گل اطلسی
دلم از غصه پره، آی آدما، آی آدما
گوشا سنگینه دیگه، کی گوش میده به حرف ما
اینجا از بودن و از نبودمون خسته شدن
عمری یه پنجرههای این قفس بسته شدن
جمعهها را میشمرم، دارن میشن خیلی زیاد
آخه اون یکه سوارِ توی قصه کی مییاد؟
می دونم وقتی بیاد خورشیدُ اینجا میاره
گلای اطلسی رو تو باغچه هامون میکاره
می دونم وقتی بیاد، صدای سبز آشنا
می پیچه تو کوچه ها، عیدی میده به بچه ها می دونم وقتی بیاد، ستاره قسمت میکنه
جای غم، سفره هامونو پر رحمت میکنه
می دونم وقتی بیاد، آدمکای بی زبون
دیگه دلقک نمی شن برای یک لقمه نون
می دونم وقتی بیاد، نشونی از یاس کبود
می یاره برای ما دیگه از آنچه رفته بود
می دونم وقتی بیاد، پر میشه از نقل و نبات
همه جا جاری میشه عطر سلام و صلوات
عباس علی اخوان ارمکی