تولید ملی،کار و سرمایه ایرانی در کلام امام خمینی رحمه الله
«این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن میترسند، من یک هدیه ای میدانم برای کشور خودمان؛ برای اینکه محاصره اقتصادی معنی اش این است که مایحتاج ما را به ما نمی دهند. وقتی که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان میرویم دنبالش». [۱]
«وقتی محاصره اقتصادی بشود، افکار همه مردم توجه به این پیدا میکند که ما باید خودکفا باشیم و متخصصین ما مشغول میشوند و افکار خودشان را به راه میاندازند و قدرت خودشان را به راه میاندازند». [۲]
«تحریم اقتصادی برای شما یک تحفه آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمدالله به خودکفایی میروند». [۳]
«امروز همه، همه چیز را بر روی ما بسته اند و این خود نعمتی برای ما بوده است. وقتی همه درها بسته شد و فکرها باز، میبینید که فعالیتها آغاز شد و همه جا کانون فعالیت است». [۴]
«ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند». [۵]
«باید… کشاورزی توسعه بگیرد». [۶]
«همه باید دست به دست هم بدهیم تا ریشه فقر و استضعاف را برکنیم». [۷]
«وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره میکند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند. اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزی مان، جدیت نکنیم برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانههای خودمان، از بین خواهیم رفت». [۸]
«وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز میخواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه میافتد و متخصص پیدا میشود در هر رشته ای و بازوهایی که هر عملی را
می توانند انجام بدهند به کار میافتند؛ کشاورزی را خودشان درست میکنند، کارخانهها را خودشان راه میاندازند». [۹]
«افزایش ثروت ملی و تلاش و کوشش برای ازدیاد تولید و تمام برنامه ریزیهای اقتصادی برای این است که در جامعه عدالت و قسط پیاده شود و مردم از تبعات و سیئات نابرابریها و تبعیضهای کمرشکن و خانمان سوز رهایی پیدا کنند.
… مادامی که از عدالت اجتماعی اثری دیده نشده است و مردم از نابرابری ها[ی] توزیع و تولید رنج میبرند و جامعه به صورت قطب بندی شده اداره میشود، اقتصاد اسلامی لباس عمل نپوشیده است». [۱۰]
«ما میخواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد، ما میخواهیم در این مملکت خودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم». [۱۱]
«من با اطمینان میگویم اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند. اسلام، موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد». [۱۲]
«… یک مملکت مستقل باشیم، نه یک مملکتی که همهچیز آن در دست دیگران است». [۱۳]
«یکی از مسائل مهم ما مسئله اقتصاد است ما باید سعی کنیم که از حیث اقتصاد، قوی و بدون وابستگی باشیم». [۱۴]
«باید کاری کنیم که زاید بر خودکفا باشیم. کشور ما یک کشوری است که میتواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند». [۱۵]
«احتیاج به دشمن، دردناک است. ما محتاج باشیم… در گندم مان، در برنج مان، در سایر غذاهامان به دشمنهای خودمان مثل امریکا، این امر دردناکی است که باید ملت ما این امر را طوری کنند که ان شاءالله خودکفا شویم». [۱۶]
«آنچه در زمینه اقتصادی مورد نظر ماست، جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطه اقتصادی با کشورهای جهان». [۱۷]
«امر کشاورزی در کشور ما از اهم امور است و هدایت و اجرای آن به وجه صحیح اساس اقتصاد کشور است». [۱۸]
«ایران کشوری است که باید کشاورزی آن اساس همه کارها باشد». [۱۹]
«مسئله کشاورزی در کشور ما در رأس امور است. بحمدالله مملکت از نظر منابع طبیعی همه چیزش
ص: ۱۰
خوب است، آب و زمین خوب دارد و مردمش آگاه و در فکر کشاورزی هستند. دولت باید آنها را تشویق و تقویت بنماید و امکانات لازم را در اختیار آنها بگذارد». [۲۰]
«باید مردم سعی کنند که آبها به هدر نرود و از زمینها استفاده کنند و در بخش کشاورزی و صنایع کوچک فعال باشند». [۲۱]
«جهاد کشاورزها این است که کشاورزی شان را تقویت کنند… اگر ابرقدرتها فردا منع کردند همه کشورها را که به ما گندم ندهند، خودمان داشته باشیم». [۲۲]
«مملکت ما یک مملکتی است که میتواند صادرکننده باشد. زمین دارد، آب دارد، همه چیز دارد. مخازن همه جور دارد و ما میتوانیم در این امور صادرکننده باشیم. ما باید صادرکننده باشیم. ما نباید دستمان دراز باشد به پیش غیر که به ما گندم بدهید، جو بدهید. در صورتی که مملکت ما باید صادر کند». [۲۳]
«ایران امکانات و ظرفیتهای مختلف و فراوانی برای رشد اقتصادی دارد که اگر نفت هم نباشد، بتواند به رشد خود و از بین بردن فقر نایل شود». [۲۴]
«کشور ما همه چیز دارد. کشور ما یک کشور غنی ای است که مخازن زیرزمینی بسیار دارد، بیشتر از آن مقداری که احتیاج دارد». [۲۵]
«ما نه چاههای نفت را میبندیم و نه درهای مملکت را به روی خود میبندیم و نه کشور را به بازار مصرف هرچه که غرب میسازد و میخواهد به ما تحمیل کند، تبدیل میکنیم.
