زماني كه انگيزههاي گناه كم ميشود
بعد از ظهور حضرت به واسطه رشد عقلي و فكري كه در مردم ايجاد مي شود انگيزه هاي انجام گناه بسيار كم و نادر مي شود مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح شده و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود
در اين نوشتار به طرح يك شبهه و يك سوال درباره امام زمان عليه السلام پرداخته و اجمالا به آن می پردازیم:
يك شبهه ميدانيم كه يكي از علائم ظهور رواج ظلم و ستم در جهان است حال با نگاهي اجمالي به علائم ظهور و ستمي كه در جهان حاكم است اين شبهه ايجاد مي شود كه پس چرا امام زمان عج ظهور نمي كنند؟
در پاسخ به اين شبهه توجه به چند نكته ما را در دستيابي به پاسخ ياري مي دهد
1- عبارتي كه در روايات فراواني ديده مي شود اين است يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا زمين را پر از عدل و داد مي كند همانطور كه پر از ظلم و ستم شده است آنچه از اين روايت فهميده مي شود آن است كه ظهور حضرت و فراگير شدن عدالت او در زماني است كه ظلم و جور در جهان شيوع پيدا كرده است يعني ممكن است بعد از اين كه سالهاي زيادي از شيوع ظلم در جهان گذشت حضرت ظهور كنند به عبارت ديگر اين روايات بيان مي كنند كه گسترش و توسعه ي عدالت و ريشه كن شدن ظلم و ستم فقط توسط امام زمان عج انجام مي گيرد؛ و در صدد بيان علائم ظهور نيست و نمي خواهد بيان كند كه هر گاه جهان پر از ظلم شد حضرت ظهور خواهد كرد
2- فراگير شدن ظلم يك امر نسبي است يعني مي توان گفت از زمان حضور بشر در زمين ظلم همراه هميشگي انسان ها بوده است و همواره عده اي ظالم و عده اي مظلوم بوده اند پس نمي توان ادعا كرد تنها در اين دوره ظلم فراگير شده است و قبل و بعد از آن به اين شدت نبوده و نمي باشد
3- فراگير شدن ظلم اگر به عنوان علائم باشد به معناي علت تامه براي ظهور نيست بلكه به نحو اقتضا مي باشد و علائم و علت هاي ديگري نيز در اين امر دخالت دارند و بايد همه ي علائم و علل تحقق يابند تا امام زمان عج ظهور كنند
پس مي توان نتيجه گرفت كه به صرف وجود ظلم هاي بسيار در عالم نبايد توقع قطعي داشت كه حضرت به زودي ظهور خواهد كرد هرچند با توجه به مطالبي كه در روايات آمده است وظيفه داريم دائما چشم انتظار حضرت بوده و با فراهم كردن مقدمات ظهور نزديك تر شدن صبح ظهور را دعا كنيم
همه اين موارد ثابت مي كند كه مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح مي شوند و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود در اين زمان مسيحيان و يهوديان نيز به زندگي مذهبي خود ادامه مي دهند خداوند درباره اين دو گروه در آياتي مي فرمايد كه مابين ايشان دشمني و عداوت تا روز قيامت قرارداديم مائده1-4- و 6-4- در نتيجه؛ بايد اين دو گروه تاروز قيامت باقي بمانند و در زمان حضرت زندگي كنند
يك سوال آيا بعد از ظهور امام زمان عج مردم با وجود آزادي گناه انجام نمي دهند؟
آزادي و اختيار انسان از مسائل فطري و از مميزات انسان است كه قابل خدشه و محدود به زمان خاصي نيست بعد از ظهور حضرت به واسطه رشد عقلي و فكري كه در مردم ايجاد مي شود انگيزه هاي انجام گناه بسيار كم و نادر مي شود مهم ترين عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنيا و احساس نياز انسان به متاع دنيا است
وقتي انسان به قدر كفايت از مال و ثروت بهرهمند گشته و عزت و آبروي اجتماعي بيابد و بينش او الهي شود و دنيا و متاع آن برايش بي ارزش گردد و به يقين برسد كه تمامي وعدههاي الاهي حقاند و گرچه ديگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به يقين برسد كه معاد و حساب و كتابي در كار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقايسه با عمر دنيا و آنچه در آن است نبوده ديگر انگيزهاي براي ارتكاب گناه باقي نميماند به خصوص كه بنابر برخي روايات و استدلالهاي برخي محققان فرزانه عمر ابليس نيز با قيام حضرت عليه السلام تمام خواهد شد و به استناد برخي روايات آن ملعون به دست نبي اكرم صلي الله عليه و آله در بيت المقدس ذبح خواهد شد و تسويلات و وسوسهها و تزيينهاي او هم منقطع ميگردد الميزان عربي ج 1-4- ذيل آيه 3-6- سورهي حجر
