گناه عامل سهلانگاری و گمراهی
گناه عامل سهلانگاری و گمراهی
قرآن مجید کسانی را که تا پایان عمر بر انجام گناهان اصرار دارند، در اوج شقاوت و تیره بختی دانسته و می فرماید: از نشانه های شقاوت و تیره بختی این افراد، دین گریزی آنان است. این امر منحصر به زمان گذشته و حال نیست؛ بلکه در آینده نیز کسانی خواهند آمد که سرسختانه با دین و دین مداری مقابله می کنند.
آنان کسانی هستند که علی رغم مشاهدۀ معجزات انبیا، دین را نپذیرفته اند. نسبت دادن سحر به معجزات و ساحری به انبیا الهی، نقطۀ مشترک تمام این افراد و گروه ها در طول تاریخ حیات انبیا بوده است. خداوند متعال در این رابطه می فرماید:
كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ[1]؛ «شیوۀ کفرپیشگان همیشه چنین بوده است که هیچ پیامبری برایشان نیامد مگر این که گفتند: جادوگر یا دیوانه است!»
همۀ انبیا در دوران رسالت خویش، به نوعی مورد توهین و تهمت منکران و دشمنان حق قرار می گرفتند؛ به گونه ای که روزی به آنان نسبت سحر و جادو می دادند و روزی ایشان را دیوانه و مجنون و یا دروغ گو خطاب می کردند. نسبت های ناروایی که به پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) هم داده می شد. چنان که قرآن کریم به صراحت می فرماید مخالفان پیامبر(ص) نسبت های ناروایی به او می دادند، تا افکار عمومی را ـ که به سرعت متوجّه او می شد ـ از وی منحرف سازند. از جمله گاهی به او مجنون،([2]) گاهی شاعر،([3]) گاهی کاهن([4]) و زمانی هم حضرت را ساحر([5]) می خواندند.
هنگامی که دشمنان معجزه ای می دیدند، می گفتند:
وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ([6])؛ «گویند: [این] جادویی همیشگی است!»
آن ها به پیامبر(ص) نسبت ناروا می دادند و می گفتند:
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ([7])؛ «ای کسی که قرآن بر او نازل شده! قطعاً تو دیوانه ای!!!»
و هنگامی که قرآن را می دیدند، می گفتند:
إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ([8])؛ «این [قرآن] جز افسانه های پیشینیان نیست.»
دلیل این اقدامات نابخردانه و سهل انگاری در برابر دین و معجزه های انبیا الهی:، چیزی جز گناه و معصیت نبود. زیرا گناهان پیاپی و تکرار معاصی، انسان ها را از مدار انسانیت و حق گرایی و حق گویی دور می کند. امیرمؤمنان علی7 درباره کسانی که از دایرۀ انسانیت خارج شده اند و قلب شان از نور ایمان تهی و به ظلمت خو گرفته است، می فرمایند:
«فَالصُّورَةُ صُورَةُ اِنْسانٍ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَیوانٍ، لایعْرِفُ بابَ الْهُدی فَیتَّبِعَهُ وَلا بابَ الْعَمی فَیصُدَّ عَنْهُ، فَذلِک مَیّتُ الْأَحْیاءِ([9])؛ صورت، صورت انسان است و قلب، قلب حیوان. آگاه به هدایت نیست؛ تا از آن پیروی کند و آشنای به گمراهی نیست؛ تا از آن دست بردارد. این چنین آدمی مرده ای در میان زنده ها است.»
از این رو چشم و دل آنان به حقایق مجسّم بسته شده بود.
——————————————————-
[1]. ذاریات(51): 52.
[2]. صافات(37): 36.
[3]. صافات(37): 36.
[4]. طور(52): 29.
[5]. مدثر(74): 24 ـ 25.
[6]. قمر(54): 2.
[7]. حجر(15): 6.
[8]. انعام(6): 25.
[9]. نهج البلاغه: خطبه 86.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد انصاریان
اثر غذای حلال در تربیت فرزندان
اثر غذای حلال در تربیت فرزندان
گذشته از این که پدر نیازهای روحی همسر و فرزندان را تأمین می نماید، باید با تهیه غذای حلال و توسعه در زندگی برای رشد سالم و صحیح جسمی آنان زمینه سازی نماید. چنان که می دانیم اثر غذا در فرزندان، قبل از این که آن ها به این عالم قدم بگذارند، امری مسلم و تردیدناپذیر است و در طول تربیت هم باید کاملًا مراعات شود.
