بر سرهای شهداء کربلا چه گذشت؟
بر سرهای شهداء کربلا چه گذشت؟
این که بر سرهای شهداء کربلا از آغاز که در کربلا از بدنهای مطهّر جدا شدند تا انجام که در خاک آرام گرفتند چه گذشت پرسشی است که این نوشتار در پی پاسخ به آن است.
سر پاک سیدالشهداء علیهالسلام
سر پاک امام را همان روزِ عاشورا، خولى بن يزيد و حُمَيد بن مسلم به سوى کوفه حرکت دادند. وقتی رسیدند دیر وقت بود و درِ کاخ بسته. خولی آن را به خانهاش بُرد و در زیر تَشتی پنهان کرد و داخل شد. همسرش از او پرسید: چه خبر؟ چه آوردهای؟ پاسخ داد: ثروت روزگار را آوردهام؛ این سر حسین است که اکنون در این خانه است. همسرش گفت: وای بر تو! مردم، طلا و نقره میآورند و تو سر فرزند پيامبر خدا را آوردهای؟! میگوید برخاستم و به سوی دیگر خانه رفتم نشستم و نگریستم. به خدا سوگند پیوسته به نوری که از آسمان تا تَشت می درخشید نگاه می کردم و پرندگانی سپید را که گرداگرد آن، بال می زدند را میدیدم. صبح که شد خولی سر را برای عبیدالله بن زیاد برد. (ر.ک به تاريخ طبری، 5/455، الكامل في التاريخ، 2/574)
گزارش هاى مشهور که نمونهای از آنها گذشت، حاكى از آن است كه علاوه بر سر مطهّر امام حسين عليهالسلام، سر ساير شهداى كربلا نيز از كوفه به شام فرستاده شد؛ اما دربارۀ مكان دفن آنها، گزارش معتبرى وجود ندارد. شیخ صدوق رحمهالله به نقل از دربانِ ابن زیاد می نویسد: هنگامی که سر امام حسين علیهالسلام را براى ابن زياد آوردند فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند. او با چوب دستی اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد و میگفت: اى ابا عبد الله! زود پير شدى!
پیرمردی (گویا زیدبنارقم) که در جلسه حاضر بود گفت: دستْ نگهدار كه من ديدم پيامبر صلىاللهعليهوآله دهان بر جايى می نهاد كه تو چوب دستی ات را گذاشتهاى. (أمالی صدوق، ص229) یعنی من خودم دیدم که پیامبر این لب و دهان را میبوسید.
روز بعد، عمربنسعد دستور داد سر پاک امام را بر نیزهای زده در کوفه بگردانند. (ارشاد، 2/117) پس از آن زَحربنقیس را فرا خواند و به او دستور داد تا سر پاک حضرت و سرهای پاک دیگر را همراه خاندان محترم ایشان نزد یزید به شام ببرد. (همان، 2/118؛ تاریخ یعقوبی، 2/245)
زنانِ خاندان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند، در حالى كه سر، پيش رويش بود. فاطمه و سَكينه، دختران حسين عليهالسلام، گردن كشيدند تا سر را ببينند و يزيد مى كوشيد تا سر را از آنها پنهان كند؛ امّا هنگامى كه سر را ديدند، فرياد كشيدند. زنان يزيد نيز فرياد زدند و دختران معاويه فرياد و وِلوله كردند. (الكامل في التاريخ، 2/577)