فراگير شدن ظلم اگر به عنوان علائم باشد به معناي علت تامه براي ظهور نيست بلكه به نحو اقتضا مي باشد و علائم و علت هاي ديگري نيز در اين امر دخالت دارند و بايد همه ي علائم و علل تحقق يابند تا امام زمان عج ظهور كنند
از طرف ديگر موانع بي شماري مثل حكومت عدل فراگير كه رهايي از عدالت آن امكان ندارد محيط امن و امان و سالم و عدم پذيرش فساد و تباهي و گناه از طرف عموم مردم مانع صدور گناه خواهد بود پس انگيزه مفقود و مانع موجود ميشود لذا گناه صادر نميشود در اين زمينه نيز احاديث فراوان است از جمله
امام صادق عليه السلام در
توصيف دوران ظهور ميفرمايد روابط نامشروع مشروبات الكلي و رباخواري از بين ميرود مردم به عبادت و اطاعت روي ميآورند امانت ها را به خوبي رعايت ميكنند اشرار مردم نابود ميشوند و افراد صالح باقي ميمانند صافي گلپايگاني منتخب الاثر ص 4-7-4-
و پيامبر صلي الله عليه و آله ميفرمايند خداوند به وسيلهي مهدي عج از امت رفع گرفتاري ميكند دلهاي بندگان را با عبادت و اطاعت پر ميكند و عدالتش همه را فرا ميگيرد خداوند به وسيله او دروغ و دروغ گويي را نابود ميسازد روح درندگي و ستيزه جويي را از بين ميبرد و ذلّت بردگي را از گردن آنها بر ميدارد بحار الانوار ج 5-1- ص 7-5-
همه اين موارد ثابت مي كند كه مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح مي شوند و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود در اين زمان مسيحيان و يهوديان نيز به زندگي مذهبي خود ادامه مي دهند خداوند درباره اين دو گروه در آياتي مي فرمايد كه مابين ايشان دشمني و عداوت تا روز قيامت قرارداديم مائده1-4- و 6-4- در نتيجه؛ بايد اين دو گروه تاروز قيامت باقي بمانند و در زمان حضرت زندگي كنند
منابع
سايت اسلام كوئيست
منتخب الاثر ـ صافي گلپايگاني
راه های پیروزی و غلبه بر نفس
1 تفکر:
شرط اول مجاهده با نفس و حرکت به سوی خداوند تفکر است یعنی انسان هر روز مقداری تفکر کند
در اینکه آیا خداوند متعال که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش او را فراهم آورده،
وظیفه ما در مقابل این همه لطف چیست؟ آیا تمام این الطاف برای شهوات و هواهای نفسانی ما است یا مقصود دیگری در کار است؟ اگر انسان عاقل، لحظه ای فکر کند مقصود خداوند را می فهمد که همان تزکیه و تهذیب نفس انسان می باشد.
2 عزم:
یعنی تصمیم بر ترک گناهان و انجام واجبات بگیری تصمیم و اراده ای قاطع و سخت
3 مشارطه، مراقبه، محاسبه و مواخذه:
این چهار عمل از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و از لوازم سیر الی الله می باشد
مشارطه آن است که در اول روز شرط کند که امروز گناهی انجام نخواهد داد و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است که یک روز گناه نکردن کاری است آسان و سهل و می توان به راحتی از عهده اش بر آمد.
پس از مشارطه باید وارد مراقبه شوی یعنی در تمام مدت متوجه عمل به شرط خود باشی و پیوسته مراقب اعمال و احوال خود باشی تا مرتکب گناهی نشوی و اگر در دلت افتاد که مرتکب خلاف شوی بدان که این از شیطان است پس به آن لعنت کن و به خداوند متعال پناه ببر.
و به همین حال مراقب باشی تا موقع محاسبه که آخر شب وقتی اختصاص دهی و در آن وقت که به تمام کارهای شبانه روز خود رسیدگی نمایی و حساب نفس را بکنی که در این روز مرتکب گناه شده یا نه.
اگر گناهی مرتکب نشده باشد شکر خدا کن و بدان که یک قدم پیش رفتی
و اگر مرتکب گناه شده باشد باید خود را مواخذه کنی و از خداوند بخواهی و بنا بگذاری که فردا مردانه عمل کنی و به همین حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر
روی تو باز کند.
