نامه ای به خدا
ای سرآغاز هر آغاز و ای بی پایان هر پایان.
ای خدای من، که تمام زیبای ها مختص به توست.
مرا به سوی این زیبایی ها هدایت فرما که همگام با سمفونی طبیعت ، سرور عشق بخوانم و همواره طلوعی دیگر داشته باشم.
ای نزدیک ترین هرکس به من و ای دورتر از فکر من.
تفکرم هیچ گاه به شان و جلالت پی نبرد وهمچنان در آغاز این واقعیت بزرگ قرار گرفته است که نمی دانم.
آری من نمی دانم.
به حکمتت سوگند در شناختت، نمی دانم بهتربن کلمه و زیباترین توصیف توانایی توست.هرگاه به درونم که جایگاه واقعی توست می نگرم، پیام ها یی از درونم می جوشد که همه آنها هستی ولی هیچ کدام از آنها نیستی.
در شناختت هرگاه بیشتر می اندیشم ، بیشتر نمی دانم واین گونه است که نمی دانم.
ای مهربان ترین مهربان ها و ای بخشاینده ترین بخشاینده ها.
به هرجا می نگرم تو را می بینم .فقط تو هستی.
پشت هر پدیده ای در نهان هستی.
در هر آشکاری، پنهانی دیگر و در هر صدایی ، سکوتی دیگر است.
همواره در نهان هر شکلی تو را می بینم .
با تمام ناکامی ذهنم، همه جا و در همه حال همراه می بینم.
ای همراه و ای مونس من.
ای نگهبان من ، که بهتر از هر نگهدارنده ای هستی.
مرا آنچنان که شایسته توست در پناهت ایمن قرار ده که همچنان به شکرانی تو، سجده کنم و زمزمه هایم ثناگویان نام تو را به زبان آورد.
می دانم که هرگاه تو را بخواهم، بهتر و زودتر از آن مرا خواسته ای اگر این خواستن ها نبود، من نیز نبودم.
خدای من ای دوست و همراز من
مرا آن گونه که شایسته است به عنوان خلیفه خودت در زمبن کمال ده که کمال گرایی درگاهت در مقیاس من نمی گنجد.
به من آرامش ده، که به این آرامش همواره بهتر و بیشتر نیاز دارم.
سپاس تو را که فرصت بندگیت را به من عطا نموده ای، که همه ی این لحظه ها، پرواز عاشقانه ای است از زمین خاکی به عرش کبریایی.
پروردگارا!
اگر لحظه ای مرا به حال خود رها کنی ، نیستی من است.
اگر همراهی برای من نباشی ، راهی برای پیمودن در پیش نیست.
اگر از من و کارهایم رنجیده ای ، آن چنان در پیشگاهت اسرار می کنم که مرا مورد عفو و رحمت خویش قرار دهی.
ای پادشاه منظم قوانین هستی، وای آفریده نامنظم این قوانین.
که نام و یاد تو مرا در قدم هایم استوارتر و لذت رفتن را بیشتر می کند.
نمی دانم چگونه می شود که ساکنان کشتی امواج دیده خدا می گویند و دزدان دریایی در پی به دست آوردن آنها ، نیز خدا می گویند. مسافران ملتمسانه کمکی ازجانب خدا و نیز دزدان ندایی برای تهجر خویش، که شمشیر ها را با نام به ناحق فرو می آورند .همه خدا می گویند و کمک می خواهند.
آن یکی ستمدیده خدا می گوید و آن ظالم تیغ به دست خدا.
خدایا مرا بخوان که توان نخواندنت ….
نمی دانم در معامله من راه حلی برای نخواستنت وجود ندارد.
پس مرا بخوان که امیدم به خواستنت هست و توانم به کرامتت.
می دانم حتی آن مسکین الهی، آن گاه که به خود دروغ می گوید تو را نمی بیند ، اگر در خلوتی به آسمان ها چشم بدوزد ، این زمزمه های خدا گونه است که دیدگانش را مبراح می کند همه خدا می گویند و از خدا می خواهند.
من نیز از مهربان ترین مهربان ها، یزدان بزرگ .
آنچه را که زیباست ، می خواهم.
پروردگارا ، برای رسیدن به این زیبایی ها مرا یاری فرما که تمام زیبایی ها ختم به توست.