يزيد بن ابى زياد میگوید: هنگامى كه سر حسين بن على عليهالسلام را براى يزيد آوردند، با سرِ چوب دستیاش به دندان حسين عليهالسلام میزد و می گفت: گمان نمیكردم كه ابا عبداللّه به اين سن رسيده باشد! او ادامه میدهد موى [سپيدِ] سر ايشان، از محاسنش كاملًا متمايز بود؛ زيرا محاسن خود را سياه رنگ كرده بود. (طبقات كبرى، طبقۀ پنجم، 1/488)
یزید به این جسارتها اکتفا نکرد و دستور داد سر پاک امام را سه روز در شهر دمشق بیاویزند. (ر.ک سير أعلام النبلاء، 3/319) علامه مجلسى با اشاره به اين گزارشها میگويد:
بدان كه از گزارشهاى گذشته، به دست میآيد كه سر امام حسين كه درودهاى خدا بر او و دودمانش باد و بدنهاى آدم و نوح و هود و صالح كه درودهاى خدا بر آنان باد در كنار امام على كه درودهاى خدا بر او باد دفن هستند. (بحار الأنوار، 100/251)
سرهای پاک شهدای دیگر
عمر بن سعد پس از آن که سر پاک امام را همان روز به کوفه فرستاد دستور داد سرهای پاک شهدای دیگر را نیز جدا کنند. (ارشاد، 2/113؛ ملهوف، ص189)
بعد از ظهر روز یازدهم محرم، عمر بن سعد دستور حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. سپاه او سرها را به نیزه کردند و به کوفه بردند. تعداد آن را برخی هفتاد و برخی هفتاد و دو سر نوشتهاند. (تاریخ طبری، 5/456 و 467؛ ارشاد، 2/113)
طبری به نقل از ابومخنف مینویسد: قبيلۀ كِنده، سيزده سر آوردند كه رئيس آنها قيس بن اشعث بود. قبيلۀ هوازِن، بيست سر آوردند كه شمر بن ذى الجوشن رئيس آنها بود. قبيلۀ تميم، هفده سر و بنى اسد، شش سر و مَذحِج، هفت سر و بقیۀ لشكر، هفت سر آوردند كه هفتاد سر میشود.
روايات گوناگون درباره محلّ دفن سرِ سيّدالشهداء عليهالسلام
در این که سر پاک امام حسین عليهالسلام در کجا به خاک سپرده شد گزارشها هماهنگ نیستند و میتوان آنها را در پنج دسته قسمت کرد:
دسته اول، روایاتی که میگویند سر امام عليهالسلام در كنار قبر پدرش اميرمؤمنان عليهالسلام دفن شده است. بيشتر منابع معتبر روايى در اين دسته قرار دارند. (کافی، 4/571؛ کامل الزیارات، ص83-84؛ تهذيب الأحكام، 6/35)
در کافی به نقل از امام صادق علیهالسلام آمده است: «… هنگامى كه سرش را به شام بردند، يكى از وابستگان ما، آن را ربود و در كنار اميرمؤمنان عليهالسلام به خاك سپرد.»
علامه مجلسى با اشاره به اين گزارشها میگويد:
بدان كه از گزارشهاى گذشته، به دست میآيد كه سر امام حسين كه درودهاى خدا بر او و دودمانش باد و بدنهاى آدم و نوح و هود و صالح كه درودهاى خدا بر آنان باد در كنار امام على كه درودهاى خدا بر او باد دفن هستند. (بحار الأنوار، 100/251)
دسته دوم، گزارشهايى اند که میگویند سر سيّدالشهداء عليهالسلام به كربلا برگردانده و به جسد ايشان، ملحق شده است (أمالی صدوق، ص231؛ ملهوف، ص225؛ مقتل خوارزمی، 2/75). گفتنى است حديثى از اهل بيت عليهم السلام كه بر اين معنا دلالت داشته باشد، يافت نشد.
