آیا بهتر نیست پولی که برای حج خرج می شود، صرف فقرا شود؟
آیا بهتر نیست پولی که برای حج خرج می شود، صرف فقرا شود؟
پاسخ:
اولا حج به طور ریشه ای فقر را از بین می برد. چون
۱- کسی که می خواهد به حج برود، باید با مال پاک مخارج سفرش را تامین کند. پس حاجیان واقعی کسانی هستند که در طی مدت عمر، سهم فقرا از اموال خود را پرداخت کرده اند. وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۱۹ ذاریات) (متقین کسانی هستند که) و در اموال خود براى سائل و محروم حقى قائل بودند.
۲-حج با آداب و مناسکش انسان را از دنیا طلبی باز می دارد. و وقتی که انسان توانست خواهش های نفسانی را مهار کند، طبیعتا راحت تر می تواند اموال مازادش را به فقرا برساند: امام رضا عليه السلام می فرمایند : (حج برای) به رنج افكندن بدن و باز داشتن آن از خواهشها و لذّتها است. عيون أخبار الرِّضا : ٢/٩٠/١
۳- ریشه فقرها، زیاده طلبی ها و دزدی عده ای است که روزی محرومان را از چنگ شان ربوده اند! پس یک راه مقابله با فقر، از بین بردن سرکشی است. امام صادق عليه السلام می فرمایند : هيچ جايى نزد خداوند متعال محبوبتر از مسعى (محل سعی از مناسک حج) نيست؛ زيرا كه هر گردن كش و متكبّرى در آن جا خوار و ذليل شود. بحار الأنوار : ٩٩/٤٥/٣٤
ثانیا حج با مناسکی چون قربانی و … خود یک راه کمک به فقرا است و توجه به فقرا را بیشتر می کند.
ثالثا اسلام یک دین کاریکاتوری نیست که فقط یک جنبه داشته باشد و بخواهیم آن را منحصر در انفاق کنیم. هر چند انفاق به فقرا نیز بسیار مهم است. و قرآن مکرر توجه به مسائل مالی اجتماع را در کنار بحث عبادت خدا مطرح کرده است (نماز و زکات) ولی همین آموزه انفاق به فقرا، زمانی مطرح می شود که خود دین باقی مانده باشد که با امثال حج باقی می ماند: امام صادق عليه السلام می فرمایند : (حج واجب شد) تا آثار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شناخته شود و خبرهاى آن حضرت نقل و بازگو شود و از يادها نرود. علل الشرائع : ٤٠٥/٦ و امام على عليه السلام ـ در وصيّت خود به هنگام وفات ـ فرمود : خدا را! خدا را! در حقّ خانه پروردگارتان . تا زنده ايد آن را وا مگذاريد كه اگر رها شود، [از عذاب الهى ]مهلت داده نخواهيد شد. الخصال : ٦٢٠/١٠
رابعا کسی که به خدا ایمان دارد، عوامل هستی را در عوامل مادی منحصر نمی کند و می فهمد که از عوامل معنوی هم می توان برای حل مشکلات بهره گرفت. که خود حج تاثیر زیادی در نزول برکات و رفع مشکلات دارد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند : حجّ، فقر و تهيدستى را از بين مى برد. تحف العقول : ٧ و امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به عبد الرحمن كه عرض كرد: عده اى از اين داستان گويان مى گويند: اگر كسى يك حجّ به جا آورد و سپس [به جاى رفتن مكرر به حجّ ]صدقه بدهد و صله رحم به جا آورد كار بهترى انجام داده است ـ فرمود : دروغ مى گويند. اگر مردم اين كار را بكنند اين خانه به تعطيلى كشانده مى شود ، در حالى كه خداوند اين خانه را قوام كار مردم قرار داده است. علل الشرائع : ٤٥٢/١
خامسا باید توجه کرد که بعضی برای جنگ با حق، خودشان را زیر شعارهای زیبا مخفی کرده اند. آیا مخارجی که صرف سفر حج می شود، بیشتر است یا مخارجی که برای سفرهای تفریحی پاریس و ترکیه و تایلند و … می شود؟ چرا این تبلیغات علیه حج درباره این طیف سفرها مطرح نمی شود؟ چرا گفته نمی شود با هزینه لوازم آرایشی یک سال، مخارج چند فقیر تامین می شود؟ چرا حساسیتی که علیه حاجیان وجود دارد، علیه کسانی که ماشین های چند صد میلیونی و بلکه میلیاردی سوار می شوند، دیده نمی شود؟ و …
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اوصاف امام هادی علیه السلام در منابع اهل سنت
اوصاف امام هادی علیه السلام در منابع اهل سنت
شخصیت نورانی امام هادی(علیهالسلام) به گونهای بود که بزرگترین علمای اهل سنت به عظمت ایشان اقرار کردهاند و همین امر میتواند سبب اتحاد همه مسلمان جهان حول محور اهلبیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) باشد و به راستی بیشتر قرآن و این خاندان نورانی میتواند دلهای مسلمانان را به هم نزدیک کند.
