تجلی اوج معرفت الهی در دعای عرفه و واقعه عاشورا
امام حسین(ع) در اوج معرفت الهى قرار دارند و تمام اولياى الهى و سالكان طريق الى الله بايد در مكتب ايشان زانو بزنند و درس عشق و معرفت بياموزند، باشد كه از بركت و نور قدسى آن حضرت(ع) بهره اى ببرند و توشه اى بيندوزند.
ایشان(ع) در دعاى عرفه مى فرماید:
«أَنْت الّذي أَشرقت الأَنوار في قُلوبِ أُوليائکَ حتّى عَرَفُوک و وحّدوک، وأنتَ الّذي أزلْتَ الأغيارَ عن قلوبِ أحبّائِک حتّى لم يُحِبُّوا سِواکَ، و لم يلجَؤا إلى غيرِک؛ بارالها! تو نور ]ايمان[ را در دل هاى دوستدارانت تاباندى تا اين که تو را شناخته و به يكتايى ات اقرار كردند. ]بارالها![ تو بيگانگان را از دل هاى دوستدارانت راندى تا غير تو را دوست نداشته باشند و به كسى جز تو پناه نجويند.»[1]
در روز عاشورا هنگامى كه فرزند با عظمت امام حسین(ع) حضرت على اكبر(ع) از پدر اذنِ مبارزه و جهاد طلبيد، حضرت(ع) بدون هيچ درنگى به او اجازه ى جهاد دادند[2]. به طور یقین، تنها كسانى كه فقط خداوند سبحان را مى بينند و رضايت او را مدّ نظر دارند، لحظه ای درنگ نمى كنند و تمام دارايى خود را بدون هيچ چشم داشتى فداى معبود حقيقى مى كنند.
اگر در دل امام حسین(ع) بجز حبّ و دوستى خداوند، دوستى غير او جاى داشت هرگز نمى توانستند در آن لحظات سخت و سنگين عاشورا دست به چنين فداكارى عظيمى بزنند و صحنه هايى از عشق و شور بيافرينند كه در تمام تاريخ بى نظير است. هيچ حجاب و پرده اى ميان امام حسین(ع) و خدای سبحان وجود نداشت و ايشان(ع) بجز خداوند، هيچ چيز ديگرى را نمی دیدند.
امام حسین(ع) آثار و مظاهر اين مقام معرفت را در مرحلة عمل در صحراى كربلا به بهترين وجه نمايان كردند و درس ايثار، عشق و معرفت را به جهانيان آموختند. در روز عاشورا تمام ملائكه، جنّيان و قدرت هاى عالم گرد آمدند، تا ایشان7 را يارى دهند، امّا آن حضرت به همه جواب رد مى دهند و فقط رضايت محبوب را مى نگرند و به محضرش عرض مى كنند:
«صَبراً على قَضائِک يا ربّ! لا إله سِواک يا غياثَ المسُتغيثين؛ بارالها! صبر مى كنم بر قضاى تو، خدايى جز تو نيست، اى فريادرس گرفتاران! »[3]
————————————————————-
[1] . بحارالأنوار:95/ 226.
[2] . اللهوف: 67.
[3] . موسوعة كلمات الإمام الحسين(ع): 615 .
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان