آيا فكر گناه كردن هم گناه محسوب مي گردد، عواقب آن چیست؟
انسان موجودي دو بُعدي است. نيمي از وجودش جسم او و مادي است و نيمة ديگرش روح و آن غير مادي است. هر يك از آنها حركت و فعل و انفعالاتي دارند و براي بقا و حيات خويش نيازمند غذاي ود هستند. حيات روح به زدودن غبار و زنارهايي است كه از گناه و معصيت بر آيينة وجودش مي نشيند و تكامل او در تزكيه و گرايش به معنويت و ارتباط با خدا است. اوج كمالش در وصال به ربوبيت و ربّي و ربّاني شدن آن است. چنان كه آلوده گشتن روح به گناه و معصيت، آن را به سوي فنا و نيستي سوق ميدهد. روح سرچشمه افعال
انجام هر فعلي، مبادي و مقدماتي دارد. سرچمشة تمامي آنها روح انسان است. تصور، شناخت و تصديق، پيدايش شوق تا به قصد و عزم و اراده منتهي شود، از روح نشأت مي گيرد. سپس به وسيلة جسم به مرحلة فعليت و عمل ميرسد. تحقق هر مرحله، نورانيت يا ظلمتيِ قوي يا ضعيف و متناسب با اهيمت فعل مورد نظر و پيشرفت به سوي انجام آن، در روح ايجاد ميكند. آن نورانيت و ظلمت، پاداش و كيفر تكويني فعلي است كه قصد انجام آن را دارد يا انجام داده است. از سوي ديگر مي دانيم كه احكم تشريعي مثل واجب و حرام و ثواب و معصيت هماهنگ و منطبق با احكام تكويني و فطرت است، اگر چه ممكن است برخي از مراحل پايين، به دليل غير اختياري بودن گناه نباشد يا خداوند آن را مورد عفو و بخشش قرار دهد اما با ظلمت و سياهي خانة دل كه بر اثر قصد گناه به وجود آمده است، چه بايد كرد؟
به بيان ديگر: قصد گناه و انجام ندادن آن مثل اين است كه از هيزمي در خانه اي فقط دود متصاعد گردد و آتش نگيرد. درست است تا زماني كه آتش شعله ور نشود، آن خانه و اتاق نمي سوزد، اما دودش خانه را سياه و تيره مي سازد، و هنگامي كه قصد به فعل منتهي ميشود، دل و صاحب دل، هر دو در آتشي كه از فعل گناه، مشتعل شده مي سوزد.
دو عقوبت براي انجام يك گناه
اگر قصد و عزم بر گناهي شود، همين عزم، گناه قلبي است و مستحق عقوبتِ سركشي از فرمان خدا است، حتي اگر موانعي باعث شود كه عازم بر گناه نتواند گناه را انجام دهد. اگر از مرحلة قصد و نيت به عمل منتهي شود، فاعل آن سزاوار دو عقوبت است:يكي عقوبت تجرّي و قصد گناه،دوم عقوبت فعل آن. علي(ع) فرمود: هر كه راضي شود به فعل و كار گروهي، مانند اين است كه با آنها شريك بوده است و بر آن كسي كه گناه را انجام داده، دو گناه است: يكي گناه انجام دادن آن، و ديگري گناه رضايت به گناه، ولي بر كسي كه تنها راضي به تحقق آن گناه بوده، همان گناه رضايت مندي است.
تحليل پرسش
منظورتان از فكر گناه چيست؟ فكر گناه چند حالت دارد. كداميك منظورتان است؟
1ـ اگر منظورتان از فكر گناه، صرف تصور گناه و پيدايش خطورات ذهني است، يا به حسب طبيعت لذت جو و منفعت طلب نفس، علاقه و رغبت به گناه در فرد وجود دارد. اما معرفت به حق تعالي، و تقواي دروني يا ترس از عذاب الهي، مانع از گرايش به گناه و عزم و ارادة بر انجام آن است. چنين حالتي نه تنها گناه نيست بلكه به دليل خودداري و كنترل نفس و نگهباني از آن به خاطر خدا، ثواب هم براي او نوشته ميشود، بلكه فضل و رحمت الهي در قيامت آن چنان نصيب او ميشود تا راضي و خشنود گردد.
2ـ اگر منظور اين است كه قصد گناه ميكند و تصميم بر انجامش مي گيرد، ليكن دير يا زود پيش از انجام آن، توبه ميكند و از ارتكاب به گناه منصرف مي شود، در اين صورت اگر چه قصد گناه گناه است، ولي توبه از آن، كفاره اش ميشود و اثر گناه را محو مي سازد.
3ـ اگر منظور اين است كه قصد وعزم بر فعل معصيت دارد، اما به عللي - غير از تقوا و ترس از عقوبت الهي - نتوانست آن گناه را انجام دهد و اگر شرايط و مقدمات لازم آن آماده شود، به انجام آن مبادرت مي ورزد، قطعاً چنين قصدي گناه است و استمرار و تداوم آن قصد، گناه كبيره به حساب مي آيد. چنان كه آيات و روايات معصومان(ع) و فتاواي فقهاي سني و شيعه بر حرمت عزم بر گناه دلالت دارد و توبه از آن را امري واجب و لازم مي دانند.
