روضه حضرت علي اكبر
روضه حضرت علي اكبر(عليه اسلام)
در مقاتل چنين آمده است : كه علي اكبر(عليه السلام) از ميدان برگشت وبه نزد پدر آمد و عرض كرد : « يا أبت ، العطش قد قتلني و ثقل الحديد قد أجهدني …. »
يعني اي پدر ! تشنگي ، مرا ناتوان ساخته است، وسنگيني شمشير ولباس رزم ، مرا به زحمت انداخته است. امام حسين(عليه السلام) فرمود: « قاتل قليلاً فما أسرع الملتقي بجدك محمد صلي الله عليه وآله وسلم و يسقيك بكأسه الأوفي » يعني علي جان! برو اندكي با دشمن بجنگ ، بزودي از دست جدت پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم آب گورا خواهي نوشيد، او رفت و جنگيد ولي در اثر تشنگي و كثرت دشمن برزمين افتاد، فَقَطَّعوا بِسُيُوفِهِم اِرباً اِرباً ؛ يعني بوسيله شمشيرهاي دشمن ، بدنش قطعه قطعه شد، ابي عبدالله (عليه السلام) خود را كنارش رساند و فرمود : قتل اللهُ قَوماً قتلُوكَ؛ خدا بكشد كساني را كه تو را كشتند ، با دست مبارك خود، خون را از لب و دندان علي اكبر پاك مي كرد و چه شده است كه امام حسين(عليه السلام) براي برداشتن جنازه علي اكبر(عليه السلام) رو كرد وبه جوانان بني هاشم وفرمود:
بياييد جنازه علي اكبر را به خميه برسانيد . چون اگر يك نفر مي خواست بدن قطعه قطعه شده علي اكبر را به طرف خميه ها بياورد بي احترامي به بدن مطهر مي شد .
اكبر آمد العطش گويان ز راه از ميان رزمگه تا پيش شاه
كاي پدر جان از عطش افسرده ام مي ندانم زنده ام يا مرده ام
ديدشاه دين كه سلطان هدي است اكبر خود را كه لبريز بلاست
پس سليمان بر دهانش بوسه داد اندك اندك خاتمش بر لب نهاد
***
كرد با قوم مخالف، اين خطاب كز خطابش جان عالم شد كباب
از چه رو بر اكبر من تاختيد نوجوانم را كجا انداختيد
پس بيامد شاه اقليم الست برسرنعش علي اكبر نشست
***
جوانان بني هاشم بيائيد علي را بر در خيمه رسانيد
خدا داند كه من طاقت ندارم علي را بر در خيمه رسانم
نباشد مادرش ليلا بيايد تماشاي قد اكبر نمايد.
منبع: چهل مجلس هزار حديث از حجت الإسلام احمد دهقان،ص117