ما از نفت استفاده خواهیم کرد، ولی دلیلی ندارد که همیشه صادرکننده آن باشیم.
ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم، از خارج میخریم، ولی چرا خود، تولیدکننده مایحتاج خود نباشیم؟
سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم… ». [۲۶]
«خداوند تعالی این روحیه مقدس سربازی و فداکاری را در کلیه کارگزاران و کارمندان و متخصصان تا رسیدن به استقلال و خودکفایی کامل حفظ فرماید». [۲۷]
«حکومت اسلامی و خواست ملت ما برای همین است که نفوذ غرب و همه کشورها را در ایران از بین ببرد». [۲۹]
«… ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شود و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ». [۲۹]
«ما برای صنعتی شدن کشور تلاش میکنیم ولکن نه صنعت مونتاژ که هم کشور را هر چه بیشتر به اجانب وابسته کرده است و هم اکثریت فقیر و محروم را در خدمت مشتی ثروت اندوز متجاوز قرار داده است». [۳۰]
«با ایجاد صنایع بنیادی مادر، توسعه کالاهای مصرفی صنعتی نیز به شکلی توأم با آن پیشرفت میکند که منافع مصرف کنندگان ایران را مقدم بر هر چیز حفظ خواهد کرد». [۳۱]
«من معتقدم که شما و همه کسانی که به کاری اشتغال دارید، باید دو جهت را مراعات کنید؛ یکی اتکا به خدا و تلاش برای کسب رضایت او در جهت قطع هرگونه وابستگی این مملکت به اجانب.
برای جمهوری اسلامی ایران عیب است که دستش پیش دیگران دراز باشد.
کارهای بزرگ به تدریج صورت میگیرد و این بستگی به اراده انسان دارد و وقتی انسان اراده کرد، به پیش میرود». [۳۲]
«با این دو خصیصه، اتکال به خدای تبارک و تعالی و اطمینان به نفس، [… ]به پیش بروید و بعد از مدت کوتاهی خواهید دید که راههای سعادت بر شما باز میشود و قدرتهای بزرگ طمعشان قطع میشود.
ان شاء الله این کشور یک کشور نمونه میشود برای کشورهای دیگری که آنها هم گرفتار آن تبلیغات گسترده ابرقدرتها هستند که نمی گذارند آنها هم رشد بکنند». [۳۳]
«اگر خیال کنید نمی توانید، بدانید که نخواهید توانست. به خودتان تزریق کنید که میتوانید و بدانید که خواهید توانست….
اگر ما در روحمان ضعف باشد نمی توانیم کاری بکنیم.
این همه دعوت شده اید که به کس دیگری غیر خدا متشبث نشوید، برای اینکه به شما تزریق کنند قوت را که شما پشتوانه عظیم دارید او خداست.
کسی که خدا را دارد، از چه باید بترسد؟ شمایی که برای خدا بخواهید کار بکنید، از چه قدرتی میترسید؟…
هیچ وقت فکر نکنید، نمی توانید. همیشه فکر کنید که میتوانید.
