اموري كه بر انسان مشتبه مي شود
اموري كه بر انسان مشتبه مي شود
اگر امر بر انسان مشتبه شد و نتواست درستي ويا نادرستي رفتاري را تشخيص دهد، يا نتواست تشخيص دهد كه مصلحت و منفعت آن رفتار بيش از زيانش بوده، مورد رضايت خداوند دو نشانه و علامت مي تواند وي را از نرديد خارج ساخته حقيقت را بنماياند:
نشانه اول : اينكه بنگرد آيا اگر لذت و شادكامي در آن رفتار نمي بود انجامش مي داد؟ اگر در آن لذتي نبود آيا باز آن را انجام ميداد.
نشانه دوم: وآن اينكه بنگرد چه كساني از رفتار او خشنود مي شوند . آيا دنيا پرستان ، هوس آلودگان و بي بندوباران ويا كساني كه به رعايت احكام شرع مقيد نيستندو از رفتار او خوششان مي آيد ، يا بندگان مومن و خود ساخته خدا ؟
بدين ترتيب روشن شد مومن دل باخته معبود كه محركش اطاعت و هدفش كسب رضايت و خشنودي پروردگار است، نفس خويش رااز كمند شهوات مي رهاند و از انبازي با هواپرستان و دنيا خواهان مي پرهيزد و در پرتوي نور هدايت الاهي ، تاريكي ها را از قلب خود مي زدايد و دريچه هاي فهم و ادراك انوار حق را به روي آن مي گشايد .
او افزون برآن كه خود نوراني مي شود وبه مسير هدايت ونيل به تعالي وكمال ديگران را نيز به رستگاري دعوت مي كند.
منبع: بهترين ها وبدترين ها از ديدگاه نهج البلاغه ، محمدتقي مصباح يزدي،ص97
خانواده و سبك زندگي
خانواده و سبك زندگي
اسلامي شروع كن ، خوشبختي جايش همين جاست
كنارتو
نگذار زندگي از مقابل چشمانت بگذرد
و تو فقط نظاره گرش باشي
زندگي را زندگي كن.
در حديثي از رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم ) در مورد سبك زندگي اسلامي و حشر با محبوب آمده است :
« هركس گروهي را دوست بدارد، خدا او را در زمره آنان محشور خواهد كرد.
نهج الفصاحه، ص609،حديث 2986
روضه حضرت ابوالفضل(عليه السلام)
روضه حضرت ابوالفضل(عليه السلام)
وقتي امام حسين(عليه السلام) بالين برادرش حضرت عباس(عليه السلام) آمد هنوز رمقي در بدن داشت عرض كرد: مرا به دو جهت به خيمه مبر، يكي آن كه چون به سكينه وعده آب داده ام و ديگر آن كه چون پرچمدار سپاه شما بودم اگر اهل حرم مرا اين گونه ببينند تاب و توانشان تضعيف مي شود. امام حسين(عليه السلام) در حالي كه اشك چشمان خود را پاك مي كردند تنها به طرف خيمه ها برگشتند ، سكينه نزديك آمد و گفت : از عموميم چه خبر داري؟ او كه رفته بود براي ما آب بياورد پس چگونه تنها برگشتي؟ امام حسين(عليه السلام) گريه كنان فرمود:
« يا اِبنتاه اِنَّ عمَّك العباس قُتِلَ ؛ اي دخترم ! عمويت عباس گشته شد. صدراي گريه سكينه و زنان و زينب و ديگر بانوان بلند شد كه مي گفتند : وا أخاه ، وا عباسا ، وا قِلَّهَ ناصِراه ، وا ضَيعَتاهُ مِن بعدكَ ؛ واي برادر، واي عباس ، واي از كمي ياور ، واي از مصيبتهايي كه بعد از تو با آن روبرو مي شويم.حضرت ابالفضل (عليه السلام نسبت به امام حسين(عليه السلام بسيار وفادار بود در وفاداريش اين جمله ، سند گويايي است كه حتي دشمن هم از آن ياد مي كند وبه ديده تحسين مي نگرد . وقتي كه يزيد پرچم ابالفضل را مشاهده مي كند كه هيچ جاي سالمي جز دستگيره براي نمانده است مي گويد: هكذا يكون وفاء الأخِ لأخيه ؛ يعني اين چنين است وفاداري برادر نسبت به برادرش.
از كنار نهر علقمه دست خالي آمدم هيچ مي داني تو خواهر ، با چه حالي آمدم
زرد روي واشك ريز ونااميد پشت من بشكست وبا قد هلالي آمدم
افتاد دست راست خدايا ز پيكرم بر دامن حسين برسان دست ديگرم
دست چپم بجاست اگر نيست دست راست اما هزار حيف كه يكدست بي صداست
كنار نهر علقمه عدو به دور من همه أيا عزيز فاطمه ، حسين بيا برادرم
حسين جانِ اكبرت، نظر بكن برادرت كه كشته شد برادرت، حسين بيا برادرم
نه دست در بدن مرا، نه حالتِ سخن مرا نه غسل و نه كفن مرا ، حسين بيا برادرم
****
زقرآن پرده حرمت دريدند كنار قتلگه خنجر كشيدند
حسين بن علي را سر بريدند سرش در دامن زهرا جدا شد
دو دست غم به سر خير النسا زد حسينش در يم خون دست و پا زد
يتيمان از حرم بيرون دويدند صداي شيهه مركب شنيدند
به جز يك اسب بي صاحب نديدند به حسرت امدند گِردش گرفتند
آجرك الله يا صاحب الزمان (ع)
منبع: كتاب چهل مجلس هزار حديث ، حجت الإسلام احمد دهقان،ص151