حکایتی از احسان حضرت امام هادى (ع) به تهيدست
حکایت در كتاب باارزش كشف الغمه روايت شده: روزى حضرت هادى (ع) براى انجام كارى از سامراء بيرون شدند، عربى در جستجوى حضرت بود، او را به محل كار حضرت راهنمائى كردند، پس از شرفياب شدن به محضر امام عرضه داشت قرضى سنگين بر عهده دارم و كسى جز شما را… بیشتر »
نظر دهید »
حکایت گمراه کردن عابد از راه نماز
ثقه الاسلام کلینى در کتاب شریف «روضه کافى» که آخرین بخش از کتاب باعظمت اوست از حضرت صادق(علیه السلام) روایت مى کند: عابدى از کثرت عبادت پشت ابلیس را شکست. روزى لشکرش را خواند و گفت: کدام یک از شما مى توانید این عابد را از گردونه عبادت خارج کنید؟… بیشتر »
حکایت نمک خوردن و حرمت صاحب نمک
یعقوب لیث ، چهره پرآوازه سیستان و پایه گذار انقلابى رهایى بخش بر ضدّ حکومت خونخوار و ظالم و ستمکار عباسى ، در ابتداى جوانى روى گرزاده اى بیش نبود .مدتى به کار روى گرى مشغول بود و پاداش کارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مى خورد .سخاوت و شجاعت و… بیشتر »
جوان خداترس و آیات عذاب الهی
امام صادق(ع)، فرمود: روزی سلمان در بازار آهنگران عبور میكرد، دید جوانی فریاد میكشد و جمعیت بسیاری دور او را گرفتهاند و آن جوان به روی زمین افتاده و بیهوش شده است. مردم تا سلمان را دیدند نزد او آمدند و گفتند: گویا به این جوان، بیهوشی یا دیوانگی روی… بیشتر »