همیشه فکر کنید که خدا با شماست. همیشه فکر کنید که اسلام، شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت شود». [۳۴]
«اینکه شما با ابتکارات خود و اعتماد به خداوند کارهای مهمی انجام داده اید و دستگاههای پیچیده ای را به کار انداخته اید، موجب تقدیر و تشکر است.
اتکال به نفس، بعد از اعتماد به خداوند منشأ خیرات است و اگر کشور ما را آرام بگذارند، مردم همه امور را اصلاح میکنند». [۳۵]
«مردمی میتوانند مملکت و ملت خودشان را نجات بدهند که معنویت داشته باشند». [۳۶]
«روی حساب مادی گری نمی شد صحیح باشد ملتی که هیچ نداشت و دست تهی بود، در مقابل این قدرتهای بزرگ جلو رفت و با قدرت ایمان این سد را شکست». [۳۷]
«در رحمت خدا به روی ما باز است و ما اتکال به رحمت خدا و اتکال به قدرت خدا میکنیم و شما قدرتمند باشید و به پیش بروید». [۳۸]
«نباید متأثر بشویم از اینکه ما را در تنگنای اقتصادی قرار دادند. تنگنای اقتصادی، هر کاری بکنند راجع به دنیاست، راجع به طبیعت است…. ما نباید از این معنا اصلاً آزرده بشویم، چرا آزرده بشویم؟ ما مأمور خدا هستیم». [۳۹]
«ما در این عصر با اتکا به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم… جهاد در کارخانهها و کارگری ها، جهاد در کشاورزی ها». [۴۰]
«امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید.
فعالیت شما امروز برای کشور اسلامی یک عبادت است.
شما امروز همه تان با ایده اسلامی در حال عبادت هستید، چه در کارخانهها و چه در مواردی که به صنعت مشغول هستید. چه در کشاورزی، هر کس هست و چه در سایر کارخانهها [هر کس] که هست.
وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید، شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها». [۴۱]
«فعالیت شما امروز برای کشور اسلامی یک عبادت است.
باید همه دست به دست هم بدهید و این مملکت
را اداره کنید و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را اداره کنیم و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را سالم بکنیم و این چرخها را به راه بیندازیم.
کارخانهها باید به همت شما به راه بیفتد. وقتی که به راه بیفتد، منفعتش هم مال مملکت خودتان و از آن خود شماست». [۴۲]
«در هر صورت، همه قشرها الان موظفند که کوشش کنند برای حفظ آرامش و فعالیت بکنند، بی کار ننشینند، فعالیت بکنند، کار بکنند، تا اینکه مملکت خودشان را نجات بدهند». [۴۳]
«همه اقشار ملت امروز باید یک کاری انجام بدهند. بی کاری، کم کاری، به خلاف مسیر ملت است.
امروز این کشور ما احتیاج به کار دارد. احتیاج دارد که همه قشرها در هر کجا که هستند، مثلاً عمده کشاورزها، کشاورزی را تقویت کنند که ما محتاج به دشمن هامان نباشیم». [۴۴]
«ملت شریف ما اگر در این انقلاب بخواهد پیروز شود، باید دست از آستین برآرد و به کار بپردازد. از متن دانشگاهها تا بازارها و کارخانهها و مزارع و باغستانها تا آنجا که خودکفا شود و روی پای خود بایستد». [۴۵]
«همه باید برای هم کار کنند، همان طوری که آنها موظفند که کار کنند، شما هم موظفید که کار بکنید برای مردم. من هم موظفم کار بکنم. یک مملکتی است مال همه تان. مال یک دسته خاصی نیست که شما بگویید که این، منافعش را میبرد. پس چرا کار نمی کند. منافع مال همه است، مضارش هم مال همه است». [۴۶]
«مملکت شما احتیاج به کار دارد. محتاج به این است که ساخته بشود و ساختن مملکت به دست شماهاست.