4 معالجه مفاسد اخلاقی:
بهترین علاج ها که علما اخلاق و اهل سلوک برای معالجه مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هر یک از اخلاق های زشت را که در خود می بینیم در نظر بگیریم و بر ضد آن رذیله رفتار کنیم و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنیم مسلماً بعد از مدتی آن خُلق زشت رفع خواهد شد.
5 استاد: در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید استاد برجسته در زمینه اخلاق برای خود معین نمایید.
6 استفاده از ایام الله:
برای خودسازی و تهذیب ماههایی همچون رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان فرصت بسیار خوبی است و در این ماه ها است که درهای رحمت الهی به روی بندگان باز و شیاطین در غل و زنجیر به سر می برند و اصلاح نفس در این ماه های مبارک آسان تر است.
7 همنشینی با خوبان:
از دوستی با رفقای بد و شرور دوری کن و دوستان خوب برای خودت انتخاب کن زیرا
که صحبت با هرکس اثری عظیم در اتصاف به اوصاف او و تخلق به اخلاق او دارد.
8 دعا و توسل:
این مهم ترین و تاثیر گذارترین آنها و به جرات می توان گفت کسی بدون آن نمی تواند به مقصد برسد و آن اینکه در هر حال به خود امیدی نداشته باشی که از غیر خدای تعالی کاری بر نمی آید پس از خدای خود بخواهی که تو را در این راه دستگیری نماید و با
عجز و زاری و در خلوات از خداوند متعال بخواه که تو را در این مقصد همراهی نماید و رسول
اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و آل بیت طاهرینش ـ علیهم السلام ـ را شفیع قرار ده
که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید و در لغزشگاههایی که هست تو را دستگیری نماید.
طنـابـهـای شیـطـان
#حڪـایــت
يکي از شاگردان مرحوم شيخ انصاری میگويد:
در زماني که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشتم يک شب شيطان را در خواب ديدم که بندها و طنابهاي متعددي در دست داشت.
از شيطان پرسيدم: اين بندها براي چيست؟
پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مي افکنم و آنها را به سوي خويش مي کشانم و به دام مي اندازم. روز گذشته يکي از اين طنابهاي محکم را به گردن شيخ مرتضي انصاري انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه اي که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولي افسوس که عليرغم تلاشهاي زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت.
وقتي از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم.
پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجراي خواب خود را تعريف کردم.
شيخ فرمود: آن ملعون ( شيطان) ديروز مي خواست مرا فريب دهد ولي به لطف پروردگار از دامش گريختم.
جريان از اين قرار بود که ديروز من پولي نداشتم و اتفاقا” چيزي در منزل لازم شد که بايد آنرا تهيه مي کردم. با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آنرا به عنوان قرض برمي دارم و ان شاءالله بعدا ادا مي کنم. يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين که خواستم جنس مورد احتياج را خريداري کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعدا” ادا کنم؟
در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعي گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يک ريال را سرجاي خود گذاشتم.
چه کنیم تا در دنیا راحت زندگی کنیم؟
پاسخ : قرآن میفرماید: لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم ( سوره حدید، آیه 23.) آن گونه باشید که اگر چیزی را از دست دادید، تاسف نخورید و اگر چیزی به شما دادند، شاد نشوید. راستی آیا میشود انسان اینگونه متعادل باشد که دادنها و گرفتنها در او اثری نگذارد؟
کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم میشود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم میشود. نه آن روزی که پول میگیرد خوشحال است و نه آن روزی که میپردازد، ناراحت. زیرا او میداند هر دو روز، امانتداری بیش نبوده است.
مثالی دیگر:
برای لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولی برای لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن یک گنجشک، روی شاخه گل اثر میگذارد ولی روی درخت تنومند، اثر چندانی ندارد.
آری، انسانهای بزرگ به خاطر سعی صدری که دارند، مسایل جزئی در روح آنان اثر چندانی ندارد.
امام حسین (علیه السلام) ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و دهها داغی که دید، نماز با حال و خشوعی خواند، در حالی که کوچکترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز میدارد.
#استاد_قرائتی
فقیر کیست؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از اصحاب خود پرسید: فقیر کیست؟
اصحاب پاسخ دادند:
فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد.
حضرت فرمودند :
آنکه شما می گویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی است که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست، بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، چهارمی را زده، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته در مقابل حقوق مردم از او می گیرند و به صاحبان حق می دهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار می کنند، و روانه آتش دوزخ می نمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کس است.
بحارالانوار ج ۷۲، ص۶