کاری کوچک اما بزرگ
كارى كوچك اما بزرگ
حتما برايت پيش آمده است كه يك كار خيلى كوچك را به خاطر خدا انجام مى دهى و بعد از مدتى مى بينى كه اين كار در چشم مردم بسيار بزرگ جلوه مى كند.
يك مثال مى زنم تا منظورم را بهتر برسانم.
نزديك زمستان است و هوا رو به سردى مى رود به شما خبر مى دهند كه خانواده اى فقير نياز به بخارى دارند و نمى توانند آن را تهيه كنند.
شما يك بخارى تهيه مى كنيد و بدون اينكه كسى بفهمد براى آن خانواده مى فرستيد.
اما بعد از مدتى مى بينيد كه اين خبر در محل مى پيچد و مردم به اين كار شما آفرين مى گويند.
شما تعجب مى كنى، چون اين كار به نظرتان كار كوچكى بود كه ارزش اين همه تعريف و تشويق را نداشت.
آرى، درست است اين كارى كوچك بود، اما چون با اخلاص همراه شد در درگاه خدا كار بزرگى، حساب شد.
آيا مى خواهى با يكى از قانون هاى خدا آشنا شوى؟
وقتى تو كارى (هر چند كوچك) را به خاطر خدا انجام بدهى خدا آن را در نظر مردم بزرگ
جلوه مى دهد.
از طرف ديگر اگر كسى كار بزرگى را انجام بدهد ولى قصد او خودنمايى و ريا باشد خداوند آن كار را در نظر مردم كوچك جلوه مى دهد.
آرى، قلبها در دست خدا است و او است كه مى تواند كسى را عزيز و بزرگ كند، همان طور كه او مى تواند كسى را ذليل و خوار كند.
ما بايد تلاش كنيم تا در همه كارهاى زندگى خود اخلاص داشته باشيم و بدانيم كه كارى كه همراه با اخلاص باشد كوچك نيست بلكه آن كار خيلى بزرگ است.
[فقط به خاطر تو … - كارى كوچك امّا بزرگ - صفحه۱۱]
من علی فروش نیستم!!
من علی فروش نیستم‼️
روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من “علی” فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی “علی” عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان “علی” در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست… سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند
? #الکافی ، ج ۸
پیش گویی پیامبر در مورد انقلاب ایران وذکر نام امام خمینی در روایت
پیش گویی پیامبر در مورد انقلاب ایران و ذکر نام امام خمینی در متن روایت
در حدیثی علامه مجلسی از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که:
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «… ان عن یمین الله— او عن یمین العرش- قوماً منا علی منابر من نور، وجوههم من نور و ثیابهم من نور تغشی وجوههم ابصارالناظرین دونهم قال ابوبکر: من هم یا رسول الله؟ فسکت. فقال الزبیر من هم یا رسول الله؟ فسکت. فقال عبدالرحمن: من هم یا رسول الله؟ فسکت. فقال علی علیه السلام: من هم یا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علی غیر انساب و لا اموال اولئک شیعتک و انت امامهم یا علی. »…
در طرف راست عرش خدا، قومی از ما بر منابری از نور قرار دارند که چهره های آنان از نور است و لباسهایشان از نور است بگونه ای که چهره های نورانی آنان، چشم ناظران را فرو می پوشاند. ابوبکر گفت: ای رسول خدا اینان چه کسانی هستند؟ پیامبر ساکت ماند. آنگاه زبیر همان سؤال را کرد و پیامبر خدا سکوت کرد. سپس عبدالرحمن سؤال را تکرار کرد و بازهم آن حضرت سخنی نگفت. پس علی (علیه السلام) پرسید ای رسول خدا آنها کیستند؟
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: آنها قومی هستند که به وسیله #روح_الله بین آنها پیوند محبت برقرار می شود بدون آن که نسبتهای خانوادگی و منافع مادی و امور دنیوی در این محبت و پیوند نقشی داشته باشد. اینان شیعیان تواند و تو امام آنها هستی ای علی(ع).
