نقش نماز در آمرزش گناه
نماز بارزترين نوع بندگى خدا
نماز، مهمترين پيوند انسان با پروردگار عالم است.
نماز، سر لوحه سفارشات همه انبيا و اولياى خداست. (۱)
نماز، زيباترين نجواى عاشقانه با محبوب است.
نماز، اظهار كوچكى در برابر عظمت خالق هستى است.
نماز، نشانه آشكار پرهيزكاران است. (۲)
نماز، تابلو مؤمنان راستين است. (۳)
نماز، عامل موفّقيّت در برابر تهاجم فرهنگى و طغيان شهوات است. (۴)
نماز، ستون خيمه دين (۵) و معيار قبولى اعمال است. (۶)
نماز، رضايت پروردگار، محبوب ملائكه، سنّت انبيا، اصل ايمان، بركت در روزى، اجابت دعا، خشم شيطان، چراغ قبر، مونس در شدايد و همدم انسان از قبر تا قيامت است. (۷)
براى نماز، آثار و بركات بسيار زيادى ذكر شده است كه جهت رعايت اختصار از ذكر
آنها خوددارى نموده و تنها به نقش آن در آمرزش گناهان اشاره مى كنيم.
از آيات شريفه قرآن و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى شود كه نماز، نقش بسيار مؤثّرى در شست و شوى گناهان انسان داشته و سبب آمرزش گناهان مى شود:
«وَأَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّاتِ ذلِكَ ذِكْرَى لِلذّاكِرِينَ»؛ (۸) «نماز را دو طرف روز و در اوايل شب برپا دار، به درستى كه حسنات، سيّئات را از بين مى برد و اين نماز تذكّر و ياد آورى است براى آنان كه توجّه دارند».
در اين آيه شريفه، ابتدا به نماز سفارش شده است، سپس مى فرمايد: «حسنات، سيّئات را از بين مى برد». گرچه از اين تعبير استفاده مى شود كه تمام حسنات مى توانند عامل از بين برنده گناه و سيّئات باشند؛ امّا روشن است كه نماز، بارزترين مصداق حسنه و عمل نيك است كه مى تواند كفّاره و جبران كننده گناهان باشد.
در روايات معصومين عليهم السلام نيز براى نماز، آثار فراوانى بيان شده است كه يكى از آنها ريزش گناهان است.
داستانى آموزنده از سلمان فارسى
شخصى به نام «ابو عثمان» مى گويد: روزى با سلمان فارسى، زير درختى نشسته بوديم، سلمان شاخه خشكى از درخت را گرفت و تكان داد به گونه اى كه تمام برگ هايش فرو ريخت، آن گاه رو به من كرد و گفت: مى دانى چرا چنين كردم؟
گفتم: خير!
گفت: اين همان كارى بود كه رسول خداصلى الله عليه وآله انجام داد، هنگامى كه من علّت را از حضرتش پرسيدم، فرمود: «إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلّى صَلَوتَ الْخَمْسِ تَحاتَتْ خَطاياهُ كَما تَحاتَ هذَا الْوَرَقُ ثُمَّ قَرَءَ هذِهِ الآيَةَ: «وَأَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ… »»؛ (۸) «هنگامى كه مسلمانى وضو بگيرد
و وضو را نيكو انجام دهد، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهانش مى ريزد همان گونه كه برگ هاى اين شاخه فرو ريخت، آن گاه حضرت اين آيه را قرائت فرمود: نماز را دو طرف روز و در اوايل شب برپا دار».