هر کس در هر جا هست اشتغال به کار پیدا کند و کار را خوب انجام بدهد». [۴۷]
«ایران امروز محتاج به کار است. حتی من این اجتماعاتی که در اینجا و در بیرون منزل میشود، خیلی صحیح نمی دانم؛ برای اینکه نباید اینها از کار دست بردارند و همه اش باب تظاهر باشد. تظاهر البته در پیشرفت امور مملکت یک تقویت روحی میکند، لکن دایمی نباید باشد، باید کار بکنند مردم». [۴۸]
«امروز کشور محتاج به کار است… شما هم میخواهید که محتاج به اجانب نباشد، محتاج به دشمن هایتان نباشید، باید کار بکنید….
کار بکنید و برای خدا هم این کار را بکنید، یک نحو عبادتی است برای شما…
ما باید جدیت کنیم… باید کار کنیم تا خودکفا باشیم.
کار کردن هم یک عبادتی است و شاید از بسیاری از مستحبات بالاتر باشد». [۴۹]
«ما میخواهیم کشورمان از هر جهت مستقل باشد. پس باید برای رضای خدا… دنبال این کار باشیم تا نه تنها کشورمان، بلکه تمام مردم جهان را مستقل کنیم». [۵۰]
«شما برای نجات این ملت کار کنید». [۵۱]
«دنبال این معنی باشیم که ما یک کاری که میکنیم، برای خدا باشد… ». [۵۲]
«ما باید برای خدای کار بکنیم. کسی که برای خدا کار میکند، به هیچ وجه شکست نمی خورد….
ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم؛ خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان… پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بعد معنوی اش نباشد، همه اش شکست است.
ما باید فکری بکنیم که نصرت کنیم خدا را. اِنْ تَنْصُرُوا الله یَنْصُرْکم… شما برای خدا کار کنید… برای خدا همه کارها را انجام بدهید». [۵۳]
«امروز روز کار است. هر کس در هر جا هست، باید کار بکند».
«همه قشرها وقتی آن کاری که دستشان هست، خوب انجام بدهند، مملکت خوب میشود….
این ملت وقتی همه شان دست به هم دادند؛ یعنی هر کدام در آن محلی که هست، آنجا را خوب اداره بکند. باغبان باغ [را] خوب اداره بکند، کشاورز هم در صحرایی که هست، کشاورزی اش را خوب اداره کند». [۵۴]
«هر که در هرجا هست خوب کار کند، اسلامی کار کند، اتکایش به اسلام باشد». [۵۵]
«اگر همه اجزای این مملکت یا هر مملکت دیگری، کاری که به آنها محول است، خوب انجام بدهند، مملکت آباد میشود.
امروز یک مملکتی است مال خودتان و همان طوری که هر نفری نسبت به عائله خودش موظف میداند اخلاقاً خودش را، شرعاً خودش را به اینکه اداره کند آن زندگی داخلی خودش را و از روی اخلاص عمل کند، الان مملکت از خود شما شده است و به منزله عائله شماست.
جمعیت مملکت باید با محبت و با اخلاص کار بکند تا اینکه این آشفتگیها ان شاءالله ترمیم بشود». [۵۶]
«… افراد هر یک خودشان را مسئول بدانند، هم مسئول خودشان بدانند، هم مسئول کارهای دیگران. مسئول خودشان که کاری که به آنها محول میشود… خوب انجام بدهد و اگر چنانچه دید آن برادرش، آن رفیقش، کارش را خوب انجام نمی دهد، مسئول او هم هست. باید او را هدایت کند». [۵۷]
«باید اتحادتان را حفظ کنید تا کشورتان استقلال داشته باشد، تا شریف باشید.
ما اگر سر سفره نان جوین داشته باشیم، بهتر است تا در پارکهای بزرگ زندگی کنیم، ولی از آنجا دستمان به طرف دیگران دراز باشد. شرافت این را اقتضا میکند». [۵۸]
«اگر فرهنگ جامعه ای، وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود.
ص: ۲۱
استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئت میگیرد». [۵۹]
«مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند». [۶۰]
«به همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش میکنم که به هر شکل ممکن، وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید». [۶۱]
«اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم، همه وابستگیها تمام میشود.