دسته سوم، گزارشهايى كه دلالت دارند كه سر مقدّس سيّدالشهداء عليهالسلام در دمشق، دفن شده است. (أنساب الأشراف، 3/419؛ ربيع الأبرار، 3/349؛ سير أعلام النبلاء، 3/316)
دسته چهارم، گزارش هايى كه دلالت دارند كه سر مقدّس امام عليهالسلام در مدينه و در قبرستان بقيع، دفن شده است. (سير أعلام النبلاء، 3/315؛ مقتل خوارزمی، 2/75؛ أنساب الأشراف، 3/417)
دسته پنجم، گزارش هايى كه از دفن سر امام عليهالسلام در مصر (قاهره) حكايت دارند. (معجم البلدان، 5/142؛ مثير الأحزان، ص107)
تأمّل در گزارشهاى ياد شده (نیز ر.ک به نگاهى نو به جريان عاشورا، ص 355، مقالۀ رأس الحسين و مقام هاى آن) نشان می دهد كه احتمال اوّل (دفن شدن سر مقدّس امام عليهالسلام در كنار قبر اميرمؤمنان عليهالسلام)، با عنايت به اين كه در منابع معتبر و از اهل بيت عليهم السلام نقل شده ارجح است، مگر اين كه ثابت شود علماى اماميّه، آن روايات را ديده و بر اساس دليل معتبرى كه در دست داشته اند، از آنها اعراض كردهاند، كه اثبات اين موضوع، مشكل به نظر میرسد. (دانشنامۀ امام حسین ع، 8/82)
هر چند مكانى كه در باب الصغير دمشق در حال حاضر به عنوان مدفن سر شهدا معروف گرديده، لااقل در مورد تعدادى از آنان قابل قبول است، ليكن دليل روايى يا تاريخى قاطع و روشنى بر اين انتساب، وجود ندارد. (دانشنامۀ امام حسین ع، 8/83)
مَدفن سرهاى ديگر شهيدان كربلا
گزارش هاى مشهور که نمونهای از آنها گذشت، حاكى از آن است كه علاوه بر سر مطهّر امام حسين عليهالسلام، سر ساير شهداى كربلا نيز از كوفه به شام فرستاده شد؛ اما دربارۀ مكان دفن آنها، گزارش معتبرى وجود ندارد.
گفتنى است همانگونه که دیدید در گزارش وقايع مربوط به حاضر نمودن اهلبيت امام حسين عليه السلام در مجلس يزيد، تنها از سر مطهّر امام عليهالسلام سخن به ميان آمده و هيچ اشارهاى به سرهاى ساير شهداء نيست. مرحوم سيّد محسن امين در أعيان الشيعة میگويد:
بعد از سال 1321 هجرى قمرى، در آرامگاه مشهور به «باب الصغير» در دمشق، مقبرهاى را ديدم كه بر سر درِ آن، سنگى نصب بود و روى آن، اين نوشته بود: «اين جا محلّ دفن سرهاى عباس بن على و على اكبر بن حسين و حبيب بن مُظاهر است».
پس از دو سال، اين مقبره خراب و بازسازى شد و آن سنگ، برداشته شد و در داخل مقبره ضريحى ساختند و نامهاى بسيارى از شهيدان كربلا را بر آن نوشتند؛ اما حقيقت، اين است كه آن مقبره، بر حسب آنچه بر سر درِ آن بود، منسوب به آن سه سر شريف است و به گمان قوى، انتسابش به آن سرهاى شريف نيز صحيح است؛ چرا كه سرهاى شهيدان، پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و برآورده شدن هدف يزيد (داير بر پيروزى و زهر چشم گرفتن از مردم و خنک شدن دلش)، به ناچار بايستى در يكى از گورستان هاى شهر، دفن مى شدند كه از ميان آنها، اين سه سر، در آرامگاه باب الصغير، مدفون شدهاند و جاى دفنشان حفظ شده است و البته حقيقت را خدا مى داند. (أعيان الشيعة، 1/627)
بنابر اين، هر چند مكانى كه در باب الصغير دمشق در حال حاضر به عنوان مدفن سر شهدا معروف گرديده، لااقل در مورد تعدادى از آنان قابل قبول است، ليكن دليل روايى يا تاريخى قاطع و روشنى بر اين انتساب، وجود ندارد. (دانشنامۀ امام حسین ع، 8/83)