فاطمه الگوی مهدی
فاطمه الگوي مهدي
حضرت مهدي (عليه السّلام) فرمود:… في ابنه رسول اللّه (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) لي اسوه حسنه… [۱]. الگو سازي و شناساندن الگوي مناسب از جمله روشهاي اسلام براي ارائه برنامه زندگي و ارشاد به كمالات و مقامات معنوي است، خداوند در قرآن در دو مورد الگو معرفي ميكند: يكي در سوره احزاب، آيه ۲۱ «لقد كان لكم في رسول اللّه اسوه حسنه» و ديگري در سوره ممتحنه، آيه تا ۶ «قد كانت لكم اسوهٌ حسنه في ابراهيم والذين معه… لقد كان فيهم اسوهٌ حسنهٌ… ». در آيات بالا حضرت ابراهيم و رسول اكرم و كساني كه با ايشان هستند به عنوان الگو شناسانده شده اند. پس الگو منحصر به شخص پيامبر و ابراهيم (عليهما السلام) نيست؛ بلكه هر كس - به تمام معنا - در راه اينان باشد ميتواند الگو واقع شود. پس اينكه امام زمان (عليه السّلام) حضرت زهرا (عليهاالسّلام) را الگوي خود قرار ميدهد؛ [۲] از آن روست كه حضرت زهرا (عليهاالسّلام) جزو «والذين مَعَه» [۳] است، و اوكسي است كه از هر جهت حتي در راه رفتن و سخن گفتن و در سيرت و صورت شبيه پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) است. دليل اين مطلب روايات متعددي است كه عامه و خاصه نقل كرده اند؛ كه در ذيل به عنوان نمونه، دو روايت ذكر ميشود: الف: عن عايشه: ما رايت احداً اشبه سمتا و دلاّ وهديا وحديثا برسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) في قيامه وقعوده من فاطمه (عليهاالسّلام). [۴]. شبيه تر از فاطمه به پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) در راه رفتن، آرامش، وقار، سيرت، سخن گفتن، ايستادن و نشستن نديدم. ب: رواياتي كه پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) ؛ به حضرت زهرا (عليهاالسّلام) فرمود؛ از جمله: ان الله يغضب لغضبك ويرضي لرضاك؛ من آذاها فقدآذاني و يريبني مارابها ويؤذيني ما آذاها. [۵]. او آئينه تمام نماي پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) است و درجه ي ايمان او به نهايت كمال رسيده است. پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به سلمان فرمودند: يا سلمان! ابنتي فاطمه ملا الله قلبها وجوارحها ايماناً الي م شاشها، تفرغت لطاعه الله. [۶]. اي سلمان! خداوند قلب و اعضاي فاطمه، تا سر نرمي استخوانهاي او، را پر از ايمان نموده؛ كه براي عبادت خداوند خود را از همه چيز فارغ ميسازد.
پی نوشت:
[۱] الغيبه الطوسي، ص ۱۷۳، در ضمن بعضي توفيقات و بحارالا نوار، ج ۵۳، ص۱۸۰ و احتجاج، چاپ اسوه، ج ۲، ص۵۳۷، و المختار من كلمات الامام المهدي (عج) ج۲، ص ۲۲۹.
[۲] با توجه به آن نكاتي كه در روايت هست: ۱- تقديم ما حقه التاخر يفيد الحصر، ۲- حضرت نمي فرمايد مادرم بلكه ميفرمايد: في ابنه رسول اللّه، صلّي الله عليه وآله، در اين اضافه نكاتي هست، تأمل شود.
[۳] اشاره به آيه سوره ممتحنه.
[۴] فاطمه، بهجه قلب المصطفي (ص)، به نقل ا ز الغدير و او به نقل ا ز چند منبع عامه.
[۵] همان، ص ۱۸۵، به نقل از الغدير و او به نقل از چند منبع عامه.
[۶] همان، ص ۲۱۴، به نقل از مناقب (براي تحقيق بيشتر به كتاب فاطمه بهجه قلب المصطفي (ص) رجوع شود.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در بیان حضرت زهرا سلام الله علیها
محمود بن وليد ميگويد: وقتي پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) از دنيا رفتند، كانت فاطمه (عليهاالسّلام) تاتي قبور الشهداء و تاتي قبر حمزه و تبكي… قلت: يا سيده النسوان! قد والله قطعت نياط قلبي من بكائك. فقالت: يا ابا عمرو! لحقٌ لي البكاء؛ فلقد اُصبتُ بخير الاباء رسول ا لله و اشوقاه الي رسول الله!… قلت: هل نص رسول الله قبل وفاته علي عليّ بالامامه؟ قالت: وا عجبا! انسيتم يوم غديرخم. قلت: قد كان ذلك؛ لكن اخبريني بما اشير اليك. قالت: اشهد الله تعالي لقد سمعته يقول عليّ خير من اُخلّفه فيكم وهو الامام والخليفه بعدي و سبطاي و تسعه من صلب الحسين ائمه ابرار؛ لئن اتبعتموهم وجد تموهم هادين مهدييّن؛ و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الي يوم القيامه. قلت: يا سيدتي! فما باله قعد عن حقه. قالت: يا با عمرو! لقد قال (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم): مثل الامام مثل الكعبه ؛ اذ تؤتي ولاتاتي. ثم قالت. اما والله لو تركوا الحق علي اهله و اتّبعوا عتره نبيه لما اختلف في الله اثنان و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف، حتي يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين… [۱]. راوي ميگويد: بعد از وفات پيامبرحضرت فاطمه هميشه به زيارت قبور شهداي احد ميآمد و كنار قبر حمزه گريه ميكرد. روزي به او گفتم: اي سرور زنان! به خدا سوگند گريه شما رگهاي قلب مرا پاره كرد. حضرت زهرا جواب فرمودند: اي ابو عمرو! سزاوار است كه من گريه كنم؛ چرا كه به مصيبت بهترين پدران مبتلا شده ام. آه، چقدر مشتاق رسول خدايم!