رزق حلال
یک فرد مسلمان برای تربیت صحیح فرزندان، باید سفره ای هر چند ساده ولی با غذاها و خوردنی های حلال و پاک در منزل بگستراند. این کار خواص متعددی دارد که یکی از آن ها به وجود آمدن زمینه رشد فضائل اخلاقی و خصال پسندیده در کودکان و نوجوانان می باشد. از دیدگاه فرهنگ اهل بیت علیهم السلام غذایی را که مصرف می کنیم و به خانواده خود می خورانیم، علاوه بر آثار طبیعی که بر جسم ها بر جای می گذارد، آثار دیگری هم در روح و روان و شخصیت معنوی ما ایجاد می کند. این نوع از آثار را آزمایش های مادی و تجربه های عملی و عینی نمی تواند اثبات کند، امّا از منظر قرآن واهل بیت علیهم السلام امری کاملًا واضح و پذیرفته شده است. روایات فراوانی در مورد فراهم کردن غذای حلال و تأثیر آن بر روحیات افراد وارد شده است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر این باور بود که: «عبادت خداوند هفتاد جز است و بهترین آن ها طلب روزی حلال است.»[1] آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، در زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می فرماید:
«طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کلِ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ
؛[2] طلب کردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
امام باقر علیه السلام به کسانی که تلاش می کنند سفره های منازل خود را با روزی حلال بیارایند مژده می دهد که:
«لَقی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ؛[3]
آنان در روز قیامت با سیمایی نورانی، همانند شب چارده با خداوند ملاقات خواهند کرد.»
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبااندام افتاد که در اول صبح به کار و تلاش مشغول بود. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: یا رسول الله! اگر این جوان نیرومند، انرژی خود را در راه خدا مصرف می کرد، چه قدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان برای تأمین معاش می کوشد، انگیزه او بی نیازی از دیگران است، او در راه خدا قدم بر داشته، و اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود می باشد، باز هم در راه خدا کار می کند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدسی دارد.[4]
توسعه در امر معاش
بر پدر مسلمان لازم است علاوه بر این که از راه حلال، معاش خانواده اش را تأمین کند، در صورت امکان به فرزندانش سخت نگیرد و در معاش آنان توسعه دهد و تأثیر این امر را در تربیت صحیح فرزندان منظور نماید.
امام صادق علیه السلام ضمن شمارش وظایف پدر نسبت به خانواده اش می فرماید: «هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، لازم است یک شخص مسلمان به خانواده اش تهیه کند و خوراکی هایی که مخصوص ایام عید است ودر غیر ایام عید به آن ها نمی رساند در روزهای شادی و عید به آنان برساند.»[5]
—————————————————-
[1] بحار الانوار، ج 100، ص 209.
[2] همان.
[3] الكافى، ج 5، ص 78.
[4] المحجة البيضاء، ج 3، ص 140.
[5] وسائل الشيعه، ج 21، ص 513.
دليل گناه بودن زنا از منظر قرآن و حديث چيست؟
سوال: دليل گناه بودن زنا از منظر قرآن و حديث چيست؟
پاسخ:
زنا و رابطه نامشروع دو جنس مخالف، يکي از مفاسد بزرگ اجتماعي است که باعث خسارت هاي جبران ناپذير است به همين جهت اسلام آن ر ا حرام دانسته و با آن شديداًً مبارزه نموده است [1]
از نظر قرآن زنا گناه بسيار بزرگى است که خداوند در باره آن مىفرمايد:” نزديک زنا نشويد چرا که عمل بسيار زشتى است و راه و روش بدى است.” [2]
همچنين اين گناه به قدري عظيم و بزرگ است که خداوند متعال براي آن مجازات سنگيني قرار داده است و در باره زن و مرد مجردي که مرتکب اين عمل زشت مي شوند مي فرمايد: “ر يک از زن و مرد زناکار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو، شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند". [3] و بر اساس روايات، اگر زن و مردي که مرتکب اين عمل مي شوند هر دو يا يکي از آنان متأهل (داراي همسر) باشد حکم فردي که متأهل است قتل و اعدام است .