منبع:وقتی خداهست، محسن سالار وند،ص37
وظائف مربی از منظر نهج البلاغه
وظایف و مسئولیت مربی در عرصه تربیت بسیار سنگین است از جمله وظایف :
1- سازندگی خود
والدین و مربیان در پرورش نسل، نخست باید خود را بسازند آن کس که خود را امام و رهبر قرار می دهد بیش از آموزش و تعلیم دیگران باید به تعلیم نفس خود بپردازد (نهج البلاغه، قصار7، بند1)
2- در خط فرمان بودن
او باید دائما در خط فرمان خدا باشد ودر هیچ یک از حالات ، چه در جهاد با نفس و چه اطاعت از خدا خودداری نورزد. (غررالحکم، شماره10922)
3- ادب آموزی
امام فرمان می دهد که ادب آموزی خویش را خود برعهده بگیرید ونفس رااز عادات نابهنجار باز دارید . (نهج البلاغه، قصار351، بند2) که هرکس نفس خود را مهذب نسازد عادت سوء او را رسوا سازد. (غرر الحکم، ص719)
4- عرضه ی چکیده عمر
هرپدری وظیفه دارد چکیده عمر وحاصل آن را در امر تربیت فرزند به او ارزانی دارد.علی علیه السلام می فرماید:فرزندم اگر چه عمری طولانی نداشتم که با گذشتگان معاصر باشم، اما در اعمالشان نظر انداختم و در اخبارشان اندیشیدم و نیک وبد آن ها را شناختم .برای تو از هر خرمنی گلی چیدم وبه تو عرضه کردم . (نهج البلاغه ، نامه ی31، بند13)
5- دعا برای توفیق
پدر در عین انجام وظیفه ی تربیت ، وظیفه ی دعا را دارد .امام در آخر نامه اش به حضرت مجتبی علیه السلام می نویسد: از خداوند آرزو دارم که موفقت گرداند تا به رشد برسی و خط اعتدال را تعقیب کنی. (همان، بند15)
6- به خدا پناه بردن
در عین تلاش برای سازندگی نسل، او را به خدا بسپار ، چنان نباش که همه ی اوقات تو صرف فرزندان شود. اگر اینان از اولیای خدا باشند خدای آنان را ضایع نگذاردواگر دشمن خدا باشند تو را بااشتغال خاطر آنان چه کار؟ (همان، قصار344، بند1)
7- توجه به آغاز تربیت
این امر باید خیلی زود و پیش از آن باشد که قلب فرزند سخت و شکل یافته باشد. (همان، نامه ی 31، بند12)
منبع:تربیت در نهج البلاغه، ولی الله ملکوتی فر
مردانه و شاهانه!
بعد از شهادت حضرت حسین بن علی علیه السلام ، حضرت زینب سلام الله علیها در اسارت ، آن چنان مردانه خطبه می خواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد. جلوی آن چنان کافر جبار عجیب وغریب در دنیا می فرماید: ای پسر آزاد شده ها- که جدمان در فتح مکه اسیرشان کرد و سپس آن ها را آزاد نمود- آیااین عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله اسیر باشند و پرده حجاب آنان را بدری؟ امام سجاد علیه السلام در حال اسارت و در حالی که غل وزنجیر به گردن داشت ، به سائل شاهانه کمک می کند .ما چنین بزرگانی داریم که همه چیز ما از آن هاست ، ولی گویا آن ها را نداریم.
محمد تقی بهجت ، رحمت واسعه ، ص116تا 118
خواسته ها را دیدنی کنیم
برای رسیدن به اهداف و خواسته های مورد نظرتان هرچه زودتر دست به کار شوید .زمان رااز دست ندهید که شما به ماندن ومنفی فکر کردن رو می آورید .خواسته هایتان را براساس نیازهایتان برنامه ریزی کنید و برای رسیدن به هریک از خواسته ها زمان مناسبی را در نظربگیرید. همواره به اهداف بزرگ خود بیندیشید .اگر هدف کوچک وقابل دسترسی را مد نظر داشته باشید، تلاش کمتری برای رسیدن به آن انجام می دهید و پایان کار شما را آن چنان راضی نمی کند.
واضح است که اهداف بزرگ به تلاش وپشتکار بیشتری نیاز دارد وآنچه که به دست می آید چندین برابر هدف های کوچک است ودر پی آن رضایت وخرسندی بیشتری را به همراه دارد. شمااگر الان پر کار هستید به دلیل اهدافی است که برای رسیدن به آن تلاش می کنید .کمتر می خوابید وبیشتر کار می کنید. همواره برای به دست آوردن اطلاعات تازه تر ، برای رسیدن بهتر به هدف مورد نظر بیشتر آمادگی دارید وخستگی ناپذیر ، هر روز به هدف مورد نظر نزدیک تر می شوید .اگر این گونه نیست، اگر این گونه نیست، بدانید که هدف بزرگی برای خود ندارید ونمی دانید که چگونه می توان به هدف های عالی فکر کرد. در واقع شما دچار کم بینی شده اید واعتماد به نفس لازم برای رسیدن به خواسته های بالاتر را در خود سراغ ندارید.فعلا باانتخاب کردن یک هدف بزرگ ، خود رااز این بن بست فکری رها کنید والبته بدانید که در هر شرایطی می توان با ایمان به خویشتن ، خواسته های خود را دیدنی کرد و برای دیدن خواسته های خود، بعد از انتخاب یک هدف بزرگ که شما را به حرکت و تلاش وا دارد ، خود را برای رسیدن به آن آماده کنید.