امام هادی(علیهالسلام) فرزند امام جواد(علیهالسلام) دهمین امام شیعیان است. حضرت در 15 ذیالحجه سال 212 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.
دوران امامت حضرت مقارن با حکومت چند تن از خلفای عباسی چون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود؛ در میان آنان متوکل عباسی به دشمنی با اهلبیت(علیهمالسلام) و شیعیان شهره بود و از ترس مجبور شد تا امام را از مدینه به سامرا ببرد.[1]
امام هادی(علیهالسلام) با وجود تمام مشکلاتی که در راه تبلیغ دین و هدایت مردم داشت؛ تأثیر قابل توجهی بر جامعه اسلامی گذاشت که نه تنها برای مردم آن زمان مفید و کارگشا بود، بلکه میراثی ارزشمند برای آیندگان نیز به حساب میآید و به همین منظور علاوه بر شیعیان که حضرت را امام و واجب الطاعه میدانند، اهل سنت نیز به بزرگی ایشان معترفند و لب به تحسین حضرت گشودهاند. در این نوشتار تنها برخی از سخنان علمای مطرح اهل سنت در توصیف حضرت را بیان میکنیم.
«شمسالدین محمد بن احمد ذهبی» درباره امام هادی(علیهالسلام) مینویسد: «او فرزند محمد بن علی بن موسی(علیهالسلام) ملقب به هادی، انسانی با شرافت و با جلالت بوده است».[2]
او همچنین در جای دیگری مینویسد: «ایشان فقیه، امام و متعبد بود».[3]
«ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایه و النهایه» درباره امام هادی(علیهالسلام) میگوید: «ایشان فردی عابد و زاهد بود و در گوشهای از اتاق روی خاک نشسته و به عبادت میپرداخت».[4]
در میان علمای اهل سنت، ابن صباغ مالکی، توجه ویژهای به امام هادی(علیهالسلام) داشته و درباره حضرت مینویسد: «فضائل امام هادی(علیهالسلام) تا ستارگان کشیده شده است، هر کجا منقبتی گفته شود، ریشهاش به امام هادی(علیهالسلام) بر میگردد. اگر کسی از کرم و فضل و ثنای شخص دیگری سخن بگوید، بالاترین مرتبه آن، امام هادی(علیهالسلام) است و اگر از تهذیب نفس و اخلاق برجستهای سخن به میان بیاید، در تمام این آنها روح پاک امام هادی(علیهالسلام) بالاترین مقام تهذیب و اخلاق بوده است».[5]
«ابن حجر هیثمی» هم وقتی به نام امام هادی(علیهالسلام) میرسد؛ از حضرت با احترام یاد میکند و مینویسد: «او وارث علم و سخاوت پدرش بوده است».[6]
«عبدالله بن اسعد یافعی» درباره امام هادى(علیهالسلام) مینویسد: «ایشان کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود».[7]
«ابوالفلاح حنبلی» هم در وصف حضرت مینویسد: «ایشان معروف به هادی، فردی فقیه، امام و متعبد بود».[8]
«ابن عماد حنبلی» در کتاب «شذرات الذهب» پس از ذکر نام حضرت مینویسد: «معروف به هادی، شخصی فقیه، امام و متعبد بود؛ ایشان یکی از امامان دوازدهگانه است».[9]
«خیرالدین زرکلی» از علمای معاصر اهل سنت هم در کتاب «الاعلام» خود درباره امام هادى (علیهالسلام) مینویسد: «ایشان دهمین امام، از امامان دوازدهگانه امامیه، فردی صالح و متقی بود».[10]
سخن آخر
این تنها گوشهای از اوصاف امام هادى(علیهالسلام) در منابع اهل سنت است که توسط مهمترین علما و نویسندگان اهل سنت ثبت و ضبط شده است و هر یک به نحوی شایسته و با احترام از حضرت یاد کردهاند که این نشان از اثبات شخصیت والای حضرت نزد علمای اهل سنت دارد. با مشاهده این سخنان اهل سنت و همچنین اعتقاد شیعیان نسبت به این وجود مبارک و شخصیت نورانی، دو نکته به ذهن انسان خطور میکند که یکی دریغ و افسوس است و دیگری امید و روشنی.