بعد از پیروزی انقلاب آیت الله صدوقی در ملاقاتی به امام خمینی (ره) گفت:
آقا این روح الله که در حدیث (تحابو بروح الله) وجود دارد شما هستید؟زیرا امروز تمام اقشار مردم بواسطه رهبری و دوستی شما متحد شده اند و امام با لبخندی گذشت.
? منبع:بحارالانوار جلد 68 ص 139
فلسفه احیاء شب قدر
#فلسفه_احیاء_شب_قدر
#پرسش
فلسفه احیا گرفتن شب قدر در چه نکته ای است ❗️چرا باید شب قدر را احیا گرفت
پاسخ
شب قدر به اين جهت” قدر” ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مى فرمايد ؛
« ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بوده ايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مىگردد” (دخان- 3 و 4).
اين بيان هماهنگ با روايات متعددى است كه مى گويد در آن شب، مقدرات يك سال انسانها تعيين مى گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مى شود.
امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« تقدیر در شب نوزدهم ماه رمضان صورت می گیرد و ابرام و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم صورت می گیرد »
?الکافی ج 4 ص 156
و فرمود ؛
« حوادث و مرگها و روزى ها و آنچه تا سال آينده خواهد شد ، در شب نوزدهم تقدیر می شود »
?الکافی ج 4 ص 156
البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.
يعنى براى هر كس آن مقدر مى كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.
?تفسیر نمونه ج 27 ص 189
فلسفه احیاء شب قدر در این نکته است که چون در شب قدر سرنوشت انسانها براى يك سال، بر طبق لياقتها و شايستگيهاى آنها، تعيين مى شود، بايد آن شب را بيدار بود، و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد ، به خاطر همین است که عبادت و بندگی در شب قدر ارزشی بالاتر از هزار ماه دارد .
آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مى شود نبايد انسان در خواب باشد، و از همه چيز غافل و بيخبر كه در اين #صورت سرنوشت غم انگيزى خواهد داشت ، قرآن نیز چون يك كتاب سرنوشت ساز است، و خط سعادت و خوشبختى و هدايت انسانها در آن مشخص شده است بايد در شب قدر ، شب تعيين سرنوشتها، نازل گردد، و چه زيبا است رابطه ميان” قرآن” و” شب قدر"؟
?همان مدرک
لذا در روایات فراوانی بر احیاء شب قدر تاکید شده است .
امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« هر کس شب قدر را احیاء بگیرد ، گناهانش آمرزیده می شود ، اگر چه به اندازه ستاره های آسمان و سنگینی
کوهها و پیمانه های دریاها باشد »
?وسائل الشیعه ج 10 ص 358
معنای واژه ی علم در قرآن
علم: دانستن. دانش. قد علم كل أنٰاس مشربهم بقره: ۶۰. هر گروه محل آبخوردن خود را دانستند قٰالوا سبحٰانك لٰا علم لنٰا إلٰا مٰا علمتنٰا بقره: ۳۲. علم گاهي بمعني اظهار و روشن كردن آيد مثل ثم بعثنٰاهم لنعلم أي الحزبين أحصيٰ لمٰا لبثوا أمدا كهف: ۱۲. پيداست كه خدا پيش از بر انگيختن اصحاب كهف ميدانست كدام گروه از آنها مدت توقف خود را بهتر ميدانند و بعثت آنها براي اظهار و روشن كردن آن بود.
