فراموشی خدا: فراموشی شخصیت انسانی
فراموشى خدا: فراموشى شخصيت انسانى
«و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم…! »
«و مانند آن كسان مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا هم خود آنان را از ياد خودشان ببرد و ايشان همان فاسقانند! » (۱۹ / حشر)
لفظ آيه فوق از فراموش كردن خدا نهى مى كند، ولى سياق آيه به ذكر خدا امر مى كند.
آيه شريفه و آيه قبل از آن در بيان اين معنى هستند كه براى روز حساب و جزا عمل صالح از پيش بفرستيد، عملى كه جان هايتان با آن زنده شود، و زنهار زندگى نفس در آن روز را فراموش نكنيد. چون سبب فراموش كردن نفس فراموش كردن خداست.
وقتى انسان خدا را فراموش كرد، اسماء حسنا و صفات علياى او را كه صفات ذاتى انسان ارتباط مستقيم با آن دارد نيز فراموش مى كند، يعنى فقر و حاجت ذاتى خود را از ياد مى برد.
اين جاست كه بر نفس خود اعتماد مى كند، با اين كه بايد بر پروردگارش اعتماد نموده، و اميدوار او و ترسان از او باشد، نه اميدوار به اسباب ظاهرى، و نه ترسان از آن ها، به غير پروردگارش تكيه و اطمينان نكند.
خلاصه اين كه چنين كسى پروردگار خود و بازگشت به سوى او را فراموش مى كند، و از توجه به خدا اعراض نموده و به غير او توجه مى كند، و نتيجه همه اينها اين مى شود كه خودش را هم فراموش كند، براى اين كه او از خودش تصورى دارد كه او نيست.
حاصل اين كه علت فراموش كردن خويش، فراموش كردن خداست.
منبع:راز بندگي از ديدگاه قرآن و حديث،بمهدي امين ،با نظارت محمد بيستوني،مشخصات نشر: قم: بيان جوان، ۱۳۸۶،ص۷۴