اما دریغ و صد افسوس که جامعه اسلامی به واسطه حضور ظالمان و زورگویانی چون متوکل، نتوانست آنگونه که باید از شخصیت الهی امام هادى(علیهالسلام) بهرهمند شود و به جای آنکه فرزند برومند رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) زعامت جامعه اسلامی را در دست داشته باشد، ستمگرانی چون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بر کرسی خلافت تکیه زدند و با نادانی خود فرصتهای رشد و پیشرفت جامعه اسلامی را به هدر دادند.
ولی با وجود این همه فرصت سوزیها امید و روشنی در دل انسان زنده است، زیرا که مسلمانان میتوانند با اتکا به این امام همام که تمام مذاهب اسلامی لب به تحسین ایشان گشودهاند در مسیر وحدت گام بردارند و به جبران گذشتهها بپردازند؛ باشد که به این واسطه رحمت الهی شامل حال ما شده و منجی عالم بشریت هر چه زودتر ظهور کند.
—————————————————–
پی نوشتها:
[۱]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، قم ، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۲۸۸.
[2]. «الملقب بالهادی شریف جلیل»، سیر أعلام النبلاء، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، دار النشر: مؤسسة الرسالة بیروت، 1413ق، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج13، ص121.
[3]. «وکان فقیها إماما متعبدا»، العبر فی خبر من غبر، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، دار النشر: مطبعة حکومة الکویت، الکویت، 1984م، الطبعة: ط 2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد، ج2، ص12.
[4]. «و قد کان عابدا زاهدا»، «و هو علی التراب لیس دونه حائل»، البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، دار النشر، مکتبة المعارف، بیروت، ج11، ص19.
[5]. «فما تعدّ منقبة إلاّ وإلیه نحیلها ولا تذکر کریمة إلاّ وله فضیلتها، ولا تورد محمّدة إلاّ وله تفضیلها و جملتها … »، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ،علی بن محمد أحمد المالکی (ابن صباغ)، ج2، ص1074.
[6]. «وکان وارث أبیه علما و سخاء»، الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، مؤسسة الرسالة، لبنان، 1997م، الطبعة الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی، کامل محمد الخراط، ج2، ص598.
[7]. «كانَ الْامامُ عَلىُّ الْهادى مُتَعَبِّداً، فَقيهاً، اماماً»، مرآه الجنان، یافعی، دار الكتب العلميه، بيروت، 1417ق، ج2، ص119.
[8]. «أَبوُالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ الْجَوادِ الْمَعْروُفُ بِالْهادى كانَ فَقيهاً، اماماً، مُتَعَبِّداً»، تاریخ زندگانی امام هادی (علیهالسلام)، ج1، ص31.
[9]. «المعروف بالهادي، كان فقيها إماما متعبّدا، و هو أحد الأئمة الاثني عشر»، شذرات الذهب في اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلي، تحقيق الأرناؤوط، دمشق، بيروت، دار ابن كثير، ط الأولى، 1406ق،
[10]. «عاشر الأئمة الاثني عشر عند الإمامية، و أحد الأتقياء الصلحاء»، الأعلام، خیرالدین زرکلی، دار العلم للملایین، الطبعه الخامسه عشر، 2002م، ج4، ص323.
نویسنده :علی رفیعی
رمزگشانی امام هادی علیه السلام از راز روزهای هفته
رمزگشانی امام هادی علیه السلام از راز روزهای هفته
در میان مردم احادیثی از رسول خدا صلی الله و علیه وآله خوانده می شد که گاه معنای درست آن را نمی دانستند. خوشوقتی ما از این است که شخصی درباره یکی از آن احادیث از امام هادی علیه السلام سوال کرد و باعث بازشدن دریچه ای از علم الهی بر روی ما شد.
در زمان ائمه اطهار علیهم السلام در میان مردم احادیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خوانده می شد که گاه مردم معنای درست آن را نمی دانستند.
