منظور از رجعت چیست؟
منظور از رجعت چیست؟ پاسخ: (رجعت) در لغت به معنى بازگشت است، ودر اصطلاح به معنى بازگشت گروهى از مؤمنان خالص وعده اى از منافقان فاجر پيش از قيامت به اين جهان است. اعتقاد به رجعت يکى از عقايد مسلم وترديد ناپذير شيعه است، که بر اساس آيات قرآن واحاديث معصومين عليهم السلام استوار مى باشد. بارى، خداوند منان بر طبق حکمت بالغه اش، مقرر فرموده که به هنگام پياده شدن احکام الهى واستقرار يافتن حکومت واحد جهانى، چشم انتظاران آن روزگار مسعود باز گردند واز برکات بى پايان دولت کريمه خاندان وحى برخوردار شوند. هنگامى که مؤمنان خالص براى مشاهده الطاف حق، ودرک لذت زندگى در پناه دولت حق باز مى گردند، ستمگران وملحدان نيز باز مى گردند، تا پيش از آخرت قسمتى از واکنش اعمال خود را ببينند ومايه سرور وتشفى خاطر ستمديدگان گردد. فرمان رجعت همانند فرمان ظهور، از طرف خداوند قادر متعال صادر مى شود، وجمعى از بندگان خالص خداوند، که سالها واحيانا قرنها پيش از آنان ديده از جهان فرو بسته اند، باز مى گردند وتجلى قدرت خداوند را در دولت کريمه امام مهدى (عليه السلام) مى بينند.
آيات بى شمارى از قرآن کريم، توسط پيشوايان معصوم - عليهم السلام - به عنوان آيات رجعت مطرح شده، که از بررسى آنها وقوع رجعت در ميان پيشينيان وامکان آن در آينده به روشنى اثبات مى گردد. در اينجا به چند نمونه از آياتى اشاره مى کنيم، که در احاديث اهل بيت عصمت وطهارت به رجعت گروهى از مؤمنان ومشرکان خالص بعد از ظهور حضرت مهدى (عجل الله فرجه) تفسير شده است: 1- (ولئن قتلتم فى سبيل الله او متم لمغفره من الله ورحمه خير مما يجمعون). (5) اگر در راه خدا کشته شويد، ويا بميريد، رحمت ومغفرت خدا بهتر است از آنچه گرد مى آوريد. امام باقر (عليه السلام) در پيرامون اين آيه از جابر پرسيد: اى جابر! آيا مى دانى که معناى (سبيل الله) چيست؟ جابر گفت: نه به خدا سوگند، جز اينکه از شما بشنوم. فرمود: (سبيل الله) راه على واولاد على است. هر کس با ولايت وى کشته شود، در راه خدا کشته شده است. وهر کس با ولايت او بميرد، در راه خدا مرده است. هيچ مؤمنى از اين امت نيست جز اينکه براى او قتل ومرگى هست، هر کدام از آنها کشته شود يک بار ديگر برمى گردد تا بميرد، وهر کدام از آنها بميرد، برمى گردد تا کشته شود). (6) وامام رضا (عليه السلام) نيز در اين رابطه فرموده است: (هر مؤمنى در بستر بميرد در رجعت کشته مى شود، وهر مؤمنى کشته شود، در رجعت در بستر خود مى ميرد). (7) 2- (ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنه، يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون ويقتلون، وعدا عليه حقا فى التوراه والانجيل والقرآن، ومن اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الذى بايعتم به، وذلک هو الفوز العظيم). (8) خداوند از مؤمنان جانها ومالهايشان را خريدارى کرد ودر برابر، بهشت را از آن آنها ساخت، آنها در راه خدا کارزار کنند وبکشند وکشته شوند. وعده حق خدا در تورات وانجيل وقرآن است. چه کسى از خداوند، به وعده خود وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما با اين معامله اى که با خدا کرديد، واين رستگارى بزرگ است. زراره بن اعين گويد: دوست داشتم از امام باقر (عليه السلام) در مورد (رجعت) سؤال کنم، ولى نمى خواستم به طور مستقيم بپرسم، از اين رو پرسش خود را چنين مطرح کردم: جانم به فدايت، به من خبر ده از کسى که کشته مى شود، آيا او مرده است؟ فرمود: نه، مرگ مرگ است وقتل قتل. گفتم: بالاخره کسى که کشته مى شود مى ميرد. حضرت فرمود: اى زراره! گفتار خدا حق است که ميان مرگ وقتل فرق مى گذارد ومى فرمايد: (اگر بميرد وکشته شود) (9) ودر جاى ديگرى مى فرمايد: (اگر بميرد واگر کشته شويد، به سوى خداوند باز مى گرديد). (10) ومى فرمايد: (خداوند از مؤمنان جان ومالشان را در برابر بهشت خريدارى کرده است). (11) عرض کردم: خداى تبارک وتعالى مى فرمايد: (هر کس طعم مرگ را خواهد چشيد). (12) آيا کسى که کشته مى شود طعم مرگ را نمى چشد؟ فرمود: (کسى که با شمشير کشته مى شود، همانند کسى نيست که در بستر بميرد. کسى که کشته مى شود به ناگزير بايد برگردد تا طعم مرگ را بچشد). (13) آيات بسيار ديگرى وجود دارد که براى آگاهى بيشتر، به کتابهاى مربوط به رجعت مراجعه شود. اينک با آياتى از قرآن کريم آشنا مى شويم که وقوع رجعت را در ميان امتهاى پيشين اثبات مى کند. هنگامى که وقوع رجعت در ميان امتهاى پيشين ثابت شود، اثبات امکان ولزوم وقوع آن در امت اسلامى نيز ثابت مى شود، زيرا بهترين دليل بر امکان چيزى وقوع آن است. 1- (ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون). (14) آنگاه شما را پس از مرگتان برانگيختيم تا شايد سپاسگزار باشيد. اين آيه در مورد هفتاد نفر از برگزيدگان قوم حضرت موسى (عليه السلام) است که حضرت موسى آن را از ميان قوم خود برگزيد وبا خود به طور سينا برد تا بر جريان مکالمه اش با خدا و گرفتن الواح از جانب خدا شاهد باشند، ودر نتيجه بنى اسرائيل صدور الواح را از جانب خدا تکذيب نکنند. چون به (طور) رسيدند ومکالمه حضرت موسى را با خدا مشاهده کردند گفتند: (اى موسى، ما به تو ايمان نمى آوريم مگر اينکه خداوند را آشکارا به ما بنمايانى). هر چه حضرت موسى آنها را از اين خواسته جاهلانه منع نمود، آنها بر خواهش خود اصرار ورزيدند تا سرانجام صاعقه آمد وهمه آنها را نابود کرد. حضرت موسى عرضه داشت: بار پروردگارا! اگر اين هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوى قوم خود بروم؟ آنها مرا به قتل اينها متهم خواهند کرد. خداوند بر او منت نهاد وآنها را زنده کرد وهمراه حضرت موسى به سوى خانه وکاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت اين هفتاد نفر هيچ اختلافى نيست، وصريح قرآن است که آنها بر اثر صاعقه جان سپردند، وبه درخواست حضرت موسى از نو زنده شدند، که معناى (رجعت) چيزى جز زنده شدن پس از مرگ نيست. چنانکه امير المؤمنين (عليه السلام) نيز در روايتى به استناد آيات، در مورد مسئله رجعت استدلال نموده اند.(15) 2- (واذ قتلتم نفسا فادارتم فيها والله مخرج ما کنتم تکتمون. فقلنا اضربوه ببعضها کذلک يحيى الله الموتى ويريکم آياته لعلکم تعقلون). (16) (به ياد آوريد هنگامى را که فردى را به قتل رسانديد. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختيد، وخداوند آنچه را که مخفى مى کرديد آشکار مى سازد. پس گفتيم که قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد (تا زنده شود وقاتل خود را معرفى کند) خداوند اين گونه مردگان را زنده مى کند وآيات خود را به شما نشان مى دهد، شايد عقل خود را به کار بريد). اين آيات پيرامون حادثه قتلى است که در بنى اسرائيل روى داد وبه امر خدا گاوى ذبح گرديد وقسمتى از بدن گاو به مقتول زده شد ومقتول زنده شد وقاتل خود را معرفى کرد. داستان از اين قرار است: در ميان بنى اسرائيل پير مردى بود که ثروتى سرشار ونعمتى بى شمار وپسرى يگانه داشت که پس از مرگ پدر همه آن ثروت به او منتقل مى شد اما عموزادگانش که تهيدست بودند بر او حسد کردند واو را به قتل رسانيدند وجسدش را در محله قومى ديگر انداختند پيکار به محضر حضرت موسى (عليه السلام) کشيده شد تا در ميان آنها داورى کند. حضرت موسى (عليه السلام) به وحى خدا فرمود تا ماده گاوى ذبح کنند وزبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد وقاتل خود را معرفى کند. هر گاو ماده اى را که ذبح مى کردند کفايت مى کرد، ولى با پرسشهاى بيجا کار خود را دشوار ساختند ودر هر بار نشانه هايى گفته شد که آن نشانه فقط با يک گاو تطبيق نمود که از آن کودکى يتيم بود. ناگزير آن را به قيمت بسيار گزافى خريدند وسر بريدند وقسمتى از بدن گاو را به بدن مقتول زدند. او با قدرت الهى زنده شد وگفت: اى پيامبر خدا! مرا پسر عمويم به قتل رسانيده است، نه آنهايى که به قتل متهم شده اند، وحضرت موسى امر فرمود: پسر عمويش را قصاص کردند). (17) از امام حسن عسکرى (عليه السلام) روايت شده که شخص مقتول 60 سال داشت، هنگامى که به اذن خدا زنده شد، خداى متعال 70 سال ديگر به او عمر داد و130 سال عمر نمود. وتا پايان عمر از نشاط وتندرستى وسلامتى حواس برخوردار بود. (18) ونيز داستان معروف اصحاب کهف که در قرآن آمده دلالت بر همين امر دارد. در دعاها وزيارات مأثوره نيز (رجعت) بيان شده است که از جمله آنها اين فراز از زيارت جامعه کبيره است: (معترف بکم مؤمن بايابکم، مصدق برجعتکم منتظر لامرکم مرتقب لدولتکم). (19) (به شما ايمان دارم، بازگشت شما را باور دارم، رجعت شما را تصديق مى کنم، امر شما را انتظار مى کشم، دولت شما را چشم به راهم). (20) بيش از صد کتاب پيرامون رجعت (کتاب مستقل يا بخشى از يک کتاب) از علما ودانشمندان شيعه نوشته شده است که اهميت مساله رجعت در نظر شيعه را نشان مى دهد. پي نوشته ها : (1) سوره آل عمران، آيه 157. (2) تفسير عياشى، ج 1، ص 202. (3) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 53، ص 66. (4) سوره توبه، آيه 111. (5) سوره آل عمران، آيه 144. (6) سوره آل عمران، آيه 158. (7) سوره توبه، آيه 111. (8) سوره انبياء، آيه 35. (9) تفسير عياشى، ج 2، ص 112. (10) سوره بقره، آيه 56. (12) تفسير صافى، کاشانى، ج 4، ص 77. (12) سوره بقره، آيات 72 و73. (13) تفسير الميزان، علامه طباطبايى، ج 1، ص 204. (14) تفسير صافى، فيض کاشانى، ج 1، ص 129. (15) بلد الامين، کفعمى، ص 301. (16) اقتباس از کتاب (رجعت) تاليف محمد خادمى شيرازى.