[4] از شدت مجازات معلوم مي شود که زنا گناهي بسيار بزرگ است.
زنديقى از حضرت صادق (ع) پرسيد علت حرمت زنا چيست؟ فرمود:
«لما فيه من الفساد، و ذهاب المواريث و انقطاع الانساب لا تعلم المرءة فى الزنا من احبلها و لا المولود يعلم من ابوه، و لا ارحام موصولة و لا قرابة معروفة(5)
زنا علت و مايهى فساد و از ميان رفتن ارث و ميراث و قطع نسل است، زن زناكار در زنا نمىداند چه كسى او را حامله كرده، و فرزند نمىداند پدرش كيست، در زنا رحمى وجود ندارد تا صلهى ارحام بجا آورده شود، در زنا خويشاوندى معلوم و روشن نيست.
از حضرت رضا (ع) روايت شده: «حرم الزنا لما فيه من الفساد من قتل الانفس و ذهاب الانساب و ترك التربية للاطفال و فساد المواريث و ما اشبه ذلك من وجوه الفساد:»(6)
زنا به علت اين مفاسد حرام شده است: قتل نفس، نابودى اصل و نسب، ترك تربيت اطفال، تباه شدن ارث و ميراث و مانند اين مفاسد!
از حضرت باقر (ع) روايت شده كه آن حضرت فرمود در كتاب رسول خدا يافتم:«اذا ظهر الزنا من بعدى كثر موت الفجأة»(7)
چون پس از من زنا آشكار شود، مرگ ناگهانى زياد گردد.
از رسول خدا روايت شده:م»من فجر بأمرءة و لها بعل انفجر من فرجهما من صديد واد مسيرة خمسمأة عام يتأذى اهل النار من نتن ريحهما و كانا من اشد الناس عذاباً»(8)
هر كس با زن شوهردارى زنا كند، رودى از چركابه به طول پانصد سال راه از شرمگاه هر دو جارى گردد، به طورى كه دوزخيان از بوى بد آن دو آزار بكشند و عذاب آنان از همه دوزخيان سختتر باشد.
منابع:
1- البته اين يکي از دلايل حرمت مساله زنا است.
2.اسراء، 32. وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا. “
3.نور،2، الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ
4. موسوى خمينى، سيد روح اللَّه، تحرير الوسيلة، ج 2، ص 463، مسألة دوم، مؤسسه دار العلم، چاپ اول، قم؛ طوسي، الإستبصار، ج 4، ص 202، دار الکتب الإسلاميه، تهران، 1390 هـ ق، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ أَنْ يُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى فِي الْمُحْصَنِ الرَّجْم… ..
5-بحار الانوار،ج 103 ،ص 368
6-بحار الانوار،ج 79 ،ص 24
7-كافى، ج 2 ،ص 374
8-بحارالانوار، 76 ،ص 366
حکایت گمراه کردن عابد از راه نماز
ثقه الاسلام کلینى در کتاب شریف «روضه کافى» که آخرین بخش از کتاب باعظمت اوست از حضرت صادق(علیه السلام) روایت مى کند: عابدى از کثرت عبادت پشت ابلیس را شکست. روزى لشکرش را خواند و گفت: کدام یک از شما مى توانید این عابد را از گردونه عبادت خارج کنید؟
هرکس مکر و حیله خود را بیان کرد ولى مقبول نیفتاد تا یکى از آنان گفت: من او را از راه نماز گمراه مى کنم. حیله او را پسندید و وى را مامور به گمراهى کشیدن عابد کرد! مامور ابلیس نزدیک صومعه عابد آمد و با نشاطى کم سابقه مشغول عبادت شد و چنان خود را غرق در عبادت نشان داد که عابد مهلت نمى یافت سبب نشاطش را در کثرت عبادت و خسته نشدن بپرسد. عابد منتظر فرصت بود تا در فرصتى مناسب علت نشاط و کثرت عبادت او را پرسید.