اینکه ما وابسته شدیم، در اقتصاد وابسته هستیم، در فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته هستیم، مبدأ این همین است که در فکر وابسته هستیم». [۶۲]
«تا این وابستگی فکری هست، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود الا اینکه ما خودمان را بشناسیم». [۶۳]
«اگر آرامش نباشد، کشاورزی نخواهد بود. اگر آرامش نباشد، صنعت نخواهد راه افتاد. اگر آرامش نباشد، اصلاحاتی که باید بشود و برای مستضعفین عمل بشود، نخواهد بود». [۶۴]
«لازمه انقلابی بودن، تحمل سختی هاست و اگرچه ما خسارت زیاد دیده ایم، لکن این خسارتها آیا به آن همه عظمتهای انقلابی نمی ارزد؟ » [۶۵]
«تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید، این ارتباطی که شما را به انزوای حقیقی میکشد، نمی توانید خودتان، اهل صنعت بشوید و نمی توانید مملکتتان صنعتی بشود، نمی توانید مستقل باشید و نمی توانید آزاد باشید.
این انزوا از نعمتهای بزرگ خداست…. یک چند سال باید سختی را تحمل کنیم سختی هم خیلی نیست تحمل کنیم تا بتوانیم خودمان سرپای خودمان بایستیم و آدم باشیم». [۶۶]
«امروز دنیا اعمال ما و شما را زیر ذره بین گذاشته است تا ببیند چه کاره ایم و چه قدر توان مقابله با مشکلات را داریم.
مردم عزیز زیر فشار چرخهای زندگی و اقتصادی همان گونه که تا به حال برای خدا و دین او مقاومت کرده اند، بعد از این نیز با تمام توان استقامت میکنند و الا همه زحمات این سالیان پردرد و اضطراب و افتخار از بین خواهد رفت». [۶۷]
«ما نه از اقدام نظامی میترسیم و نه از محاصره اقتصادی». [۶۸]
«خدای تبارک و تعالی که میفرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ» همه مأموریم، همه مأمور هستیم که استقامت کنیم و پایدار باشیم… از گرانی نترسید، از کمبود نترسید». [۶۹]
«فکر این معنا که «ما خودمان نمی توانیم» را از سر بیرون کنید که «ما میتوانیم» و شما برادران، عزیزان، وقتی که اراده کنید برای خودکفایی، قدرت این مطلب را دارید». [۷۰]
«مهم این است که ما بفهمیم که دیگران چیزی به ما نمی دهند، ما خودمان باید تهیه کنیم….
عمده این است که ما باور کنیم که خودمان میتوانیم.
اول هر چیزی باور است که ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. وقتی این باور آمد، اراده میکنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار میایستند، دنبال کار میروند». [۷۱]
«اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا میکند.
عمده این است که افکار شما آزاد بشود. افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما میتوانیم که صنعت مند و صنعت کار باشیم، خواهید بود.
اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما میتوانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست.
اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما میتوانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، میتوانند.
اگر شماهایی که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتی کار میکنید، در ارتش، این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که میتوانید صناع باشید و میتوانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست». [۷۲]
«ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم. این قدرت در همه افراد بشر بالقوه هست. اگر این باور برای شما پیدا شد [موفق خواهید بود]». [۷۳]
«تا این ملت از این غرب زدگی بیرون نیاید، استقلال پیدا نمی کند.
اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید، شما را به اینکه یک ملتی هستید، بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال نکنید». [۷۴]
«ملتی که بخواهد سرپای خود بایستد و اداره کشور خودش را خودش بکند، لازم است که اول بیدار بشود». [۷۵]
———-
[۱]: صحیفه نور، ج۱۴، صص۷۷ و ۷۸.
[۲]: همان، ج۱۶، ص۷۵.
[۳]: همان، ج۱۶، ص۱۶۶.
[۴]: همان، ص۱۶۲.
[۲]: همان، ج۲۱، ص۴۷.
[۳]: همان، ج۱۱، ص۹۱.
[۴]: همان، ج۵. ص۲۷۴.
[۵]: ۸همان، ج۱۴، ص۱۵۱.
[۶]: همان.
[۷]: همان، ج۲۰، ص۱۴۰.
[۸]: همان، ج۱۱، ص۲۱۳.
[۹]: همان، ج۲۰، ص۱۱۸.