یکی از این احادیث درباره روزهای هفته و دشمنی کردن با آن بود. خوش وقتی ما از این است که شخصی درباره آن حدیث از امام هادی علیه السلام سوال کرد و به این سبب باعث باز شدن دریچه ای از علم الهی بر روی ما شد. در اینجا می خواهیم در این باره سخن بگوییم و ضمناً جریان جالبی از علاقه شیعیان به اهل بیت علیهم السلام را حتی در هنگام خطر نقل کنیم.
به دنبال امام خود برای نجات از شبهات حتی در دل دشمن
نوه امام رضا و فرزند حضرت جواد یعنی حضرت علی بن محمد النقی علیهم السلام ملقب به «هادی» می باشند. یکی از حاکمان زمان ایشان متوکل عباسی، فردی بسیار کینه توز و سختگیر علیه شیعیان و ائمه اطهار علیهم السلام بود. متوکل، امام هادی علیه السلام را در جایی حبس کرده بود و شخصی به نام “صقر” از شیعیان آن حضرت، جویای احوال آن حضرت بود. صقر خود را به محل حبس امام علیه السلام رساند و به روشی که معلوم نشود از شیعیان آن حضرت است، به دنبال ملاقات با ایشان بود که سرانجام به شیوه جالبی موفق شد. مأمور ارشد آن مکان هم از شیعیانی بود که عقیده خود را پنهان می کرد اما منظور صقر را فهمید و او را به سوی حضرت هادی علیه السلام راهنمایی کرد. ملاقات او با امام علیه السلام به خاطر رعایت مسائل امنیتی کوتاه بود و او ضمن جویا شدن احوال حضرت، از ایشان سوالی نیز پرسید که این، موضوع نوشته ماست.
روزها، کنایه از امامان است
شیخ صدوق (ره) با سند خود از “صقر بن ابی دلف کرخی” نقل می کند که گفت: متوکل، چون آقای ما امام هادی علیه السلام را برد، آمدم که از خبرش جویا شوم، رازقی که دربان متوکل بود مرا دید، دستور داد تا نزدش بروم، نزد او رفتم، گفت: صقر! چکار داری؟ گفتم: جناب استاد! خیر است. گفت: بنشین، [نشستم،] و فکر این سؤال او، و سؤالهای آینده اش مرا آشفته کرد، با خود گفتم: اشتباه کردم که آمدم. اشاره کرد و مردم را از خود دور کرد، پس به من گفت: چکار داری؟ و برای چه آمده ای؟
گفتم: برای کار خیری گفت: شاید می خواهی از مولایت خبر بگیری؟
گفتم: کدام مولا؟ مولای من امیر است.
گفت: آرام باش، مولای تو حق است، من نیز مذهب تو را دارم.
گفتم: الحمدلله! گفت: آیا می خواهی او را ببینی؟
گفتم آری.
گفت: بنشین تا رئیس پیکها از نزدش بیرون آید.
اهل بیت علیهم السلام گاه در شرایط سختی مثل زندان و حبس و تبعید و حصر و جنگ می زیسته اند. در آن شرایط شیعیان نیز از جانب حکومتهای وقت تحت فشارهای شدید قرار داشته اند و گاه امکان ملاقات با امام عصر خویش را پیدا نمی کردند و یا اینکه در راه رسیدن به محل امام مجبور به حفظ مراقبتهای بسیار می شدند تا جانشان در امان بماند
نشستم، چون بیرون آمد، رازقی به غلامش گفت: دست صقر را بگیر، و به حجره ای که علوی در آن زندانی است ببر، و آن ها را تنها بگذار، او مرا به آن حجره درآورد، به اتاقی اشاره کرد، و من داخل شدم، و دیدم که امام هادی علیه السلام روی حصیری نشسته، و قبری در برابرش کنده اند، سلام کردم، پاسخم را داد، و دستور داد بنشینم. سپس فرمود: صقر! برای چه آمده ای؟ عرض کردم: سرورم! آمده ام تا از احوالتان آگاه شوم. سپس به قبر نگاه کردم و گریستم. به من نگاه کرد و فرمود: صقر! نگران نباش، فعلا نمی توانند به ما بدی برسانند. عرض کردم: الحمدلله!