پاسخ داد: من گناهى مرتکب شدم و پشیمان شدم، پشیمانى از گناه مرا آنچنان در گردونه عبادت قرار داد که نه از کثرت عبادت خسته مى شوم و نه نشاطم را از دست مى دهم! عابد در این زمینه بى آن که عاقلانه بیندیشد و فکر کند که اگر در حال گناه مرگش از راه برسد چه خواهد شد؟ از او راهنمایى خواست. مامور ابلیس او را تشویق به زنا با زنى بدکار که در شهر معروف به بدکارى بود کرد. عابد نزد آن شتافت. زن با دیدن چهره معصوم و ملکوتى عابد از حضور عابد در محلّه بدکاران شگفت زده شد و بنظر آورد که عابد ساده دل فریب خورده، به او گفت: اى عابد! انسان هرگز با گناه به مقام عبادت و مرتبه قرب نمى رسد، کسى که تو را تشویق به این عمل کرده، قصدش انحراف و گمراهى تو بوده. گناه عامل سقوط است نه وسیله صعود.
اکنون به صومعه خود باز گرد که تشویق کننده را نخواهى یافت، چون او را نیافتى یقین کن که شیطان بوده. عابد با بیدارى باز گشت، آن چهره شوم را ندید. از این که آن زن سبب شد که دامنش به گناه آلوده نشود بسیار خوشحال شد. از طرفى همان شب آن زن از دنیا رفت. خدا به پیامبر زمانش خطاب کرد: با مردم در تجهیز جنازه او حاضر شوید، زیرا به خاطر هدایت یکى از بندگانم همه گناهانش را بخشیدم و از او درگذشتم و او را مورد آمرزش و رحمت خود قرار دادم.
? برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان
امام حسين عليه السلام و دعاى عرفه از دیدگاه استاد انصاریان
.. يكى ديگر از معجزات ابى عبدالله عليه السلام، دعاى عرفه است، زيرا اگر كسى دو صفحه اول دعاى عرفه را كه متعلق به 1500 سال پيش است به كسى بدهد كه معناى آن را مى فهمد و بگويد اين اثر از كيست؟ مى گويد نوشته یک استاد بزرگ دانشگاه علوم پزشكى است كه بدن انسان را تشريح كرده و اجزاى مختلف جمجمه، چشم، گوش و … را ثبت كرده است.
دعاى عرفه امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در روز عرفه بسيار خاشعانه در حالى كه اشك از ديده هاى مباركش جارى بود، زمزمه نمود:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنى اخْشاكَ كَانّى اراكَ وَ اسْعِدْنى بِتَقْواكَ وَ لاتُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ وَخِرْ لى فى قَضائِكَ وَ بارِكْ لى فى قَدَرِكَ حَتَّى لا احِبُّ تَعْجيلَ ما اخَّرْتَ وَ لا تَأْخيرَ ما عَجَّلْتَ …»(1؛ “خدايا! چنانم كن كه از تو بترسم، گويا كه تو را مى بينم و با پرهيزگارى مرا خوشبخت گردان و به نافرمانى ات بدبختم مكن و خير در قضايت را برايم اختيار كن و به من در تقديرت بركت ده، تا تعجيل آنچه را تو تأخير انداختى نخواهم و به تأخير آنچه را تو پيش انداختى، ميل نكنم…".
عفو پروردگار در شامگاه عرفه
در شامگاه عرفه به عفو از گذشته و تدبير در آينده، بشارت داده شده است.
حضرت صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
بار سفر حج گزار و ضمانت آن بر خداست. هرگاه وارد مسجد الحرام شود، خداوند دو فرشته بر او مى گمارد كه طواف و نماز و سعى او را نگهدارند، شامگاه عرفه بر شانه راست او مى زنند و به او مى گويند: فلانى! از آنچه گذشته است كفايت شدى، ببين در آينده چگونه خواهى بود؟(2
پی نوشت:
________________________________
1) بحار الأنوار: 95/ 218، باب 2، ذيل حديث 3؛ البلد الأمين: 253.
2) بحار الأنوار: 96/ 8، باب 2، حديث 18؛ المحاسن: 1/ 63، حديث 112.
منابع:
کتاب، معرفت دينى.
کتاب، تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 12
نوشته: استاد حسین انصاریان