… عرض كردم: آيا پيامبر قبل از وفاتش تصريحي به امامت حضرت علي (عليه السّلام) كردند؟ فرمودند: چقدر عجيب است! آيا روز غديرخم را فراموش كرده ايد؟! عرض كردم: بله، روز غدير بود؛ اما منتظر چيزي هستم كه پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به شما فرموده باشد. حضرت زهرا (عليهاالسّلام) با چند تأكيد فرمودند: خدا را شاهد ميگيرم كه از او (صلّي اللّه ُعليه وآله وسلّم) شنيدم، كه ميفرمود: علي (عليه السّلام) بهترين كسي است كه در بين شما به عنوان جانشين خود ميگذارم؛ او امام و خليفه بعد از من است و دو نوه ي من و نه نفر از فرزندان حسين (عليه السّلام) پيشوايان نيكويي هستند، كه اگر از آنها پيروي كنيد، مييابيد كه آنها هدايت كننده هدايت شده اند؛ و اگر با آنها مخالفت كنيد، تا روز قيامت در بين شما اختلاف خواهد بود. عرض كردم: اي سرور من! پس چرا علي (عليه السّلام) از حق خود كناره گيري كرد؟ فرمودند: اي ابا عمرو! پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) فرمودند: مَثَل امام، مثل كعبه است؛ كه بايد به سوي او آيند و او به سوي مردم نمي رود. سپس حضرت زهرا (عليهاالسّلام) فرمودند: به خدا قسم اگر حق را به اهلش واگذار ميكردند و از خاندان پيامبر تبعيت ميكردند، هيچ دو نفري هم با يكديگر اختلاف نمي كردند و امر خلافت به تك تك جانشينان پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) ميرسيد؛ تا قائم ما، نهمين فرزند از حسين (عليه السّلام)، قيام مينمود.[2]
پی نوشت:
۱.بحارالا نوار، ج ۳۶، ص ۳۵۲، ح ۲۲۴، به نقل ا ز كفايه الاثر، ص ۲۶.
۲.علي مصلحي ،حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف،بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود
نظارت والدين در امر تربیت از دیدگاه امام رضا علیه السلام
نظارت والدين
زندگي صحنه درس و تجربه است. آنانكه بيشتر عمر خود در كسب تجارب صرف كرده اند، در رويارويي با دشواريها از توان فزونتر برخوردارند. كودكان و نوجوانان بهره كمتري از تجربه دارند و بدين سبب به نظارت و كمك والدين نيازمندترند. نظارت مستمر و حساب شده بر وضعيت اخلاقي، تحصيلي و رفتاري فرزند يك ضرورت انكارناپذير در امر تربيت است؛ البته اين نظارت بايد منطقي و حتي الامكان غير مستقيم و بجا باشد. نكته مهم اين است كه نظارت به مواقع حضور والدين، به ويژه پدر، در كانون خانواده اختصاص ندارد؛ بلكه حتي وقتي پدر براي مدتي از كانون خانواده فاصله ميگيرد و حضور فيزيكي ندارد، بايد همچنان از وضعيت فرزندانش آگاه باشد و بر كار آنها نظارت كند. سفارشهاي پيش از مسافرت و مكاتبه با فرزند در طول سفر، امري ضروري و كارساز است. حضرت رضا (ع) كه به سبب ستم فرمانروايان ناگزير مدتي دور از وطن و خانواده به سر برد، به شكلهاي گوناگون همچون نامه و پيامهاي شفاهي از دور بر وضعيت فرزندش جواد (ع) نظارت ميكرد و راهنماييهاي لازم را به وي ارائه ميدادند. چنانكه پيش از رفتن به خراسان درباره فرزندانش آنچه شايسته مينمود، سفارش كرد. اشاره به دو نمونه از رفتار آن حضرت در اين زمينه بسيار سودمند مينمايد:
الف) قبل از سفر
ابي محمد وشاء از امام رضا (ع) نقل كرد كه حضرت فرمود:
هنگامي كه خواستم از مدينه به سوي خراسان حركت كنم، اهل و عيال خود را جمع كردم و از آنها خواستم كه با صداي بلند بر من بگريند. سپس دوازده هزار دينار بين آنها تقسيم كردم و گفتم: من هرگز به سوي شما بر نمي گردم. سپس دست جواد (ع) را گرفتم، وارد مسجد پيامبر (ص) شدم، دست او را بر قبر گذاشتم و از رسول خدا (ص) نگهداري اش را طلب كردم. جواد (ع) [راز كارم را] دريافت و گفت: پدر و مادرم به فدايت، به سوي دشمن ميروي؟ حضرت همه وكلاء و خدام خود را سفارش كرد كه به سخنان جواد (ع) گوش فرا دهند، از او اطاعت كنند، با او مخالفت نورزند و بعد از وفات من به وي بگروند. و آنها را آگاه كردم كه او امام بعد از من و جانشين من است …
ب) بعد از سفر
ابن ابي نصر ميگويد امام رضا (ع) در نامه اي به حضرت جواد (ع) چنين نوشته بود: اي اباجعفر، به من اطلاع دادند كه خدام، هنگام خروج شما از خانه، شما را از در كوچك بيرون ميبرند و اين به خاطر بخل آنهاست تا از شما به كسي خيري نرسد؛ [فرزندم] به حقي كه بر گردن تو دارم، از تو ميخواهم كه ورود و خروجت فقط از در بزرگ باشد. هنگامي كه خواستي از خانه خارج شوي، همراه خود طلا و نقره داشته باش و هر كه از تو چيزي خواسته، عطا كن. اگر عموهايت از تو طلب كمك كردند، كمتر از پنجاه دينار عطا نكن و بيشتر از آن به اختيار توست. اگر از عمه هايت كسي از تو كمك خواست، كمتر از بيست و پنج دينار مده و بيشتر از آن به اختيار توست. [فرزندم، ] اين سفارش من به خاطر رشد و رفعت مقام توست، پس به ديگران انفاق كن و از خداي صاحب عرش، ترس فقر و تنگدستي نداشته باش.