واگر هم این گونه نیست، باور دارید که می توان کارهای بزرگ راانجام داد و در حال حاضر هدف بزرگی دارید ، چند قدم از دیگران جلوتر هستید که این یک امتیاز محسوب می شود که آن ایمان به خویشتن است ، ایمان به رسیدن ، ایمان به دیدن، ایمان به شدن، این امتیازات انسان های امیدوار ، متفکر وسخت کوش وبلند پرواز رااز دیگران جدا می سازد.
تاثیر استعداد در موفقیت را منکر نمی شویم، اما اگر کسی باهوش متوسطی، تلاش بیشتری انجام دهد می تواند با تلاش و پشتکار ، استعداد متوسط خود را جبران کند و از فردی که استعداد خوبی دارد ولی کم کارتر است به مراتب بیشتر پیشرفت کند. شما اگر کاملا خود را شناخته باشید می دانید در یکی از زمینه هااستعداد بیشتری برای یادگیری وکارکردن دارید . باپرورش بهتر وبیشتر این استعداد بهتر می توانید درهای مفتوح را به روی خود باز کنید.
شروع کردن به موقع ، نه زودتر از آن که بدون هیچ گونه اطلاعاتی دست به کار شوید ونه دیرتر از آن که بخواهید کاملا وقت خود را صرف یاد گرفتن کامل آن حرفه مورد نظر بکنید که وقتی شروع به کاری کنید متوجه می شوید وقت خود را بیهوده صرف اطلاعات اضافی کرده اید که می توان آن را در هنگام کار کردن ، تجربه کرد.پس باداشتن اطلاعات نسبی می توان شروع کرد، که در حین انجام کار، اطلاعات دیگر را خود، آن گونه که در پیش روی شماست تجربه می کنید و اگر شما برای انجام دادن کاری به بهانه کم داشتن اطلاعات وقت خود را بیهوده تلف کنید ، شانس کمتری برای شروع آن کار دارید. همواره در حال یادگیری باشید و برای شروع نکردن به خود بهانه ندهید.
شب قبل از خوابیدن به اهداف بزرگ خود فکر کنید و راه های رسیدن به آن را مرور کنید ومشکلاتی که سر راه شما قرار گرفته است که نتوانید به خوبی به آن کار فکر کنید، را به مغز بسپارید وبدانید که پس از بیدار شدن پاسخ بهتری را دریافت می کنید که پاسخ را ضمیر ناخودآگاه به شما می دهد .شما در هنگام خوابیدن ، سوال خود را مطرح کنید که باخواب رفتن شما، ضمیر ناخودآگاه برای یافتن جواب مثبت تلاش می کند ، تااینکه پاسخ بهتر را به شما می دهد.
بهترین شیوه برای انجام دادن کار بزرگ ، تقسیم آن به کار کوچکتر است. پرداختن به این کار های کوچک شما را به خواسته ی خود نزدیک تر می کند . مسیرهای کوتاه را در زمان معین برنامه ریزی کنید تا با جمع این زمان ها، به خواسته ی واقعی تان برسید به مثالی اشاره می کنم.
اگر شما قصد دارید با توجه به علاقه تان در دانشگاهی خارج کشور به تحصیلات خود ادامه دهید در ابتدا می بایست اطلاعاتی را درباره آن کشور وشرایط پذیرفته شدن دانشجو را در آن دانشگاه مزبور بدانید و این که با چه مدرک و رشته ای می توانید در آن دانشگاه مورد نظر به تحصیلات خود ادامه دهید وآیا شما به زبانی که در آن دانشگاه تدریس می شود، مسلط هستید یا می بایست وقتی رابرای یادگیری زبان مورد نظر اختصاص دهید .چه امتیازاتی آن دانشگاه به دانشجو می دهد و آیا شرایط بهتری را در همین رشته در آن کشور ویا کشور دیگری می توان پیدا کرد.