سپس گفتم: سرورم! حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که معنی آن را نمی دانم. فرمود: کدام حدیث؟ عرض کردم: حدیث «با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی می کنند» معنای آن چیست؟
فرمود: «آری، تا آسمانها و زمین به پاست، روزها ما هستیم، شنبه، نام [و کنایه از] پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- است، یکشنبه، کنایه از امیرمؤمنان -علیه السلام- است، دوشنبه، حسن و حسین -علیهماالسلام- است، سه شنبه، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر بن محمد -علیهم السلام- است، چهارشنبه، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی -علیهم السلام- و من است، پنجشنبه، فرزندم حسن بن علی -علیهماالسلام- است، و جمعه، فرزند فرزندم [حجة بن الحسن -علیهما السلام-] است، که گروه حقخواه بنی آدم، نزد او گرد آیند، و او زمین را پر از داد و عدل کند، همچنانکه پر از ظلم و جور شده است. این است معنای روزها، پس در دنیا با ایشان دشمنی نکنید، که در آخرت با شما دشمنی می کنند.» سپس فرمود: «[صقر!] خداحافظی کن و برو که من بر تو ایمن نیستم.»(1)
برداشت های طلایی از یک حدیث طلایی
در این فرصت می خواهیم به کمک این جریان به چند نکته توجه دهیم:
نکته اول: همانگونه که از جهت مکانی می توانیم با کسی که سالها وفات یافته است، همسایه و هم محلی و همشهری باشیم، به لحاظ زمانی نیز می توانیم با برخی اشخاص همسایه شویم. در روزهای هفته به شکل متناوب همسایه پیامبر و اهل بیت ایشان صلی الله علیهم اجمعین می شویم.
نکته دوم: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله سخنانی چند جانبه بیان کرده اند که مردم همه معانی آنها را نمی دانند. چه بسیار احادیثی که دارای معانی چند بعدی و جامع می باشد که حاوی نکات رمز آمیزی است که برای آیندگان آشکار می شود.
نکته سوم: نباید به شنیدن و نقل کردن احادیث اکتفا کنیم. باید بکوشیم معنای آن را بیابیم. اگر در این راه تلاش جدی کنیم، خدا ما را کمک خواهد کرد.(2)
نکته چهارم: همواره باید مشتاق علم حقیقی بمانیم. اینکه روزهای هفته کنایه از ائمه علیهم السلام است مطلب درستی است اما حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله دارای معانی دیگری نیز می باشد (3) که اگر تا کنون برای ما روشن نشده باشد باید اشتیاق فهم آن را در دل خود زنده نگه داریم.
نکته پنجم: اهل بیت علیهم السلام گاه در شرایط سختی مثل زندان و حبس و تبعید و حصر و جنگ می زیسته اند. در آن شرایط شیعیان نیز از جانب حکومتهای وقت تحت فشارهای شدید قرار داشته اند و گاه امکان ملاقات با امام عصر خویش را پیدا نمی کردند و یا اینکه در راه رسیدن به محل امام مجبور به حفظ مراقبتهای بسیار می شدند تا جانشان در امان بماند.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله سخنانی چند جانبه بیان کرده اند که مردم همه معانی آنها را نمی دانند. چه بسیار احادیثی که دارای معانی چند بعدی و جامع می باشد که حاوی نکات رمزآمیزی است که برای آیندگان آشکار می شود
نکته ششم: خدا دوستان خود را رها نمی کند. حتی در شرایط خفقان و ترس علیه ائمه علیهم السلام و شیعیان، برخی از همفکران ایشان به طور مخفیانه در رأس امور قرار داشته اند.
نکته هفتم: ائمه علیهم السلام نیز در مواقع خطر مراعات احتیاط و مراقبت از جان شیعیان را توجه می کردند. خود شیعیان نیز موظف هستند در این شرایط مراقب باشند که خونشان بی جهت به هدر نرود.
نکته هشتم: علم و قدرت اهل بیت علیهم السلام منشأ خدایی دارد با این حال در اغلب اوقات اجازه می دهند که امور از مجرای طبیعی خود جاری شود و از راه قدرتهای باطنی خود، مانع اختیار ظالمان نمی شده اند تا خدا در قیامت به حساب همه رسیدگی کند.
نکته نهم: شیخ صدوق (ره) می گوید: “ایام” به معنای ائمه علیهم السلام نیست اما حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن را به شکل کنایه آمیز بیان فرمودند تا فقط اهل حق متوجه منظور اصلی باشند. شیخ صدوق (ره) سپس چند مثال قرآنی می آورد که یکی از آنها عبارت است از «التِّینِ وَ الزَّیْتونِ وَ طورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» که کنایه از پیامبر و علی و حسن و حسین علیهم السلام می باشد.