منبع:امام رضا (ع) و تربيت فرزند،همت بناري، علي
منشا مقاله:، زائر، ش ۱۰۹، (دي ۱۳۸۲): ص ۴۰ - ۴۱
نامه ای به امام زمان علیه السلام
نامه اى به امام زمان عليه السلام
آن روز را يادم نمى رود كه آن قدر در پاى حصار كلبه تو ايستادم تا پنجره اى از رويت به سويم گشوده شد و گيسوان ستاره آگين تو را ديدم و به همين خاطر بود كه هر روز به شفاف ترين قبله، تو را آرزو مى كردم و شعرهايم را به عطر آسمانى تو خوشبو مى كردم.
مولايم! اى ايده آل ترين هستى در ديده ام، هر وقت به تو مى نگرم، درچشمانم ترنّم شبنم رنگ آبها موج مى اندازد؛ نيلى ترين و قشنگ ترين درودهايم را همراه با سبدى پر از گل هاى رنگين نثارت مى كنم و مى دانم كه مى توانم با همين ساز شكستهام شعرت را بسرايم؛ مى دانم كه مى توانم آن گونه كه مى خواهى بشوم؛ مى دانم كه خوب مى دانى خستهام و دل شكسته، ولى چشم به تو دوخته ام….
پس اى اميد زندگانى ام! اى زيباترين هدفم! اى همه ما عاشق ديدارت، امروز به رهگذران بى حوصله اى كه از گوشه اى مى گذشتند، گفتم: بياييد تا عاشقش باشيم، سپس قلبم را كه آفتابى از نور تو، درونش را روشن كرده بود، نشانشان دادم. و در دست هاى همه آنان شاخه نرگس گذاشتم و به آنها گفتم: هيچ وقت براى بيدار شدن دير نيست.
مولاى من! مى دانم كه بايد تو را چنان دوست داشته باشم كه همه ……
تولید ملی، کار، سرمایه ایرانی در کلام مقام معظم رهبری
«اقتصاد مستقل یک کشور، یعنی آن چیزی که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«مبارزه اسلام برای زندگی نیکو و زیبا و عادلانه انسان، یک حرکت همیشگی است». (۱۵/۷/۱۳۷۱)
«ما میخواهیم و میتوانیم هم عقلانی و منطقی و علمی و پیشرفته زندگی کنیم، هم در عین حال متمسک به ارزشهای اخلاقی خودمان و پای بند به ایمان دینی خودمان و عامل به فرایض و لوازم زندگی مذهبی خودمان باقی بمانیم». (۹/۱/۱۳۸۹)
صنعت میتواند یک صنعت پیشرفته باشد، در عین حال ملاحظات دینی، ملاحظات اخلاقی، ملاحظات انسانی در صنعت کاملاً رعایت بشود». (۹/۱/۱۳۸۹)
گرههای امور معیشت مردم و رونق دادن به اقتصاد کشور، حقیقتاً کار و تلاش کنند». (۵/۵/۱۳۸۱)
«دولت و مجلس و مسئولان باید دست به دست هم دهند و بهترین راهها و موفق ترین شیوهها را جست وجو کنند تا مشکلات اقتصادی مردم کم شود». (۲۴/۳/۱۳۶۸)
«اراده شما جوانان مؤمن را در میدانهای نبرد و در دوران پیشرفت و مبارزات انقلابی دیدند و میخواهند آن را ضعیف کنند. باید مراقب باشید. همه باید مراقب باشند. مسئولین هم باید مراقب باشند». (۶/۱۱/۱۳۷۱)
«جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهره ای در ماشین سرمایه داری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلی باشد». (۲۷/۲/۱۳۸۸)
«اگر کسی تبلیغات دشمنان را گوش کرده باشد، خواهد دید که امروز بیشترین تکیه آنها، روی همین دو نکته است: اختلاف و مسائل اقتصادی». (۱۲/۲/۱۳۶۹)
«امروز دشمن برای مبارزه با اسلام و جمهوری اسلامی، بر روی مسئله اقتصاد متمرکز شده است». (۷/۲/۱۳۹۰)
«همین تحریمهایی که دشمنان ملت ایران زمینه سازی کردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال کردند، به قصد این بود که یک ضربه ای بر پیشرفت کشور ما وارد کنند و آن را از این حرکت شتابنده باز بدارند». (۱/۱/۱۳۹۰)
«در عرصه اقتصادی، حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم». (۱/۱/۱۳۹۰)
«تجلیل از کارگر، تجلیل از کار است؛ کار بسیار مهم است». (۱۴/۲/۱۳۷۹)
«کار یک ارزش و یک عبادت حقیقی است. عامل حقیقی و واقعی برای پیشرفت یک کشور، کار است. بنابراین، ما از کارگر تجلیل میکنیم، تا از کار تجلیل شود». (۱۴/۲/۱۳۷۹)
«کارگر ایرانی باغیرت و باشرف، کار را پیکار خود میداند، مبارزه خود میداند. شما با کارتان دارید مبارزه میکنید با آن کسانی که میخواهند کشور را به ورطه سقوط اقتصادی و رکود اقتصادی و شکست اقتصادی بکشانند». (۷ /۲/۱۳۹۰)
«بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است که مسئولان کشور، نمایندگان مجلس و دست اندرکاران مسائل اقتصاد، باید توجه کنند که در زمینه پول، در زمینه ساز و کارهای اقتصادی و در زمینه فعالیتها اقتصادی، وابستگی خودشان را در همه بخشها قطع کنند». (۲۸/۱/۱۳۷۵)
«به همان اندازه که ملت ایران به ساختن و پرداختن کشور و جامعه خود مشتاق است، دشمنان از آن، هراسان و نسبت به آن خشمگینند». (۲۳/۴/۱۳۶۸)
«آنها نیز میدانند که توفیق ملت ایران در بنای جامعه آباد و برخوردار از خیرات مادی و معنوی، مشوق دیگر ملتها به پیمودن راه این ملت بزرگ خواهد شد و این به معنای خط بطلان کشیدن بر مطامع استعماری و استکباری قدرتهای جهانی است». (۲۳/۴/۱۳۶۸)