قاموس قرآن، ج ۵، ص: ۳۳
طبرسي ذيل آيۀ ۱۴۰ از آل عمران و ليعلم اللٰه الذين آمنوا … فرموده خدا قبل از اظهار ميداند كه آنها از حيث ايمان متمايز ميشوند و پس از اظهار ميداند كه متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و بقولي معني آنست: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل لنعلم أي الحزبين فرموده: مراد علم فعلي است و آن ظهور شي ء و حضورش بوجود خاص نزد خداست، علم بدين معني در قرآن زياد است مثل و ليعلم اللٰه من ينصره و رسله
بالغيب حديد: ۲۵. ليعلم أن قد أبلغوا رسٰالٰات ربهم جن: ۲۸. علي هذا همۀ آيات كه در اين سياق اند مراد از علم در آنها اظهار است. علم گاهي بمعني دليل و حجت آيد مثل قٰالوا اتخذ اللٰه ولدا. مٰا لهم به من علم و لٰا لآبٰائهم كهف: ۴ و ۵. يعني دليلي باين گفته ندارند و من النٰاس من يجٰادل في اللٰه بغير علم حج: ۳. يعني بغير دليل مجادله ميكند و إن جٰاهدٰاك عليٰ أن تشرك بي مٰا ليس لك به علم فلٰا تطعهمٰا لقمان: ۱۵. و خرقوا له بنين و بنٰات بغير علم انعام: ۱۰۰. دليل اينكه علم در اين آيات بمعني دليل و برهان است اولا لسان خود آيات است كه علم بمعني دانستن جور در نميايد. ثانيا لفظ سلطان است كه در نظير اين آيات آمده است مثل قٰالوا اتخذ اللٰه ولدا … إن عندكم من سلطٰان بهٰذٰا يونس: ۶۸. يعني دليلي بر اين گفته نداريد. و إنه لعلم للسٰاعة فلٰا تمترن بهٰا و اتبعون … زخرف: ۶۱. ضمير إنه راجع بعيسي عليه السلام است در معني آيه گفته اند: چون آنحضرت بدون پدر بدنيا آمده اين نشانۀ آنست كه در آفريده شدن روز قيامت احتياجي بوجود پدر نيست و انسان از زمين كه بحكم مادر است ميرويد علي هذا وجود عيسي يكي از نشانهها و شواهد
قاموس قرآن، ج ۵، ص: ۳۴
قيامت است. عٰالم الغيب و الشهٰادة از اسماء حسني است و آن يازده مرتبه بلفظ فوق و دو دفعه بلفظ عٰالم الغيب در قرآن مجيد آمده است عٰالم الغيب و الشهٰادة الكبير المتعٰال رعد: ۹. عٰالم الغيب فلٰا يظهر عليٰ غيبه أحدا جن: ۲۶. عليم: بسيار دانا. صيغۀ مبالغه
است در مجمع از سيبويه نقل كرده: چون ارادۀ مبالغه كنند بجاي فاعل فعيل گويند مثل عليم و رحيم. سبحٰانك لٰا علم لنٰا إلٰا مٰا علمتنٰا إنك أنت العليم الحكيم بقره: ۳۲. اين كلمه صدو شصت و دو بار در كلام الله آمده است صدو پنجاه و شش بار دربارۀ خدا و هشت بار دربارۀ ديگران مثل يأتوك بكل سٰاحر عليم اعراف: ۱۱۲. قٰال اجعلني عليٰ خزٰائن الأرض إني حفيظ عليم يوسف: ۵۵. ايضا يونس: ۷۹- يوسف: ۷۶- حجر: ۵۳- شعراء: ۳۴ و ۳۷- ذاريات: ۲۸. علام: بسيار دانا. صيغۀ مبالغه است إنك أنت علٰام الغيوب مائده: ۱۰۹. و آن چهار بار و همه بصورت علٰام الغيوب در قرآن آمده است مائده: ۱۰۹ و ۱۱۶- توبه: ۷۸- سباء: ۴۸.
علم: ؛ ج ۵، ص: ۳۴
[قاموس قران -تاليف علي اكبر قرشي. مشخصات نشر: تهران: دارالكتب الاسلاميه، : ؛ ج ۵، ص: ۳۲ - صفحه۱۴۶۵]