بررسي آيات و روايات در مورد قصد گناه
الف) آيات:
آياتي كه بر گناهان قلبي و حرمت عزم و اراده بر گناه دلالت دارد، و علما و مفسران، به آن آيات استناد كرده اند، فراوان است، از جمله: ان السمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولا. به دلالت اين آيه، در قيامت از گوش و چشم و دل سوال ميشود كه چرا گوش دادي به حرف ها، سخنراني ها و آوازهايي كه شنيدن آن جايز نبود؟ چرا به جايي نگريستي كه خداوند نگاهش را بر تو حرام كرده بود؟ چرا اراده كردي عملي را كه قصد آن براي تو جايز نبود؟ شهيد سيد عبدالحسين دستغيب (ره) ميگويد: بيضاوي و ديگران از علماي عامه (سني) گفته اند:
اين آيه دلالت دارد بر اين كه بنده به خاطر عزم به گناه، مؤاخذه خواهد شد. و انتبدوا ما في أنفسكم أو تحفوه يحاسبك به الله فيغفر لمن يشاء يعذّب من يشاء؛ اگر چه آن را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان كنيد، خداوند شما را طبق آن محاسبه ميكند، سپس هر كه را بخواهد (و شايستگي داشته باشد) مي بخشد، و هر كس را بخواهد، مجازات ميكند. آيه شامل تمامي عقايد و نيت هاي خوب و بد و خير و شرّ ميشود؛ يعني هر عقيده و قصد و نيتي كه در دل جاي گرفت و مستقر گرديد، همة آنها مورد محاسبه قرار مي گيرد.
البته صرف تصور گناه و خطورات ذهني پرسش هايي كه گاهي شيطان با وسوسه هايش در دل ايجاد ميكند و يا ترديد هاي لحظه اي و كوتاه مدتي كه به وجود مي آورد، مشمول اين آيه و ساير آيات و روايات نيست و گناه به حساب نمي آيد، چون اموري غير اختياري ميباشند. انّ الّذين يحبّون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا، لهم عذاب اليم في الدّنيا و الاخره؛ كساني كه دوست دارند زشتيها و كارهاي بد ميان مردم با ايمان رواج پيدا كند، عذاب دردناكي براي آنان در دنيا و آخرت است. در اين آيه بر صرف گناه خواهي - نه انجام آن - وعدة عذاب و مجازات داده شده است. فلم قتلتموهم إن كنتم صادقين؛ چرا پيامبران را كشتيد، اگر راست گويان هستيد!. با آن كه كشندگان انبياي الهي، گذشتگان بودند، قرآن يهودي هاي زمان پيامبر را مخاطب ق رار داده و ميگويد: چرا پيامبران را كشتيد.
علتش اين است كه آنان به كارهاي گذشتكان راضي و مايل بودند. اگر چه دست به قتل آنان هم نزده باشند، شريك در جرم آنان ميباشند. بنابراين وقتي راضي شدن به وقوع گناهي از ديگران، جرم باشد، قصد و ارادة گناه و راضي نمودن نفس خوش به وقوع آن گناه و جرم است، اگر چه تحقق نيابد. تذكر: مفسر كبير، مرحوم طبرسي ميگويد: در عزم به گناه، كيفر عزم بر گناه داده ميشود، نه كيفر و عذاب انجام گناه، مثلاً اگر كسي قصد قتل كسي نمايد، ولي موفق به انجام قصدش نشود، اگر توبه نكرده باشد، كيفر قصد قتل مؤمن را خواهد ديد، نه عذاب قتل نفس را، ولي در عزم به طاعت خدا، از باب تفضّل جزاي طاعت خدا به او داده ميشود.
ب) روايات:
1ـ حشر انسان در قيامت بر پاية قصد و نيت: انّما يحشر الناس علي نياتهم؛ در قيامت مردم بر پايه نيت هايشان محشور ميشوند. نيز فرمود: برخي از دوزخيان پيوسته در آن باقي مي مانند (با آن كه مدت محدودي مثلاً پنجاه سال در دنيا گناه كرده اند) چون قصدشان اين بود كه اگر در دنيا بمانند - هميشه گناه كنند، و بهشتيان از آن جهت جاويدند كه نيت شان اين بود كه هميشه در طاعت خدا باشند. پس جهنميان و بهشتيان به خاطر قصدشان پيوسته در جهنم يا بهشت مي مانند. سپس امام اية قل كل يعمل علي شاكلته را تلاوت كرد و فرمود: يعني هر كسي بر اساس قصد و نيت خويش عمل ميكند.