«استقلال اقتصادی، یعنی ملت و کشور، در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به کسی احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملتی که استقلال اقتصادی دارد، با هیچ کس در دنیا داد و ستد نمی کند». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«… اقتصاد مستقل یک کشور، یعنی آن چیزی که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد؛ کارخانههای کشور، همه کار کنند». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است». (۱۰/۱/۱۳۶۹)
«وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیه این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود». (۱۰/۱/۱۳۶۹)
«جمهوری اسلامی برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به اراده نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست». (۱۰/۱/۱۳۶۹)
«باید اولویت را در نیازها جست وجو کرد و با آگاهی و شتاب لازم و تدبیر مقتضی، آن نیازها را برآورده ساخت». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«یکی از نقاط امید دشمنان ما برای فلج کردن نظام اسلامی، همین مسئله اقتصاد است». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«ما منابع ثروت و درآمد و نیروی کار فراوان و زمینههای متعددی برای شکوفایی اقتصادی داریم». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«ما میتوانیم چهره زشت فقر را از کشور بزداییم». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«چه مسئولان ستادی اقتصادی و چه مسئولان اجرایی بخشهای گوناگون تولیدی و خدماتی، همه باید یک جهت و یک دل مشغول کار شوند». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«اگر تولید نباشد، اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقای جامعه به خطر خواهد افتاد، اقتدار لازم را جامعه به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامی است». (۱۴/۲/۱۳۸۷)
«رفاه مادی، به معنای ترویج روحیه مصرف گرایی نیست که خود، یکی از سوغاتهای شوم فرهنگ غرب است بلکه بدین معنی است که کشور از نظر آبادی و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبیعی، تأمین سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادی و رواج تولید و تجارت، با تکیه بر استعدادهای ذاتی نیروهای انسانی خودی، به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقیق و تجربه همگانی شود و نشانههای فقر و عقب افتادگی رخت بربندد». (۲۳/۴/۱۳۶۸)
«یک ملت با اقتدار علمی است که میتواند سخن خود را به گوش همه افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمی است که میتواند سیاست برتر و دست والا را در دنیای سیاسی حایز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست میآید؛ پول تابع توانایی هاست». (۲۹/۱۰/۱۳۸۴)
«هر اقدامی در راه توسعه اقتصادی و آبادسازی کشور در صورتی با توفیق همراه خواهد بود که از تفکر و اصول اسلامی مایه بگیرد و در جهت تحکیم آرمانها و ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی باشد». (۱۱/۳/۱۳۷۵)
«باید این ملت به تدریج، با ابتکار و تلاش خود و با قوت مدیریتی که بر آن اعمال میشود و نیز با وحدتی کههمه مردم در جهت آزادی و استقلال دارند و همچنین با آشنایی آنها به توطئه و ترفندهای تبلیغاتی دشمن، به طرف آزادی و استقلال کامل اقتصادی برود». (۱/۹/۱۳۶۸)
«ما باید تولید ملی را افزایش بدهیم، تقویت کنیم؛ عادت کنیم به مصرف تولیدات داخلی؛ عادت کنیم به بالا بردن کیفیت تولیدات داخلی». (۲۷/۵/۱۳۸۹)
«تجارت هم اگر برای رونق دادن به زندگی مردم باشد و نه اندوختن سرمایه برای خود، عین آخرت میشود. همه کارهای دیگر دنیا، از همین قبیل است». (۱۳/۱۲/۱۳۷۲)
«ملت ما باید بتواند بنا بر تشخیص و مصلحت خود، آن صنعت و کالا و متاعی را که احتیاج دارد، در داخل کشور و با استفاده از منابع و امکانات موجود تولید کند». (۳۰/۱۱/۱۳۷۰)
«امروز مهم ترین کار این است که ما در زیر سایه اسلام و حکومت اسلامی که به آرا و عواطف مردم متکی است، بتوانیم کشور را از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی، آن چنان بسازیم که زبان بدخواهان و بدگویان و بوقهای تبلیغاتی گسترده دشمن به خودی خود بریده شود». (۲۰/۸/۱۳۸۰)
«اگر فرض کنیم که رفع دشمنی ممکن باشد، فقط با اقتدار و عزت و استقلال ایران ممکن است؛ نه با ذلت، نه با احتیاج». (۲۶/۱۲/۱۳۷۹)
«اگر قرار است سخن از رفع دشمنی دشمنان سوگندخورده بر زبان آورد، باید آن روزی باشد که این کشور از لحاظ اقتصادی، پایههای خودش را مستحکم کرده باشد؛ محرومیتها را رفع کرده باشد». (۵/۵/۱۳۷۹)
«حیات طیبه، یعنی یک ملت، هم از لحاظ مادی و زندگی روزمره و رفاه و امنیت و دانش و سواد و عزت سیاسی و استقلال اقتصادی و رونق مالی و اقتصادی برخوردار باشد و هم از جهت معنوی، انسانهای مؤمن و خداشناس و پرهیزکار و برخوردار از اخلاق والای الهی در آن زندگی کنند. این حیات طیبه است». (۲۲/۷/۱۳۷۴)
