آفتاب امید
شکوفه تنهایی بر شاخه روحم آویخته است. برای گریز از آن و دست یافتن به آرامشی ماندگار، به هر سو هجوم میبرم بی آن که بخواهم. میدانی چه میگویم؟ حسّ غریبی است، چیزی که توان بیانش را ندارم!
لحظهها را گام به گام پرپر میکنم و اندیشه جویندهام در جست وجوی دستانِ لطیفِ تو هر لحظه زخم تازه تری را بر پیکرش به تماشا مینشیند.
می خواهم آشیانه ای در ملکوتِ سکوت برپا کنم. شاید از این مدار به خزانه غیبِ تو راه یابم.
گاه برای رسیدن به آستان دلپذیرت، با شعر در میآمیزم. با چشمانِ شعر، غروبِ انتظار را به تماشا میایستم و با گلوی شعر، شروههای آمدنت را فریاد میکنم.
من با شعر مأنوسم، ولی از شعرهایی که بادهای ملالت در گوشها جار میزنند، سخت دلگیرم؛ چرا که هیچ بوی تو را ندارند.
شعرهای باد تنها توهّمند و خیال. میخواهند سردمان کنند و راه رسیدن به عرش تماشای تو را بر ما ببندند. بادهای ملالت نمی دانند که دلهای مشتاق تنها از بوی شعرهایی آسمانی میشوند که از تو پُر باشند؛ شعرهایی که عطوفتی آسمانی را در خویش رویانده و گرمِ گرم باشند؛ شعرهایی که رسیدنت را فریاد کنند.
از لابه لای پرده عصمتِ خدا، دستانم را تماشا کن؛ دستهایی که خالی مانده اند و حتّی دیواری نیست تا تکیه گاهشان شود.
دلم را ببین که از بی پناهی به هر دری میزند، ولی کسی روی خوش نشانش نمی دهد. میبینی چگونه در جادههای لغزنده سرگردانی، شتابان و پُر هراس راه میپوید؟
آن گاه که لحظهها دست در دستِ هم میگذرند و باز نشانی از تو به چشم نمی آید، به تماشای دلم بیا و بنگر چسان خاموش و غریبانه به نگاه خونین غروب چشم میدوزد!
آفتابِ اُمید، طلوع رُخسارت را بشارت داده و پنجره دلم عاشقانه تر از همیشه، تپیدن را به زمزمه نشسته است. گوش کن، صدایش را میشنوی؟! در جست وجوی توست.
بازآ دستان بهار آور!
- از سبوی انتظار - ندبه دوم: آفتاب امید - صفحه ۸۷
امر به معروف ونهی از منکر و شهید همت
شهید همت
همسر شهید همت میگوید:
من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبهها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث میکردم؛ چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم میگفت: «باید بنشینیم و با همه شان منطقی حرف بزنیم. »
میگفتم: «ولی اینها همه اش آدم را مسخره میکنند. » میگفت: «ما در قبال تمام کسانی که راه کج رفته اند، مسئولیم. حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تک تک ما نقشی نداشته باشیم؟ » گفتم: «تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمی بینم. » گفت: «چه فرقی میکند؟ منِ نوعی، برخورد نادرستم، سهل انگاری ام، کوتاهی ام، همه اینها باعث انحراف میشود».
———-
[ظرافت های اخلاقی شهدا - شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج مهدی شاه آبادی - صفحه ۲۵]
پرسش و پاسخ کودکان و نوجوانان درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف (۳)
پرسش:
شنیدهام امام زمان علیه السلام در پنج سالگی به امامت رسیده اند، چگونه ممکن است کسی در پنج سالگی امام شود؟
پاسخ:
به نظر شما چه سنی مناسب است که امامتِ امامی آغازشود؟
شاید بگویید در سن سی تا چهل سالگی.
حال پرسش بعدی را میپرسم و آن این که چرا این سن را برای شروع امامت مناسب میدانید؟
شاید بگویید: برای این که فرصت باشد مقدار بیشتری علم و تجربه به دست آورد تا امامت بهتر اداره شود.