[۱۰]: صحیفه امام، ج۵، ص۹۸.
[۱۱]: صحیفه نور، ج۱۷، ص۵۰.
[۱۲]: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشههای اقتصادی امام خمینی=، ص۱۷۷.
[۱۳]: صحیفه نور، ج۱۲، ص۶۵.
[۱۴]: همان، ج۴، ص۸.
[۱۵]: همان، ج۱۴، ص۱۵۸.
[۱۶]: همان، ج۱۸، ص۱۸۹.
[۱۷]: همان، ج۱۷، ص۱۰۱.
[۱۸]: همان، ص۵۰.
[۱۹]: همان، ج۱۳، ص۱۶۱.
[۲۰]: همان، ج۱۰، ص۷۱.
[۲۱]: همان، ج۴، ص۱۹۱.
[۲۲]: همان، ج۵، ص۲۸۱.
[۲۳]: همان، ج۳، ص۴۹.
[۲۴]: همان، ج۲۱، ص۷۲.
[۲۵]: همان، ج۳، ص۸۹.
[۲۶]: همان، ج۲، ص۴۴.
[۲۷]: همان، ج۳، ص۹۲.
[۲۸]: همان، ص۱۵۷.
[۲۹]: همان، ج۱۷، ص۱۷۷.
[۳۰]: همان، ج۱۸، صص۱۴۶و۱۴۷.
[۳۱]: همان، صص۴۲۷ و ۴۲۸.
[۳۲]: همان، ج۱۷، ص۶۵.
[۲۳]: همان، ج۶، ص۲۶۱.
[۳۴]: همان، ج۶، ص۱۴۹.
[۳۵]: همان، ج۱۱، ص۶۰.
[۳۶]: همان، ج۱۳، ص۱۳۳.
[۳۷]: همان، ج۱۷، ص۲۳۷.
[۳۸]: صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۹۱.
[۳۹]: صحیفه نور، ج۷، ص۲۱۰.
[۴۰]: همان، ج۱۰، ص۷۱.
[۴۱]: همان، ج۱۱، ص۱۴۲.
[۴۲]: همان، ج۱۲، ص۶۵.
[۴۳]: همان، ج۱۰، ص۱۰۱.
[۴۴]: همان، ص۲۲۲.
[۴۵]: همان، ج۱۱، ص۲۰۴.
[۴۶]: همان، صص۱۷۹ و ۱۸۰.
[۴۷]: همان، ج۱۶، ص۱۱۴.
[۴۸]: همان، ص۱۲۴.
[۴۹]: همان، ج۱۹، ص۴۴۸.
[۵۰]: همان، صص۲۰۱ و ۲۰۲.
[۵۱]: همان، ج۷، ص۱۴۹.
[۵۲]: همان، ج۱۱، ص۲۳۵.
[۵۳]: همان، ج۷، ص۲۳۸.
[۵۴]: همان، ج۱۰، ص۱۶۰.
[۵۵]: همان، ج۱۵، ص۱۷۵.
[۵۶]: همان، ج۱۷، ص۲۴۳.
[۵۷]: صحیفه نور، ج۲۱، ص۳۸.
[۵۸]: همان، ج۲۰، صص ۲۴۱ و ۲۴۲.
[۵۹]: همان، ج۹، ص۱۷۴.
[۶۰]: همان، ص۲۵۶.
[۶۱]: همان، ج۱۴، ص۱۸۲.
[۶۲]: همان، ج۱۷، ص۵۴.
[۶۳]: همان، ج۱۳، ص۱۴۸.
[۶۴]: همان، ج۲۱، ص۱۰۸.
[۶۵]: همان، ج۱۰، ص۱۸۳.
[۶۶]: همان، ج۱۳، صص ۲۴۰ و ۲۴۱.
[۶۷]: همان، ج۱۴، ص۲۱۲.
[۶۸]: همان، صص ۷۸ و ۷۹.
[۶۹]: همان، ج۱۴، صص ۱۹۴ و ۱۹۵.
[۷۰]: همان، ص۱۹۴.
[۷۱]: همان، ج۹، ص۶۱.
[۷۲]: همان، ج۱۳، ص۲۸۷.