«اسلام میخواهد هم ماده و هم معنا، هم پول و رفاه، هم ایمان و معنویت، هم پیشرفت اقتصادی و هم شکوفایی اخلاقی و معنوی در جامعه باشد. این حیات طیبه اسلام است». (۲۲/۷/۱۳۷۴)
«امروز میخواهیم در وضع اقتصادی کشور ترتیبی داده شود که پایین آمدن فلان مقدار از قیمت یک بشکه نفت، نتواند در کشور ما این همه تأثیر بگذارد». (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«اگر ما بخواهیم خودمان را از نفت بی نیاز کنیم، غیر از این است که باید به محیط کار، به جامعه کارگری، به مسئله کارگاهها و به مسئله آموزش کارگران، اهتمام ویژه ای بشود؟ » (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«هم مجلس، هم دولت، هم مسئولان گوناگون باید به مسئله کار و کارگر به چشم موضوعی که گاهی با آن
مواجه میشوند و یک تنگنایی پیدا میشود، نگاه نکنند؛ به چشم یک مسئله اساسی و حقیقی کشور نگاه کنند». (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«توسعه اقتصادی بدون تقویت مسائل کار و نگاه به کار، امکان پذیر نیست. این انسانی که خودش را صرف این کار میکند، باید بداند که نظام پشتیبان اوست». (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است که مسئولان کشور، نمایندگان مجلس و دست اندرکاران مسائل اقتصاد باید توجه کنند که در زمینه پول، در زمینه ساز و کارهای اقتصادی و در زمینه فعالیتهای اقتصادی، وابستگی خودشان را در همه بخشها قطع کنند». (۲۸/۱/۱۳۷۵)
«امروزه، جست وجو از راههایی که موجب گشایش اقتصادی برای طبقات کم درآمد است و نیز قوانینی که به رشد فرهنگی و سالم سازی فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه بینجامد، جزو مسائلی است که از اولویت برخوردارند و شایسته است که نمایندگان محترم به طور جدی به آنها بپردازند». (۷/۳/۱۳۷۱)
«… توجه بفرمایید که کار اقتصادی، با همان قوت اقتصادی انجام بگیرد؛ زیرکانه، پرتلاش، عاقلانه و تاجرانه به معنای خوبش، یعنی حساب سود و زیان را بکنید و کم نگذارید». (۲۴/۷/۱۳۶۹)
«این فقر، این بی کاری، بعضی از این فسادهایی که گوشه و کنار مشاهده میشود، بعضی از این اختلاف افکنیها و مخالف خوانیها و امثال اینها، مزاحم حرکت عظیم ملی است. اینها بایستی از سر راه برداشته شود تا این ملت بتواند پیش ببرد». (۱۱/۸/۱۳۷۹)
«ملت ما، ملتی است که تاریخ او نشان میدهد که پیش رونده و زاینده و دارای استعداد است؛ بنابراین، میتوانیم! » (۱۷/۲/۱۳۸۷)
«ما در زمینه علم باید حرکت خود را جدی کنیم؛ در پیوند علم و صنعت و فن آوری کار کنیم؛ در پیدا کردن شیوههای توزیع عادلانه امکانات، تلاش و فکر کنیم؛ بهترین و آسان ترین و عملی ترین شیوهها را انتخاب کنیم و به طور جدی وارد شویم». (۱۲/۵/۱۳۸۴)
«ما ملت بااستعدادی هستیم؛ تاریخ و میراث فرهنگی ما به این گواهی میدهد. اینکه ما میتوانیم ظرفیتهای تولید را افزایش دهیم، کمیتها را بالا ببریم، کیفیتها را روزبه روز بهتر کنیم و زوایای ناشناخته را در بخشهای صنعت، معدن، کشاورزی، دانش، فنون و بقیه بخشهای مجموعه زندگی انسان روزبه روز بیشتر شناسایی کنیم، نشانه رحمت و توفیق الهی است». (۱۸/۲/۱۳۸۴)
«ما باید بتوانیم بر فن آوریهای موجود دنیا بیفزاییم؛ ما باید بتوانیم اختراع صددرصد ایرانی را در بازارهای دنیا مطرح کنیم». (۵/۱۲/۱۳۸۳)
«ما اگر در صنعت و در دانش پیشرفت کنیم، به سود دنیا و ملتهای عقب افتاده و در درجه اول به سود دنیای اسلام است». (۵/۱۲/۱۳۸۳)
«امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همه گیر شود، زندگی مردم سروسامان یابد، فقر و محرومیت ریشه کن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد». (۱۰/۳/۱۳۶۹)
«دولت و ملت باید سازندگی کشور را وظیفه ای انقلابی بدانند؛ با همکاری و با بسیج همه نیروها و استعدادها و مغزها و بازوها، ایران را چنان آباد و پیشرفته بسازند که امید را در دل ملتهای مظلوم زنده کند و راه آسایش مادی و تعالی معنوی را به آنان ارایه نماید». (۱۰/۳/۱۳۶۹)
«تبلیغ اینکه کشور ایران دچار بیماریهای لاعلاج اقتصادی است، یک تبلیغ خصمانه و بدبینانه و از روی عناد و دشمنی است». (۲۴/۷/۱۳۷۶)
«چرا باید عده ای تردید کنند که ایران اسلامی با گذشت فاصله زمان معقولی خواهد توانست به صورت یک نمونه و یک الگو برای کشورهای این منطقه و مناطق دیگر درآید؟ » (۲۴/۷/۱۳۷۶)
«مسلمانان باید بیدار بشوند؛ بین خودشان مثل یک خانواده، از علم و صنعت و منابع و پول یکدیگر استفاده کنند و در مقابل دشمن جهانی، یک جبهه قوی تشکیل بدهند». (۱۳/۹/۱۳۷۰)
شورای اسلامی، چه بقیه بخشهایی که به این کارها ارتباط دارند و میتوانند در این تصمیمها تأثیری بگذارند». (۱۱/۲/۱۳۸۱)
«ما منابع ثروت و درآمد و نیروی کار فراوان و زمینههای متعددی برای شکوفایی اقتصادی داریم. ما میتوانیم بسیاری از کارها را انجام دهیم. ما میتوانیم چهره زشت فقر را از کشور بزداییم». (۱۱/۵/۱۳۸۰)