على عليه السلام مى فرمايد: «با رسول خداصلى الله عليه وآله در مسجد در انتظار نماز نشسته بوديم كه مردى برخاست و عرض كرد: من گناهى مرتكب شده ام. پيامبرصلى الله عليه وآله روى خود را از وى برگردانيد. هنگامى كه نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خويش را تكرار كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: آيا با ما اين نماز را انجام ندادى؟ و براى آن به خوبى وضو نگرفتى؟ عرض كرد: آرى. فرمود: اين كفّاره گناه تو است». (۹)
تشبيهى زيبا از نماز
على عليه السلام از رسول خداصلى الله عليه وآله نقل مى كند كه حضرت فرمود: « نمازهاى پنج گانه براى امّت من همچون يك نهر آب جارى است كه بر در خانه يكى از شما باشد، آيا گمان مى كنيد اگر آلودگى بر بدن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر شست و شو كند، باز چيزى از آن آلودگى بر پيكر وى خواهد ماند؟ (مسلّماً خير همچنين است به خدا سوگند! نمازهاى پنجگانه براى امّت من». (۱۰)
روى همين جهت پيشوايان دين و رهبران معصوم عليهم السلام مردم را براى جبران گناهانشان، به نماز تشويق مى كردند.
رسول خداصلى الله عليه وآله به امّت خود مى فرمود: «قُومُوا إِلى نِيرانِكُمْ الَّتِي أَوْقَدْتُمُوها عَلى ظُهُورِكُمْ فَاطْفَئُوها بِصَلاتِكُمْ»؛ (۱۱) «بر خيزيد و آتش هايى كه (بر اثر گناه) بر پشت خود نهاده ايد، با نماز خود، خاموش سازيد».
شكّى نيست كه هر گاه نماز با آداب و
شرايط خود انجام شود، انسان را در عالمى از معنويّت و روحانيّت قرار مى دهد كه پيوند ايمانى او را با خدا مستحكم مى سازد و آلودگىها و آثار گناه را از دل و جان او شست و شو مى دهد.
نماز هم انسان را در برابر گناه بيمه مى كند، چون: «انَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْكَرِ» (۱۲) و هم زنگار گناه را از آيينه دل مى زدايد و صفحه دل را صيقل مى دهد.
اميدوارترين آيه قرآن كريم
در روايتى است كه امام على عليه السلام روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما اميدوارترين آيه قرآن كدام است؟
بعضى گفتند آيه: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ ما دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَآءُ… »؛ (۱۳) «خداوند، شرك به خود را نمى آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد (شايستگى داشته باشد) مى آمرزد».
امام عليه السلام فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
عده اى گفتند آيه: «وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً»؛ (۱۴) «كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».
امام فرمود: خوب است، ولى آنچه من مى خواهم نيست.
برخى گفتند آيه: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ (۱۵) «بگو: اى بندگان من! كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خداوند همه گناهان را مى آمرزد و او آمرزنده و مهربان است».
امام عليه السلام فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
برخى گفتند آيه: «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْظَلَمُوا
أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ… »؛ (۱۶) «و آنان كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند، و براى گناهان خود طلب آمرزش مى كنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ »
امام عليه السلام باز فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
در اين هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجّه شده و همهمه مى كردند.
حضرت فرمود: چه خبر است؟
عرض كردند: ما ديگر آيه اى جز اينها سراغ نداريم.
امام عليه السلام فرمود: از حبيب خود رسول خداصلى الله عليه وآله شنيدم كه فرمود: اميدوارترين آيه قرآن اين آيه است: «وَأَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّاتِ ذلِكَ ذِكْرَى لِلذّاكِرِينَ»؛ «نماز را دو طرف روز و در اوايل شب به پا دار، به درستى كه حسنات، سيئّات را از بين مى برد و اين تذكّر و ياد آورى است براى آنان كه توجّه دارند». (۱۷)
چه اميدى از اين بالاتر كه انسان بداند هر گاه لغزشى از او سرزد و پايش به گناهى كشيده شد، چون وقت نماز فرا رسيد، وضو گرفت و در پيشگاه معبود به راز و نياز برخاست، احساس شرمندگى نمود و به خدا توجّه كرد، نسبت به اعمال گذشته اش پشيمان و شرمسار شد، گناه او بخشيده مى شود و ظلمت و تاريكى گناه از صفحه قلب او بر طرف و دلش دوباره به نور بندگى روشن مى گردد.
بر همين اساس است كه روايات ما مى گويند: « گاهى دو ركعت نماز، موجب آمرزش گناهان مى شود».
