همچنين كنيه معروف اباصالح عجل الله تعالي فرجه را در كجا و چه وقت بايد خواند؟
از امام باقر عليه السلام و همچنين از امام صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود اذا ضللت في الطريق فناد يا صالح او يا ابا صالح ارشدنا الي الطريق رحمكم الله اگر در دشت و صحرا از جاده منحرف شده و راه گم كرديد پس صالح و يا اباصالح را صدا كن و بگو اي صالح و يا بگو اي اباصالح ما را دريابيد و راه را بر ما نشان دهيد خداوند شما را رحمت فرمايد محدث نوري نجم الثاقب ص 4-05- انتشارات مسجد جمكران
و روي همين اساس است كه علماي رباني و ممنين پيرو اهل بيت عليهم السلام در جلسات و اجتماعات معنوي و پر شورشان آن هم نه فقط در حال گم شدن در دشت و صحرا بلكه در همه گمراهي هاي فكري و عملي و علمي و نابساماني هاي مادي و معنوي در غيبت كبري امام زمان اباصالح عجل الله تعالي فرجه را به كمك و ياري مي طلبند
منابع
مسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج
سايت شيعه نيوز
كتاب مناجات منتظران دكتر سيد محمد بني هاشم