«قدرت پول ملی بایستی به تدبیر هر چه تمام تر، با دنبال گیری و تلاش هر چه بیشتر، تأمین شود». (۸/۶/۱۳۷۵)
«سیاستهای اجرایی طوری ترتیب داده شود که کارگر، هم احساس امنیت شغلی کند و هم احساس کند که ارزش کار او فهمیده شده است». (۱۲/۲/۱۳۸۳)
«همه مردم مسلمان در ایران و جامعه اسلامی باید نسبت به سرنوشت کشور و بازسازی آن، احساس وظیفهکنند. هیچ کس نباید در کاری که انجام میدهد، هدف سازندگی جامعه اسلامی را فراموش کند». (۲۸/۷/۱۳۶۸)
«شکوفایی اقتصاد این است که به دولت امکان بدهد تا فقر را از میان جامعه بردارد؛ این اقتصاد خوب است». (۴/۱۲/۱۳۷۷)
«ما دیگر جنگ نظامی نداریم؛ اما جنگ با موانع سازندگی پیش روی ماست. باید کشورمان را بسازیم و این کار بزرگی است که در راه آن موانعی وجود دارد. باید با این موانع جنگید و آنها را از سر راه برداشت». (۲۳/۴/۱۳۶۸)
«زندگی راحت و مرفه، رفع مشکلات، رسیدن به خودکفایی، مشتعل شدن صنعت و کشاورزی و کار و ابتکار و خلاقیت در سرتاسر کشور، زنده شدن زمینهای مرده، زنده شدن استعدادهای مرده، زنده شدن منابع و معادن مرده و خرج شدن آنها در راه توسعه و زندگی خوب برای مردم، در گرو همان ایستادگی و همان فداکاری است». (۴/۷/۱۳۶۹)
«هر ملتی که زنده و بیدار و آگاه باشد و بخواهد کشور خود را از مشکلاتی که بر آن تحمیل شده است، نجات دهد، باید تا آنجا که میتواند، در میدان کار و تلاش و سازندگی، با قدرت پیش برود و گوشش بدهکار حرف و گفت دشمنان و این و آن نباشد». (۲۴/۷/۱۳۷۶)
«به همه توصیه میکنم که کار را یک ارزش والا بدانند». (۱/۱/۱۳۷۱)
«امروز حقیقتاً کار در هر جبهه ای که باشد، یک جهاد محسوب میشود. کسانی هم که برای خودشان کار میکنند، باید بکوشند که کارشان در جهت اهداف کشور، ملت و مصالح عمومی باشد». (۱/۱/۱۳۷۱)
«اگر ما نتوانیم کشور خود را بسازیم، ملتهای مسلمان از ما مأیوس میشوند و دشمنان نیز نسبت به ما جری خواهند شد». (۳/۴/۱۳۶۸)
«ما وظیفه داریم برای آبادانی کشور تلاش کنیم و سازندگی را در همه ابعاد طبیعت و شهرها و روستاها و اقتصاد و صنعت و کشاورزی و اشتغال و… محقق سازیم». (۳/۴/۱۳۶۸)
«سازندگی باید در تمام ابعاد مادی و معنوی آن صورت گیرد. هم باید چرخهای اقتصاد به حرکت درآید و هم باید روحیه معنوی و اخلاق و رابطه با خدا در ما تقویت شود». (۳/۴/۱۳۶۸)
«پیشرفت مادی کشور در درجه اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه میبیند. کشور با علم پیش میرود». (۸/۲/۱۳۸۹)
«تولید، چه در عرصه صنعت، چه در عرصه کشاورزی، از اهمیت درجه اول برخوردار است». (۸/۲/۱۳۸۹)
«کشوری که تولید نداشته باشد، خواهی نخواهی وابسته است». (۸/۲/۱۳۸۹)
«باید تولید در کشور به خصوص تولید دانش بنیان، متکی به دانش و مهارتهای علمی و تجربی پیش برود؛ این به دست کارگر و کارفرماست. مدیریت آن هم با دولت است؛ بایستی سازماندهی کنند، کار کنند». (۸/۲/۱۳۸۹)
«ما از لحاظ استعداد و توان علمی بالقوه، چیزی کم نداریم؛ چرا باید از کاروان علم و صنعت عقب بمانیم، تا آن جایی که کوچک ترین چیزها را هم آنها برای ما درست کنند؟! » (۱۳/۹/۱۳۷۰)
«هم وجدان کاری، محکم کاری و درست کاری در مجموعه تولید یعنی کارگر و مولد کار و تولیدکننده کار لازم است، هم در مسئولین دولتی و مسئولین رسمی، رعایت و مراقبت و توجه لازم است که این حرکت، حرکت صحیح و متعادلی باشد و انجام بگیرد». (۴/۲/۱۳۸۷)
«کارهای بزرگ، به همتهای بزرگ و به ایمانهای عمیق ایمان به کار، ایمان به مردم و پشت سر و مهم تر از همه اینها، ایمان به خداوند و پاداش الهی احتیاج دارد». (۱۲/۱۰/۱۳۸۰)
«درسی که خود ما باید بگیریم، این است که بدانیم علاج همه دردهای یک ملت، تلاش و کار است». (۱۷/۸/۱۳۸۵)
اعتقاد راسخ داریم که باید طوری باشد که در این کشور، کار اقتصادی، حرکت اقتصادی، تلاش اقتصادی، رونق اقتصادی و سازندگی اقتصادی از هر نوعش امکان پذیر باشد و کسانی که اراده این کار را دارند، با امنیت بتوانند این کار را انجام دهند». (۱۰/۶/۱۳۷۸)
«بعضی گفتند شما که راجع به عدالت حرف میزنید، امنیت اقتصادی از بین میرود؛ به عکس است. اگر عدالت باشد، امنیت اقتصادی بیشتر است». (۷/۴/۱۳۷۷)
«دزدها و چپاولگرها هستند که از بی عدالتی سود میبرند. انسانی که میخواهد سرمایه گذاری کند و طبق قانون، سود ببرد، از عدالت خوشش میآید؛ عدالت پشتوانه و پشتیبان اوست». (۷/۴/۱۳۷۷)
«می توانیم امروز ادعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروط ها. این، چند شرط دارد: اولاً اینکه در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقق شود، ما به استقلال اقتصادی میرسیم». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«اگر در کشور، تولید در زمینه اقتصادی زیاد شده باشد؛ اگر کارهای اجتماعی و اداری و اقتصادی، روان تر و آسان تر شده باشد؛ اگر اجناس مورد استفاده مردم فراوان تر و در دسترس قرار گرفته باشد و اگر کارهایی از این قبیل انجام گرفته باشد، این نشانه آن است که وجدان کاری در جامعه ما به طور کامل بیدار شده است». (۱/۱/۱۳۷۴)
