کلاغ ها! طاووس شوید
کلاغ ها! طاووس شوید
یک دسته بالای درخت بودند و صدای قارقارشان همه جا را پر کرده بود. چند تایی هم روی زمین نشسته بودند و با عجله به دنبال دانه میگشتند.
نه اینکه سیاه بودند و صدایشان دلنشین نبود، نه؛ فقط تند زدن نوک هایشان به زمین آنها را انگشت نما کرد برای کسی که نمازش را تندتند میخواند.
ص: ۵۶
مثل کلاغ هم میشود تند و باعجله راه رفت و زندگی کرد؛ ولی راه رفتن پر از آرامش طاووس تابلویی است که برای همیشه در قاب ذهنها میماند.
کسی که نمازش بوی عطر آرامش میدهد، مثل باز شدن چتر رنگارنگ طاووس دلنشین است. هرچند کلاغها، هیچ وقت طاووس نمی شوند؛ اما آدمها میتوانند نمازهای کلاغی شان را طاووسی کنند.
[همیشه ثروتمند بمان -نیره قاسمی رادیان - صفحه ۵۹]
مهم ترین ویژگیهای کودکان خلاق
مهمترین ویژگیهای کودکان خلاق
رفتارهایی را که میتوانند نشانه خلاقیت باشند، توضیح داده شده است.
دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده کردن یا انجام دادن کاری: نشنیدم مرا برای خوردن شام صدا بزنید.
شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی: دارم فکر میکنم نمیتوانم قرار بگیرم.
استفاده از قیاس در صحبت: احساس میکنم یک پیله هستم که میخواهم به یک پروانه تبدیل شوم.
عادت به وارسی منابع مختلف: مامان! من هم کتاب خواندم، هم تلویزیون تماشا کردم و هم از معلم سؤال کردم؛ اما هنوز نمیدانم خدا کجا زندگی میکند!
نگاه کردن با دقت به اشیاء: اما این هزارپا که فقط نود و نه پا دارد!
اشتیاق صحبت کردن درباره کشفیات با دیگران: میدانی چه شد، حدس بزن…
ادامه انجام برنامه بعد از تمام شدن وقت: مامان! حتی زنگ تفریح هم نقاشی کردم تا کارم تمام شود.
پی بردن به روابط در چیزهایی که بهظاهر با هم بیارتباطاند: میدانی چیه، کلاه جدیدت شکل یک پروانه است.
فکرکردن به چیزی که مثلا در یک برنامه تلویزیونی نشان دادهاند: میدانید فردا میخواهم در باغچه دنبال طلا بگردم.
کنجکاوی زیاد برای سر درآوردن از امور: خواستم بدانم که حیاط از بالای پشتبام چگونه دیده میشود.
استفاده از اکتشاف یا یک تجربه: فکر کردم اگر آرد و آب را با هم ترکیب کنیم، نان ساخته میشود؛ اما دیدم که یک تکه خمیر سفید شد.
بروز هیجان در صدا در اثر یک اکتشاف: با آب و آرد خمیر درست میکنند.
عادت به سؤال و آزمودن نتایج: میتوانم با آب و صابون حباب درست کنم؟
صداقت و میل شدید به اطلاع یافتن از امور: مامان امیدوارم از این حرف ناراحت نشوید، اما فکر میکنم عمو نوروز وجود خارجی ندارد!
عمل مستقل: درباره مسابقات اتوموبیلرانی کتاب جالبی پیدا نکردم، خودم در این باره یک انشاء مینویسم.
جسارت در گفتار: بهنظر من بچهها باید حق رأی داشته باشند.
دقت نظر: تا کارم را تمام نکنم، نمی توانم با شما بازی کنم.
استفاده از نظریات و اشیاء برای دستیابی به یک هدف: قصد دارم با این نخ و این مداد، یک دایره بکشم.
طرح سؤال: وقتی برف آب میشود، رنگ سفید برف کجا میرود؟!
میل به اطلاعیابی و کشف احتمالات: فکر میکنم این لنگه کفش پاره به درد گلدان شدن میخورد.
یادگیری به ابتکار خود: دیروز به کتابخانه مدرسه رفتم و به همه کتابهایی که درباره دایناسورها نوشته شده بود، نگاه کردم.
طرح سؤالات عجیب: راستی اگر حیوانات آدم میشدند و آدمها حیوان، چه اتفاقی میافتاد؟!
[چگونه فرزندان باهوش و خلاق تربیت کنیم؟ - صمد شاه محمد پور- صفحه ۱۵۷]
تجمل و زیبایی در نظام آفرینش
تجمل و زيبايي در نظام آفرينش
همه موجودات مخلوق خداوند تبارك و تعالي هستند: «الله خالق كل شئ» خداست كه همه چيز را آفريده است و هر چه را آفريد در نهايت زيبايي وآراستگي خلق كرد: «الذي احسن كل شئ خلقه»
بنابر اين، آفرينش از نظر قرآن با زيبايي آميخته است و اين زيبايي از آن خداوندي است كه زيباي مطلق است و چون جلوه زيبايي، خود زيبا است.
از سويي ديگر ميفرمايد: «فاينماتولوافثم وجه الله» بنابر اين، تمامي موجودات هستي نيز جلوه او هستند و زيبا و همه وجه خدايند و همان طور كه ميدانيم يكي از صفات خداوند: «مصور» بودن او است كه به معني اين است كه او عالم را به بهترين وجه و در زيباترين صورت ممكن آفريده و در آن صورت گري نموده است.