امام صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ صَلّى رَكْعَتَيْنِ يَعْلَمُ ما يَقُولُ فِيها إِنْصَرَفَ وَلَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ ذَنْبٌ»؛ (۱۸) «كسى كه دو ركعت نماز
بخواند و در اين دو ركعت بداند چه مى گويد، از نماز فارغ مى شود در حالى كه گناهى بين او و بين خداوند نخواهد بود».
اين كه حضرت فرمود: «بداند چه مى گويد»، شرط بسيار مهمّى است؛ يعنى حضور قلب داشته و توجّه به محتوا و معناى نماز داشته باشد. بداند در برابر چه كسى ايستاده؟ و با چه كسى سخن مى گويد؟ همان كسى كه نه تنها خالق اوست بلكه خالق همه هستى است؛ خدايى كه قدرتش مافوق قدرت هاست؛ كسى كه حيات و روزى ما و… در دست قدرت اوست؛ كسى كه اگر يك لحظه عنايتش از ما قطع شود، از همه هستى ساقط خواهيم شد و….
نماز جمعه و آمرزش گناهان
علاوه بر آنچه ذكر شد، روايات فراوان ديگرى نيز وجود دارد كه مى فرمايد: نماز جمعه بخصوص كفّاره گناهان بوده و موجب آمرزش مى شود. در اينجا بعضى از اين روايات را ذكر مى كنيم:
الف) رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيماناً وَإِحْتِساباً إِسْتأْنَفَ الْعَمَلَ»؛ (۱۹) «هر كس از روى ايمان و اخلاص در نماز جمعه شركت كند، (گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود) مواظب عمل بعدى خود باشد».
ب) سلمان فارسى مى گويد: رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «ما مِنْ رَجُلٍ يَتَطَهَّرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ كَما أُمِرْتُم يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ حَتّى يَأْتِيَ لِجُمُعَةٍ وَيَنْصِتُ حَتّى يَقْضِيَ صَلاتَهُ إِلّا كَانَ كَفَّارَةً لِما قَبْلَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ»؛ (۲۰) «هر كس روز جمعه طهارت را آن گونه كه امر شده است تحصيل كند (غسل جمعه و وضو) سپس از خانه اش براى نماز جمعه بيرون رود و تا پايان نماز، سكوت كند و خطبهها را گوش نمايد، اين نماز جمعه كفّاره گناهان قبل از جمعه او
مى شود؛ چون خداوند مى فرمايد: «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ»؛ (۲۱) «كسى كه حسنه اى بياورد، ده برابر پاداش مى گيرد». (۲۲)
بنابراين، نماز جمعه نيز كفّاره گناهان و مايه آمرزش بوده، عامل تطهير و پاكسازى انسان از گرد و غبار معصيت است؛ آلودگى هاى روحى، روانى و اخلاقى را از انسان مى زدايد و روح انسان را صفا و جلا مى دهد. در اين مورد روايات فراوانى وجود دارد؛ ولى ما به همين مقدار بسنده كرديم.
۱) سوره لقمان، آيه ۱۷؛ وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۲۶.
۲) سوره مريم، آيه ۳۱.
۳) سوره بقره، آيه ۳؛ سوره توبه، آيه ۷۱.
۴) سوره عنكبوت، آيه ۴۵.
ه) وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۲۷.
۶) محجة البيضاء، ج ۱، ص ۳۳۹.
۷) مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۱۸۰.
۸) سوره هود، آيه ۱۱۴.
۹) تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۶۸.
۱۰) همان.
۱۱) همان.
۱۲) بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۱۴.
۱۳) سوره عنكبوت، آيه ۴۵.
۱۴) سوره نساء، آيه ۱۱۶.
۱۵) سوره نساء، آيه ۱۱۰.
۱۶) سوره زمر، آيه ۵۳.
۱۷) سوره آل عمران، آيه ۱۳۵.
۱۸) سوره هود، آيه ۱۱۴؛ تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۷۰.
۱۹) وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۶۸۶.
۲۰) الوافى، ج ۸، ص ۱۱۴؛ روضة المتقين، ج ۲، ص ۵۹۵.
۲۱) كنزل العمّال، ج ۹/۲۱۰.
۲۲) الوافى، ج ۵/۱۱۱۶.