2ـ رضايت به حيات و زندگي ظالم و فاسق يا ناراحت نبودن از وجود گناه و فساد در جامعه باعث ميشود كه انسان شريك جرم در آن گناهان گردد. بر اين مطلب روايات زيادي دلالت دارد. وقتي ناراحت نشدن از وجود گناه در جامعه كه به دست ديگران انجام مي گيرد، انسان را شريك در گناه و معصيت مي كند، پس قصد گناه - كه پس از تحقق مراحل و مبادي آن به وجود مي آيد - توسط خود انسان گناه است. در ذيل به دو نمونه از روايات اشاره ميشود: الف) اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اي مردم، بدانيد كه رضايت و خشنودي به وقوع كارهاي حرام و منكرات، و ناراحتي از رواج كارهاي خوب و معروف، موجب نزول عذاب الهي مي گردد. سپس فرمود: ناقبة حضرت صالح(ع) را فقط يك نفر پي كرده و كشته است، ليكن عذاب الهي، دامنگير همة آن قوم شد و همه را نابود و هلاك كرد، چون همة آنان به كار آن مرد رضايت قلبي داشتند. ب) از پيامبر(ص) روايت شده كه: هرگاه دو نفر مسلمان دعوا كنند و به روي يكديگر اسلحه بكشند و هر يك قصد كشتن ديگري را داشته باشد و سرانجام يكي كشته شود، كشنده و كشته شده، هر دو اهل دوزخ هستند. سؤال شد: رفتن قاتل به جهنم، سزاي عمل او است، ولي چرا مقتول؟ فرمود: چون او نيز قصد كشتن برادر مسلمان خود را داشته است، اگر چه موفق به آن نشده باشد. ديدگاه فقها در مورد قصد گناه
1-شيخ بهايي ميفرمايد: حرام بودن قصد معصيت نزد فقهاي شيعه، هم چنين نزد علماي اهل سنت امري قطعي است، بلكه اين مطلب از ضروريات دين است.
2-انكار قلبي هر گناهي و عدم راضيت و ناخشنودي از وقوع هر معصيتي بر هر مكلفي واجب است. فقيه فرزانه محمد حسن نجفي در كتاب ارزشمند جواهر مي نويسد: رضايت قلبي به فعل حرام و وقوع آن، حرام است و بغض و ناخشنودي قلبي از وقوع آن واجب است.
3-صاحب مدارك ميگويد: در اين كه قصد و اراده فعل حرام، گناه و حرام است، خلافي ميان علماي شيعه نيست. پرسش:حداقل چهار روايت از ائمه معصوم(ع) به اين مضمون دراصول كافي وارد شده كه اگر مؤمني قصد كار خير كند، اگر چه انجام ندهد، خداوند ثواب عمل را به او عنايت مي كند، ولي اگر قصد كار گناهي كند، تا زماني كه گناه را انجام نداده، براي او گناهي نوشته نمي شود، مثل اين حديث كه امام صادق(ع) فرمود: همانا مؤمني قصد كار خيري كند و به آن عمل نمي كند، اما برايش يك حسنه نوشته ميشود و اگر آن را انجام دهد، ده حسنه ثبت مي گردد، و اگر قصد گناهي كند و آن را انجام ندهد، بر او چيزي نوشته نمي شود. پس چگونه مي گويي كه قصد گناه، گناه است؟ پاسخ : شايد انگيزه اي كه باعث شده بپرسيد كه آيا فكر گناه، گناه است؟ شنيدن يا خواندن اين دسته از روايات باشد. در مقدمة پاسخ شبهه مي گوييم: اولاً؛ وقتي آيات و روايات زيادي دلالت كند كه قصد گناه، گناه است اگر يك يا چند روايت مجمل بر خلاف آن وارد شده باشد، بايد با بيان وجوهي اين گونه احاديث را از اجمال بيرون آورد. ثانياً؛ اگر دقت لازم در اين دسته روايات شود، معلوم مي گردد كه در اين روايات نيز قصد گناه، معصيت شمرده شده است اما مورد عفو قرار گرفته و ثبت نمي شود، مثل دو حديث زير:
1ـ اگر انسان به دل بگذراند كه گناهي كند، اما وقتي كه به جا نياورده، قصد گناه را مي آمرزيم. 2ـ عبدالله بن موسي بن جعفر (ع) از پدر بزرگوارش پرسيد: آيا دو فرشته اي كه خداوند بر هر انساني گماشته، هنگامي كه فردي اراده گناه يا عمل صالحي مي كند، آنها از اراده و قصد انسان با خبر مي گردند؟ امام فرمود: آيا بوي مدفوع با بوع عطر يكي است؟ گفتم نه: فرمود: به رساتي وقتي بنده اي قصد كار خوب ميكند، نفس او خوشبو ميشود و نفسش معطر بيرون آيد. زماني كه قصد گناه كند نفسش بدبود و گند در آيد. … و چون آن كار را بكند زبانش قلم آن فرشته (دست چپ) ميشود و با آب دهان آن گناه كار، آن را براي او ثبت ميكند. از اين روايت نيز فهميده ميشود كه به صرف اراده و قصد گناه، بوي گندي از وجود آن شخص برخاسته ميشود.
منبع : پاسخگویی به سوالات دینی