«در تولیدات کشور از جمله چیزهایی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآوری کردن در همه تولیدات به صورت پی در پی و لحاظ حس، یعنی اشباع حس زیبایی شناسی در مصرف کننده است». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«دستگاههای مختلف، کارخانه جات صنعتی و مدیران صنعتی و مدیران دولتی مشرف بر صنعت، بر روی مسئله تحقیق باید خیلی تلاش بکنند. [تحقیقات در امر صنعت] کمک میکند به اینکه صنعت بتواند در شرایط سخترقابتی، خودش را حفظ کند؛ در رقابت با رقبای پیشرفته زمین نخورد. این با تحقیق امکان پذیر است». (۱/۱/۱۳۸۹)
«رشد علم و رشد صنعت و فن آوری در داخل کشور، فرصتهای خوبی را برای حل مشکلات به وجود آورده است». (۲۱/۸/۱۳۸۵)
«پیشقراول توسعه اقتصادی کشور، بخش صنعت است. بخش صنعت را باید با تدبیر، مدیریت و امکان دادن و میدان دادن به سرمایههای مردم که بتوانند در بخش صنعت سرمایه گذاری کنند پیش برد». (۱۰/۴/۱۳۸۰)
«دستگاههای گوناگون دولتی باید تلاش بکنند تا بازار صادراتی را تأمین بکنند. این یکی از آن کارهای بسیار حساس، بسیار هنرمندانه و مبتنی بر تلاشهای متنوع و مرکب چند جانبه است». (۱/۱/۱۳۸۹)
«دستگاههای دولتی، پیدا کردن بازارهای صادراتی را یکی از اهداف خودشان قرار بدهند». (۱/۱/۱۳۸۹)
«ما ثروت، منابع طبیعی و تولیدات داخلی زیاد داریم. امکانات تولید ثروت در داخل کشور، خیلی زیاد است. روزی به خاطر جنگ، این کارها عملی نبود، ولی بحمدالله امروز عملی است». (۴/۱/۱۳۷۵)
«در زمینههای کار اقتصادی، عمده تلاش را باید روی تولید برد. اساس مسئله، تولید است». (۵/۶/۱۳۸۲)
«[در کارهای اقتصادی و کارآفرینی] مهم در درجه اول این است که ما بدانیم میشود قدم برداشت. بعد از آنی کهفهمیدیم اقدام ممکن است، احساس کنیم که این اقدام یک وظیفه است؛ یک وظیفه عظیمی است». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«کشاورزی یکی از اساسی ترین محورهای توسعه در کشور ماست؛ یک امر حاشیه ای نیست. توجه به صنعت که لازم است نباید موجب عطف توجه از کشاورزی شود». (۱۴/۱۰/۱۳۸۲)
«ما با مدیریت دل سوز و کارآمد، بااحساس تعهد و به کار گرفتن ابتکارها و استعدادهای انسانی، میتوانیم همه بن بستها را باز کنیم». (۱۰/۴/۱۳۸۰)
«در بخش کشاورزی و دام داری که یکی از بخشهای مهم ماست اساس توجه باید به این باشد که ما در محصولات اصلی مصرفی کشور، به خودکفایی برسیم». (۱۰/۴/۱۳۸۰)
«امروز هم اگر ما دنبال توسعه اقتصادی هستیم، باید کار را تقویت کنیم؛ بدون کار نمی شود». (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«کاری که از روی دل سوزی، از روی کاردانی، با پی گیری و با قبول شرایط دشوار همراه نباشد، نمی تواند کشور را نجات دهد. کشور بدون چنین کاری، به آن جایی که باید برسد، نمی رسد». (۱۵/۲/۱۳۷۸)
«دستگاههای دولتی بایستی جزم و عزم داشته باشند بر اینکه جز تولیدات داخلی در آن مواردی که تولید داخلی وجود دارد هیچ چیز دیگر مصرف نکنند». (۱۳/۷/۱۳۹۰)
«ما باید کاری کنیم که کالای ایرانی به عنوان یک کالای محکم، مطلوب، زیبا، همراه با سلیقه و بادوام در ذهن مصرف کننده ایرانی و غیر ایرانی باقی بماند». (۷/۲/۱۳۹۰)
«در تولیدات کشور محصولات زیادی هست که از مشابهات خارجی اش بعضی بهتر است، بعضی به مراتب بهتر است؛ هم زیباتر، هم محکم تر، هم جالب تر؛ این را ما باید عمومیت بدهیم، در همه مواد تولیدی مان». (۷/۲/۱۳۹۰)
«نکته اساسی که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئله مرغوبیت تولید داخلی است؛ کیفیت تولید داخلی است؛ این خیلی مهم است». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«مسئله واردات بی رویه و بی منطق ضرر بزرگی است، خطر بزرگی است؛ مردم هم باید این را بدانند». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«وقتی یک محصول خارجی را ما داریم مصرف میکنیم، در واقع داریم یک کارگر خودمان را بی کار میکنیم». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«از جمله چیزهایی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآوری کردن در همه تولیدات به صورت پی درپی و اشباع حس زیبایی شناسی در مصرف کننده است». (۱۶/۶/۱۳۸۹)
«ما باید تولید ملی را افزایش بدهیم، تقویت کنیم؛ عادت کنیم به مصرف تولیدات داخلی». (۲۷/۵/۱۳۸۹)
«ما اگر اهمیت میدهیم به صنعت داخلی بایستی سیاست تعدیل بازرگانی را در این زمینه حتماً تنظیم کنیم؛ یعنی واردات بی رویه قطعاً ضرر خواهد زد». (۹/۱/۱۳۸۹)
«یکی از کارهای اساسی، همت مضاعف و کار بیشتر در کیفیت بخشیدن به تولیدات داخلی است». (۱/۱/۱۳۸۹)