پس از به دست آوردن این اطلاعات ، باید دست به کار شد .زمانی را برای یادگیری زبان مورد نظر اختصاص دهید، مدارک مورد نیاز را برای ثبت نام در آن دانشگاه تهیه کنید و از نظر مالی خود را به سطحی برسانید که بتوانید به تحصیلات خود ادامه دهید وخیلی از موارد دیگر که برای بر طرف کردن هر یک از این موارد می توان زمانی را در نظر گرفت و در اولین فرصت، خودرا به سطح علمی آن دانشگاه مزبور رساند. رسیدن به هریک از این هدف ها باعث می شود که شما به هدف واقعی خود نزدیک تر شوید ووقتی به آن هدف نزدیک شدید ، می بایست انتظارات خود را بالا ببرید و هدف های والاتری را برای خود در نظر بگیرید که بااین تحصیلات چه خدمتی می خواهید به دیگران بکنید که با توجه به نوع خدمتتان ، پاداش مورد نظر را دریافت نمایید .
همواره سعی کنید جز بهترین ها باشید و این زمانی به وقوع می پیوندد که هدف های والایی را برای خود داشته باشید وبرای رسیدن به آن اهداف، با کمک گرفتن از خدا، تلاش ، پشتکار و استقامت همه ی آنها را دیدنی کنید و باور کنید که هیچ چیز غیر ممکن نیست وغیر ممکن وجود ندارد.
منبع:کتاب وقتی خدا هست، محسن سالاروند، ص113
نقش موعظه در تربیت
موعظه یعنی متذکر ساختن افراد است به خیر ، به طوری که قلب هایشان رقت پیدا کند.در کتاب لسان العرب آمده است:موعظه یعنی پند ونصیحت و تفکر در عواقب کارهای زشت .
وقتی که انسان به دنیا روی می آورد و وارد اجتماع می شود باافراد زیادی در ارتباط است در نتیجه قهرا رو به طرف آنان خواهد کرد وبه محض رویارویی مطمئنا آلوده خواهد شد وغفلت سراسر وجود او را فرا خواهند گرفت ، یکی از راههای از بین بردن آلودگی قهری محیط، گوش جان سپردن به کلام الهی و سخنان اولیای الهی است که جان انسان را طراوت می بخشد شاید حدیث را که می گویند :امام باقر (ع) می فرماید: ای فضیل به راستی که حدیث ما قلب ها را زنده می کند .به خاطر تازگی و نشاطی است که در آن می باشد.
وجود مبارک امیرالمومنین (ع) به شخصی فرموده اند : مرا موعظه کن! ایشان سوال کردمن شما را موعظه کنم؟ شما که همه چیز را می دانید .حضرت فرمودند : اثری که در شنیدن است در دانستن نیست.
براین اساس ، مربیان دلسوز حقایق را در قالب موعظه حسنه به متربیان گوشزد کنند. به خصوص برای جوانان و نوجوانان که وجود آنها چون زمین بارور آماده هرگونه پند ونصیحتی است تا در آینده ثمره ونتیجه آن نمایان شود.
خداوند حکیم نه تنها خود را موعظه کننده دانسته و قرآن را موعظه قلمداد کرده است بلکه به پیامبر بزرگ اسلام (ص) فرمان می دهد که مردمان را با روش موعظه حسنه به دین دعوت نماید.
چنانچه به روش تربیتی لقمان عنوان موعظه می گویند.
درکتاب سفینه البحار تحت عنوان کلمه وعظ حدیثی بازگو می سازد که پیامبر (ص) به جبرئیل فرمود: مرا موعظه کن اونیز با سه فراز پیامبر را موعظه کرد.در باب وعظ و اندرز لازم نیست که واعظ مقام بالاتری از شنونده داشته باشد لذا حضرت یحیای پیامبر (ص) از یک گناهکار محکوم به سنگسار ، مطالبه موعظه کرد “یا مذنب عظنی” جوان او را موعظه کرد.
موعظه باید باآگاهی وخیرخواهی وخلوص نیت باشد این که قرآن موعظه را به حسنه مقید ساخته به خاطر این است که اندرز در صورتی موثر می افتد که خالی از هرگونه خشنونت ، برتری جویی، تحقیقرطرف مقابل، تحریک حس لجاجت ومانند آن بوده باشد.
موعظه از منظر حضرت علی (ع) :نصیحت در بین مردم به منزله کوبیدن، موعظه قلب را زنده می کند، موعظه بهترین هدیه است، مرگ بهترین واعظ و موعظه باید مختصر باشد .
منبع:ولی الله ملکوتی فر، تربیت در نهج البلاغه،ص38