چرا تلاش نکردی که بدانی؟
چرا تلاش نكردى كه بدانى؟
روز قيامت است و همه مردم سر از خاك برداشته اند و براى حسابرسى مى آيند. ترس و وحشت همه جا را فرا گرفته است، تشنگى غوغا مى كند.
همه منتظر هستند تا نوبت حسابرسى آنها فرا برسد. عده اى با خوشحالى به سوى بهشت مى روند و عده اى هم به سوى جهنم.
در اين ميان، فرشتگانى كه مأمور حسابرسى هستند از مردم مى پرسند: «آيا شما وظيفه خود را مى دانستيد يا نه؟ ».
گروهى مى گويند: «ما وظيفه خود را مى دانستيم».
فرشتگان به آنها مى گويند: «چرا به علم خود عمل نكرديد؟ ».
گروهى ديگر مى گويند: «ما وظيفه خود را نمى دانستيم».
فرشتگان به آنها مى گويند: «چرا علم و آگاهى كسب نكرديد تا بدانيد وظيفه شما چيست؟ ».
آرى، امروز هيچ عذر و بهانه اى براى هيچ كس باقى نمى ماند، هيچ كس نمى تواند بگويد كه من نمى دانستم!
[سمت سپیده - مهدی خدا میان آرانی - صفحه۲۶]