از این پاسخ شما معلوم میشود که پرسش از امامت در کودکی زمانی مطرح میشود که ما امامت امام را با مقامات و پستهای انسانها مقایسه میکنیم، در صورتی که امامت مانند نبوت و پیامبری از طرف خداوند به بندگان برگزیده و شایسته خود بخشیده شده و چون همه چیزش از طرف خداست، سن و سال در آن دخالتی ندارد و به همین خاطر شما میبینید به غیر از امام مهدی علیه السلام که در نهم ربیع سال ۲۶۰هجری قمری در پنج سالگی به امامت رسیدند قبل از آن امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام در سن هفت سالگی به امامت رسیدند و این امر یعنی امامت در سن کودکی نهفقط در امامان ما که در پیامبران گذشته هم اتفاق افتاده است، چون همان گونه که بیان شد هم امامت و هم نبوت از طریق خداوند تعیین میشود و به سن و سال ارتباطی ندارد که لازم باشد مدتی را درس بخواند و استاد ببیند و یا تجربه به دست آورد، بلکه در همان لحظه اول که پیامبری و امامت از طرف خداوند به آنها داده میشود، هر آن چه برای پیامبری و امامت لازم است نیز به آنها داده میشود.
دوستان خوب، حضرت عیسی بن مریم علیها السلام پیامبری است که از هنگام تولد، نبوت و پیامبری خود را به طور آشکار بیان نمود. در قرآن میخوانیم:
« قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا» [مریم ، آیه۱۰]
[حضرت عیسی علیه السلام در حالی که کودک بود] گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.
حضرت یحیی علیه السلام یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به مقام نبوت رسید. خداوند در این باره در قرآن خطاب به او فرمود: « یَا یَحْیَی خُذْ الْکتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکمَ صَبِیًّا»[ مریم، آیه۱۲ ] ای یحیی! کتاب[خدا] را با قوّت بگیر. ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.
———-
منبع:پدیدآور: بیست پرسش و پاسخ کودکان و نوجوانان درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، محمد یوسفیان،مشخصات نشر: قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، مرکز تخصصی امامت و مهدویت، ۱۳۹۲،ص۲۶
فلسفه دو سجده نماز
فلسفه دو سجده نماز
پرسش:
سوال من در مورد چرایی وجود دو سجده در نماز است .چرا یک رکوع و دو سجده در نماز تشریع شده و چرا یک سجده و یک رکوع نبوده است ❗️
پاسخ:
در روایات به این تفاوت اشاره شده و پاسخ هایی در مورد آن داده شده است .
امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« این که دو سجده در ( هر رکعت ) نماز جعل و تشریع شده است ( و تنها یک رکوع در هر رکعت قرار داده شده ) برای این است که رکوع از افعال قیام و ایستادن نماز است و سجده از افعال قعود و نشستن نماز است و نماز نشسته نصف نماز ایستاده است ، به خاطر همین تعداد سجده افزوده شده است تا با رکوع نماز برابری کند و بین آن دو تفاوتی نیست چرا که نماز متشکل از رکوع و سجود است »
(عیون الاخبار ج 2 ص 108)
با توجه به این که نمازی که نشسته خوانده می شود ، کمتر از نماز ایستاده محاسبه می شود ، مثلا دو رکعت نماز نشسته ، مساوی است با یک رکعت نماز ایستاده ، سجده که در حالت قعود نماز می باشد ، مضاعف شده است تا با رکوع که در حالت قیام و ایستاده نماز است برابری کند .
در نقل دیگری آمده است ؛
« از علی علیه السلام سوال شد معنای سجده اول نماز چیست ؟ امام علیه السلام پاسخ داد تاویلش آن است که وقتی به سجده می روی معنایش آن است خداوندا تو ما را از خاک و زمین آفریدی و وقتی سر از سجده بلند می کنی اشاره به آن است که خدا تو ما را از خاک خارج کردی ، و رفتن به سجده دوم اشاره به آن است که خدایا تو ما را به این خاک و زمین باز می گردانی و وقتی سر از سجده بر می داری اشاره به آن است که دو مرتبه ( در هنگام قیامت ) ما را از زمین و ( قبر ) و خاک زنده می کنی ( و به صحرای محشر وارد می کنی )»
(الفقیه ج 1 ص 314)
شمایل حضرت مهدی علیه السلام
شمايل حضرت مهدى عليه السلام
شيخ صدوق در «كمال الدين» روايت كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مهدى عليه السلام شبيه ترين مردم است به من؛ درخَلق وخُلق».
در «غيبت» نعمانى روايت شده از يكى از راويان كه گفت: «قائم مهدى عليه السلام از نسل على عليه السلام است، شبيه ترين مردم است به عيسى بن مريم درخُو وخُلق وسيما وهيأت… ».
منبع: سيماي مهدي در قرآن، محمد بيستوني ؛ گروه تحقيق محمدعلي بيستوني، طاهره نوري خاني، جواد غريب زاده،مشخصات نشر: قم: بيان جوان، ۱۳۸۵.