«ما امروز تولیدات داخلی زیادی داریم، باید به کیفیت اینها اهمیت بدهیم، کیفیت اینها را بالا ببریم. باید جوری باشد که مصرف کننده احساس کند آنچه در کشورش به دست کارگر ایرانی تولید میشود، از لحاظ کیفیت، یا بهتر از نوع خارجی است یا لااقل هم سطح آن است». (۱/۱/۱۳۸۹)
«ما باید فرهنگ کشور خودمان را به سمت ترویج تولید داخلی تنسیق و تنظیم کنیم و پیش ببریم؛ این خیلی چیز مهمی است». (۹/۲/۱۳۸۸)
«همه باید دست به دست هم بدهند تا تولید داخل رجحان پیدا کند؛ ارزش پیدا کند و فرهنگی بر جامعه ما و بر ذهنهای ما حاکم شود که مصرف کردن تولید داخلی را ارزش بدانیم». (۹/۲/۱۳۸۸)
«ما به قیمت به کار واداشتنِ یک کارگر بیگانه که تولید او را مصرف میکنیم، یک کارگر داخل کشور را بی کار میکنیم. همه مسئولین کشور، سیاست گذاران کشور، مسئولان تبلیغات کشور، خودِ کارآفرینان، خودِ کارگران، دولت، بخشهای مربوطه به این نکته باید اهمیت بدهند». (۹/۲/۱۳۸۸)
«گذشت آن روزی که وابستگان به دستگاه قدرت به دست خودشان، با بیانات زهرآگین خودشان تلقین میکردند که ایرانی قادر به تولید و ساخت نیست». (۹/۲/۱۳۸۸)
«کارفرما و کارگر، سرمایه گذار و کارگر، مدیر کارگاه و کارگر دست به دست هم بدهند، برادروار، کارها را پیش ببرند». (۹/۲/۱۳۸۸)
«سرمایه گذاری ثروتمندان در کارهایی که به تولید کشور و به افزایش محصول در درون کشور با بهره دهی بالا منتهی میشود، یک عبادت و یک ثواب است». (۱/۱/۱۳۸۷)
«تولید در یک گستره وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فن آوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای کارآمد؛ اینها همه تولید است». (۱/۱/۱۳۸۵)
«امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالای مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هرکدام از اینها یک جهاد است». (۱/۱/۱۳۸۵)
«باید افتخار استفاده از مصنوعات داخلی در مردم و مسئولان بیدار شود. در درجه اول خود مسئولان و دستگاههای دولتی و قوای سه گانه و در درجه بعد آحاد مردم به این نکته توجه کنند و اهمیت دهند». (۱۵/۴/۱۳۸۳)
«بخش بازرگانی و بخش تولید و صنعت میتوانند به هم کمک کنند. بازرگانی کشور میتواند در خدمت ترویج تولیدات داخلی قرار گیرد». (۴/۱۰/۱۳۸۰)
«ما ثروت، منابع طبیعی و تولیدات داخلی زیاد داریم. امکانات تولید ثروت در داخل کشور، خیلی زیاد است». (۴/۱/۱۳۷۵)
«بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب که امام بزرگوار ما بود به ما ملت تفهیم کردند که ما میتوانیم خودمان کار کنیم؛ خودمان تلاش کنیم؛ خودمان بسازیم؛ خودمان قاعده سازندگی و تولید و مصرف را که همان فرهنگ ماست، بنیان گذاری کنیم». (۱۲/۹/۱۳۷۰)
«هر چیزی که در داخل کشور تولید میشود، برای ما مبارک تر از مشابه خارجی آن است؛ حتّی اندکی بهتر از آنکه از دست دیگری و دروازه ای از دروازههای کشور وارد بشود». (۱۲/۹/۱۳۷۰)
«امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد». (۱۰/۳/۱۳۶۹)
«ما باید از لحاظ اقتصادی هم خودمان را به طور کامل از زیر نفوذ قدرتها خارج کنیم. یعنی ملت ما باید بتواند بنا بر تشخیص و مصلحت خود، آن صنعت و کالا و متاعی را که احتیاج دارد، در داخل کشور و با استفاده از منابع و امکاناتِ موجود تولید کند». (۱/۹/۱۳۶۸)
«کارگران و عناصر فنی، کیفیت صنعتی را تا آنجا که به دقت و دل سوزی در کار مربوط است، بالا برده، با روح ابتکار و اعتماد به نفس، نیاز کشور به محصولات و دانش فنی بیگانگان را کاهش دهند و پایههای صنعت اصیل و ملی را استوار سازند». (۲۳/۴/۱۳۶۸)
«باید روند تولید داخلی، اعم از تولیدات کشاورزی و صنعتی شتاب گیرد». (۱۸/۳/۱۳۶۸)
«چیزی را به بازار خواست بشر در سطح جهان عرضه کنید که چشمها را به طرف شما بگرداند و به آن احساس احتیاج کنند». (۱۵/۲/۱۳۷۲)
«ما چگونه میتوانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پی گیری کار و سلامت کار را در طرحهای توسعه اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون اینکه فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آنها تزریق کنیم». (۱۹/۹/۱۳۶۹)
«این همه جوان، این همه نیروی کار، این همه نیروی ابتکار، برای یک ملت خیلی ارزنده است. این جاست که دشمن برای تباه کردن و ضایع نمودن نیروی کار، وارد میدان میشود. چگونه؟ با دو عامل: عامل فساد اخلاقی و عامل اعتیاد». (۲۸/۱۱/۱۳۷۶)
«اگر دنیای اسلام با ظرفیتهای فراوانی که دارد، سر و سامانی به اقتصاد خود ندهد، در این حرکت اقتصادی جهانی، بلاشک طعمه دیگران خواهد شد». (۲۵/۶/۱۳۸۳)
«ممکن است کسانی به خطا تصور کنند که مبارزه با مفسدان و سوءاستفاده کنندگان از ثروتهای ملی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهها است. به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که میخواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند. تولیدکنندگان این کشور، خود، نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالمند». (۱۰/۲/۱۳۸۰)