خداوند، زمين، آسمان و ديگر موجودات را با معناي مخصوصي به نام: «زينت» ترسيم كرده كه بنابر اين، دنيا از نظر خداوند زينت و زيبايي است.
فردريش هگل ميگويد: «مضمون
اين جهان زيبايي است، زيبايي راستين، روحيت شكل يافته، يعني آرمان، به عبارت دقيق تر، روح مطلق است، خود حقيقت است. ميتوان گفت كه اين قلمرو حقيقت خدايي است كه هنرمندانه به منظوراحساس نگرش، تجسم يافته است.
كانون تمام جهان، هنري است كه چنان شكل يافتگي مستقل، آزاد و خدايي است كه جنبه بيروني شكل و مصالح را كاملا جذب كرده است»
زيبايي يك صفت الهي است و چون جهان، آينه جمال الهي است از اين رو در جهان نظامي واحد و منسجم و كامل و سراسر زيبايي حكومت ميكند و در اين ميان انسان در واقع پژواك و امر الهي است و بايد باطن جهان را در خود منعكس سازد. ازاين رو زيبايي جهان را در آينه وجود خود ميبيند يا به صورت الهامي در خود مييابد و چون موجودي قادر بر (بيان) است آنچه را كه ديده ياالهام گرفته به صورت گفتار يا عمل نشان ميدهد و همه آن زيبائيها را در آن منعكس ميسازد.
نتيجه: بنابر اين، خداوند حسن و زيبايي را نشان صنع قرار داد و اين حسن در صورتهاي آفاقي وانفسي بازتاب يافته و ذات جميل انسان را به مشاهده خود در اين صور فرا خوانده و ديدار خود را موكول به ديدار آنها نموده است.
[باز تعریف تجمل گرایی از منظر قران کریم - مهدی عارفی جو - صفحه۳۵]
تمنای مرگ
تمناى مرگ
جناب آقاى سيد مجتبى خلخالى ولد صالح آيت الله خلخالى از مراجع سابق نجف اشرف، دوست گرامى حقير، برايم نقل نمودند: در سنين نوجوانى كه در عتبات عاليات ساكن بوديم، روزى در محضر والد گرامى خود در بازار بين الحرمين كربلا با مرحوم حاج آقا مقدس ملاقات نموديم. ايشان از سفر حج مراجعت نموده بودند و مشكلات سفر حج چهره ايشان را مايل به زردى و اندامشان را نحيف و لاغر نموده بود. پس از آنكه با مرحوم والد معانقه نمودند و تعارفات معمولى انجام شد، ايشان به مرحوم والد گفتند: درخواستى از خداوند متعال دارم كه قول بدهيد دعاى مرا آمين بگوييد. مرحوم والد درخواست ايشان را قبول نمودند. سپس مرحوم مقدس دستها را به سوى آسمان بلند نمودند و عرض كردند: پروردگارا از تو مى خواهم وسيله ماندنم را در عتبات عاليات مقدر فرماييد. مرحوم والد هم طبق قولى كه داده بود
آمين گفتند. (شايد معظم له در ضمير خود مرگ خود را از خداوند درخواست نموده بود) با دعاى مقدس و آمين پدرم خواسته باطنى مرحوم مقدس را خداوند به اجابت رسانيد و چند روز بعد در جوار مولاى خود اميرالمؤمنين عليه السلام براى هميشه ماندگار شد. روحش شاد
[خاطراتی از صالحان -احمد شهامت پور - صفحه۴۲]
نشانه ای از بهشت
لذت های معنوی که گاه بر اثر بلایا یا ازدست دادن عزیزانم دچارش می شوم روح ام را آکنده از درد و رنج فراز ونشیب های زندگی کرده اند، دست و پا می زنم در مقابل عمودی از مشکلات که پیروزمندانه در مقابلم قد علم کرده اند روزها سرشاراز تکرار رد می شوند.
ناگهان در خلوت شبانه ی،در خواب شبانگاهی ندایی نوازش می کند روح درد کشیده ام را ، نگاهی از جنس نور صدایم می کند ومرا آغوش رحمت خود می گیرد می گوید جلوتر بیا با من حرف بزن .
تمام وجودم پر می شود از محبت، ناگهان یاد درد هایم می افتم که تسکین یافته اند که درد نمی کند که آرام شده اند . آری در یکی از شب های معمولی نسیم رحمت تو بود که بر من وزید .
ای مولای من . لذتی در دلم نهادی که سال ها و روزها هنوز در من نفس می کشد .از آن شب شوق زندگی یافتم و حسرت وار چشم دارم در وصال دوباره آن شب.
چه کنم تا دوباره صدایم کنی ! مولای من هرچه دارم از من بگیر ،بلا و سختی بر من فرود آور ولی باز هم بیا ….
تامل دوباره ام در نگاه لطف تو ،مرا به سوی نشانه ای از بهشت دعوت می کند .آری نشانه ای از بهشت که در وجودم به ودیعه نهاده ای .این ذره ای از نعمت های بهشتی توست .مگرنه این است که نعمت های بهشت برتر از آن است که در درک ما قرار گیرد.
مگرنه این است که از نعمت های بهشتی خسته نمی شویم ،از تکرار خسته نمی شویم .هرچه بیشتر تکرار شود شوق بیشتر می شود لذت افزون تر و تکرار مایه تشدید لذت هاست.
در سرای جاودان هم تکرار هست وهم تکرار نیست بلکه باهر تکرار شدنی ،نعمتی دیگر،لذتی دیگر است.
#به-قلم-خودم-