حسن بصری را بهتر بشناسیم
حسن بصري را بهتر بشناسيم
نام: حسن بن ابي الحسن يسار
لقب و كنيه: ابو سعيد حسن بصري
فرقه، مذهب و عقيده: شاگرد او (ابن ابي العوجاء كه از زنديقان معروف ميباشد) درباره ي مذهب استاد خود حسن بصري ميگويد: «استادم آدم ديوانه اي بود. سخنان بي اصل زياد ميگفت. گاهي قدري مذهب بود و گاهي جبري مسلك» محل سكونت و زندگي: بصره نسب: پدر او در دشت ميسان در جنگ با مسلمانان اسير شده بود. دشت ميسان خوزستان، دهي در پايين بصره ميان واسط و بصره، نزديكتر به اهواز كه نخلستانهاي زيادي داشت و به زمان عمر بن خطاب فتح شد.
قرن: اول و دوم. يسار كه او را پيرز يا فيروز نيشابوري ميخواندند، مهاجر به ميسان متصل به درستميان ميشناختند، در اين جنگ به اسارت گرفته شد و به بردگي زيد بن ثابت يا بنا بر قولي ابواليسير كعب بن عمرو سلمي يا به قولي مردي از بني النجار و به قولي جابر بن عبدالله انصاري در آمد.
پس از اسارت كه به مدينه طيبه منوره حرم رسول خدا، انتقال داده شد با خيره كنيز آزاد شده يام سلمه همسر با وفاي رسول خدا ازدواج كرد، در سال ۲۱ هجري مطابق ۶۴۱ ميلادي دو يا سه سال قبل از مرگ عمر بن خطاب و بنا بر اين قول كه حسن به روز قتل عثمان بن عفان ۱۴ سال داشته، يك سال پيش از قتل عمر در مدينه اين زن و شوهر داراي فرزند پسري شدند، نوزاد خود را نزد عمر بردند، گفت: او را حسن نام گذاريد كه نيكو روي است. اين كودك كه بعدها منشأ يك سسله حوادث تلخ تاريخ گرديد و قبله ي اهل تصوف شد، در وادي القري ناحيه اي ميان مدينه و شام از توابع مدينه كه مجموعه ي دهكدههاي بسيار است، پرورش يافت. در سال ۳۷ به مدينه آورده شد.
دوران طفوليتش را به واسطه مادرش در رفت و آمد به خانههاي زنان پيامبر گذرانيد و آموزش را از آن زمان كه ميتوانست بياموزد، نخست نزد پدرش آغاز ميكند. معارف و حكمت پارسيان را از او تعليم ميگيرد و سپس دانش اسلامي را با تلمذ نزد انس بن مالك ميآموزد. در همين دوره ي اقامت مدينه، به مسجد نبوي ميرفت. اصحاب پيامبر را زيارت ميكرد. سخنان آن را ميشنيد.در نتيجه قرآن و بسياري از احاديث نبوي را حفظ كرد. نوشتن و حساب را در همين دوره از اهلش فرا گرفت. عاقبت پس از استفاده از حضور انس بن مالك، عبدالله بن عباس، هرم بن حيان عبدي، عامر بن عبدقيس، احنف بن قيس، صله بن اشيم، سمره بن جندب و ابوهريره حديث و تفسير قرآن و فقه و اخلاق را فرا گرفت. از او اجازه روايي كه مربوط به صوفيه ميشود ادامه يافته، ابن نديم به آن اشاره نموده است.
توضيحات:
از دوستان خاص و مقربان درگاه حجاج بن يوسف ثقفي بوده است و در جنگ جمل به ياري اميرالمؤمنين عليه السلام نرفت و درباره ي آن حضرت چنين ميگويد: اگر علي بن ابي طالب عليه السلام در مدينه سكوت اختيار ميكرد و به خوردن خرماهاي بي ارزش قناعت ميكرد براي او بهتر بود تا با مردم بصره جنگ نمايد.
هم چنين به آن حضرت ميگويد: «اي علي! تو در ريختن خون مردم اسراف كردي و بسياري از مسلمانان را به كشتن دادي» اميرالمؤمنين عليه السلام نيز او را نفرين نمود و در اثر آن نفرين تا زنده بود عبوس و محزون بود. حسن بصري، مردمان را از قيام عليه حجاج باز ميداشت و منع مينمود. صراط مستقيم را همان راه خلفاي راشدين بعد از پيغمبر ميدانست.
ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حياتش يك ترس عمده داست و آن اين بود كه بميرد در حالي كه ابوبكر را خليفه خود قرار نداده باشد. اميرالمؤمنين عليه السلام در شأن او ميگويد: اي حسن به درستي كه در هر امتي يك سامري ميباشد (دارد) و تو سامري اين امت هستي. ابن عساكر از محمد بن زبير نقل ميكند كه از حسن بصري پرسيدم: آيا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به راستي ابوبكر را جانشين خود قرار داد؟ حسن بصري مانند اسفندي كه از روي آتش ميجهد برخاست و گفت: مگر درباره ي خلافت ابوبكر شك داري؟ به خدا قسم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم او را جانشين خود قرار داد و ابوبكر از همه كس بهتر خدا را ميشناخت و پرهيزگارتر از او كسي نبود و ترسش از اين بود كه هرگاه بميرد بدون آن كه خدا او را جانشين پيغمبر قرار دهد، هر كس به جاي او جانشين پيغمبر گردد با اين امت چهها خواهد كرد. حسن بصري نود سال عمر كرد و
روزگار پنج تن از ائمه اطهار عليهمالسلام را درك نمود؛ اما به نزد هيچ كدام از آن بزرگواران نرفت. با آن كه واقعه ي كربلا را درك نمود؛ اما از ياري حضرت ابي عبدالله عليه السلام خود داري كرد.
همچنين درباره ي عثمان بن عفان ميگويد: عثمان را منافقان كشتند و كفار او را خوار ساختند. حجاج بن يوسف ثقفي ميگفت: اگر ميخواهيد يك مرد حقيقي و واقعي را بشناسيد به نزد حسن بصري برويد!
[حسن بصری کیست ؟ - مهدی آقابابایی - صفحه۱]