پی نوشت ها:
1- لَمَّا حَمَلَ الْمتَوَكِّل سَیِّدَنَا أَبَا الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیَّ … لَاتعَادوا الْأَیَّامَ فَتعَادِیَكم (خصال، ج2، ص396 و معانی الاخبار، ص122) به نقل از کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی علیه السلام ترجمه علی مؤیدی.
2- در آخرین آیه سوره عنکبوت خدا به سختکوشان راه خدایی، وعده یاری داده است البته در آن آیه اشاره به احسان نیز شده است یعنی توجه به خدا و رفتارهای متناسب و خیر رساندن به دیگران: وَ الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهمْ سبلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمحْسِنینَ
3- مثلاً در روایت دیگری، این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را به مسائل پزشکی (غلبه دم) و توصیه به حجامت در آن ایام و قرائت آیة الکرسی و سایر امور، تفسیر شده است.(مستدرک الوسائل، ج13، ص77)
روح الله رستگارصفت
آيا زن تنها براي اينکه همدم و مونسي براي مرد باشد آفريده شده است؟و آيا مرد نسبت به زن برتري دارد؟
آيا زن تنها براي اينکه همدم و مونسي براي مرد باشد آفريده شده است؟
و آيا مرد نسبت به زن برتري دارد؟
پاسخ:
در پیشگاه الهی زن و مرد یک نوع موجود هستند که ملاک تقرب و ارزش آنها تقوا است
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ (13 حجرات) اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است.
و هر کدام می توانند به حیات شایسته و بهترین جایگاه دست یابند.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97 نحل) هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد.
حتی زنان می توانند آنچنان جایگاه رفیعی داشته باشند که الگوی تمام مردان نیز به شمار آیند کما اینکه همسر فرعون به چنین جایگاهی رسید:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (11 تحریم)
و براى كسانى كه ايمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آن گاه كه گفت: «پروردگارا، پيش خود در بهشت خانهاى برايم بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر بِرَهان.
و مونس و همدم بودن نیز یک رابطه دو طرفه است و همان گونه که زن برای مرد همدم است، مرد نیز برای زن همدم است. کما اینکه قرآن معیار همدم بودن را زوجیت قرار داده است نه جنسیت
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21 روم) و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد.
آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.
اما برتری مرد بر زن، نه از جهت موقعیت پاداش اخروی یا … است این برتری صرفا در رابطه زن و شوهر و برای تدبیر امور منزل است که به هر حال باید مدیری داشته باشد.
و الا اگر همین زن و مرد در قالب پدر و مادر باشند، همه می دانیم که دین به مادر اهمیت بیشتری می دهد.
در واقع در اجتماع باید مکانیزم هایی وجود داشته باشد تا امور سامان بیابد. کما اینکه در اداره یکی رئیس می شود یکی بازرس می شود یکی … در خانه و بین زن و شوهر و فرزندان نیز باید یکی مدیر باشد که به دلیل برخی خصائص مردانه مثل اینکه امور مالی در دست اوست، مرد مدیر قرار داده شده است. اما این مدیریت برای همه جا نیست.
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
"اطعام روز غدیر" سنتی فراموش شده !
“اطعام روز غدیر” سنتی فراموش شده !
غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است.
عید سعید غدیر خم یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان است . یکی از سنت های حسنه در این عیدالاکبر که روایات عجیبی درباره آن نقل نموده اند و متاسفانه مورد غفلت واقع شده ، سنت غذا دادن به افراد یا همان اطعام مومن است.
امام صادق (ع) فرمود :غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین)و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(1)
درجای دیگر ایشان فرمودند : غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است.(2)به گونه ای که امام صادق علیه السلام اصلا این روز را روز اطعام الطعام نامیدند.(3)
امام صادق علیه السلام در رابطه با آمرزش گناهان در این روز نیز می فرمایند:عید غدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب عید فطر از آتش جهنم رها می کند و گناه 60 سال را می بخشد.(4)
پس چه نیکوست در این روز عظیم ضمن تهیه بهترین غذا برای خانواده ، مومنین را نیز اطعام دهیم تا این سنت شریف فراموش شده احیا شود.
پی نوشت ها :
1.بحار، ج6، ص 303.
2.مفاتیح الجنان ص500.
3.بحار، ج95، ص323.
4.بحار ،ج 94، ص119.
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی