استغفار جلا دهنده قلب
استغفار
استغفار، جلادهنده قلب و مايه آمرزش گناهان است. درباره رسول الله آمده است كه ايشان هر روز هفتاد بار استغفار مى كرد و بر پايه برخى از احاديث، پس از هر نشستى ۲۵ بار «أستغفرالله» مى گفت. [۱]
استغفار، داروى شفابخش گناه كاران است:
«لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ و دَواءُ الذُّنُوبِ الإستِغفارُ» [۲]
؛ «براى هر دردى، درمانى است و داروى گناهان استغفار است».
بهترين زمان براى استغفار از گناه، نيمه هاى شب است؛ آن گاه كه همه درها بسته مى شود و همه ديدهها به خواب مى روند و درهاى رحمت الهى بر روى بندگان باز مى شود. خداوند در وصف بندگان مؤمنش مى فرمايد:
الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحار (آل عمران: ۱۷)
آنان صابران و صادقند و فرمانبر و انفاق كنندگانند و در نيمه هاى شب به دعا واستغفار بر مى خيزند.
پی نوشت:
[۱]: جامع احاديث الشيعة، ج ۱۴، ص ۳۶۳.
[۲]: اصول كافى، ج ۲، ص
در خلوت تاریکی
تاريكى شب همه جا را فراگرفته، سكوت بر همه جا حاكم شده و من در گوشه اى نشستهام و به او مى انديشم، به اينكه اگر روزى او را ببينم به او چه خواهم گفت؟ به راستى چه سخت است سخن گفتن در مقابل خورشيد وجودش و چه حيف است لحظه هاى با او بودن را به تاراج زمان دادن. پس اگر روزى او را ببينم، فقط و فقط به تماشايش خواهم نشست، آرى به تماشايش.
سند دعا هنگام سجده
پرسش برخی شبهه می کنند دعایی که امروزه در سجده آخر نماز می خوانند « یا ولی العافیه اسالک العافیه عافیه الدنیا و الاخره » « یا لطیف ارحم عبدک الضعیف » سند روایی ندارد و بدعت است ! آیا واقعیت دارد
پاسخ در این شکی نیست که سجده کردن برای پرودگار و طول دادن سجده دارای ارزش و اهمیت فراوانی است تا جایی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده زمانی که سجده می کند و سجده خود را طولانی می کند ، ابلیس ندا می دهد وای ، این بندگان خدا را اطاعت می کنند اما من عصیان کردم و برای خدا سجده می کنند اما من از سجده ابا کردم » ?الکافی ج 3 ص 264 از سوی دیگر دعا کردن در هنگام سجده و طلب و درخواست از خداوند برای حوائج دنیوی و اخروی مورد تاکید روایات متعددی قرار گرفته است . امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در سجده برای دنیا و آخرتت دعا کن زیرا خداوند ، رب دنیا و آخرت است » ?الکافی ج 3 ص 323 عبد الله بن هلال می گوید نزد امام صادق علیه السلام از زیان های مالی ام شکایت کردم . امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « بر تو باد به دعا کردن برای حوائج ( دنیوی و اخروی ات ) در حال سجده زیرا قرب و نزدیکی به خداوند در حالت سجده می باشد » ?وسائل الشیعه ج 6 ص 371 در نقل دیگری آمده است که امام صادق علیه السلام در هنگام سجده تقاضای عفو و کرامت خداوند را می کرد . ?بحار الانوار ج 86 ص 216 بنابراین دعاهایی که امروزه در هنگام سجده آخر نماز گفته می شود ؛ « یا ولی العافیه ، اسالک العافیه ، عافیه الدنیا و الاخره » ، « یا لطیف ، ارحم عبدک الضعیف » مصداق عمل به روایات بالا است که توصیه به دعا کردن برای دنیا و آخرت و رسیدن به عفو و مغفرت خداوند می کند ، و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمی شود.
سیری در اخلاق فردی علما
خدابینی حاج آقا مرتضی تهرانی میفرماید: با مرحوم پدرم در خدمت آقا شیخ مرتضی زاهد نشسته بودیم. ایشان رو به پدرم کرد و فرمود: «آقا میرزا! ما دستهای خودمان را روی چشم هایمان گذاشته ایم و میگوییم چرا خدا را نمی بینیم. یکی نیست به ما بگوید دست هایت را از روی چشم هایت بردار و سپس ببین آیا عالم را خالی از خداوند میبینی؟ ». [۱] اعتقاد به توحید افعالی یکی از شاگردان استاد حاج شیخ محمدتقی ستوده میگوید: روزی هنگام تدریس استاد، کبوتری داخل مسجد (محل درس) شد، روی دیوار نشست و سر و صدا کرد. استاد ساکت شد تا صدای کبوتر قطع شود. کبوتر با حرکت دست یکی از طلبهها پرید و رفت. استاد به تدریس خود ادامه داد. ناگهان سینه اش گرفت و فرمود: «خداوند به ما فهماند که می توانم مانع را در وجود خودت پدید آورم؛ [یعنی همه چیز در دست خداست، اگر او نخواهد، ما نمی توانیم به تدریس خود ادامه دهیم]». [۲] ٭ ٭ ٭ حاج آقا فخر تهرانی میگوید: یک روز من و یکی از دوستانم به نام آقای انشایی در خدمت آقا شیخ مرتضی زاهد بودیم. آقا شیخ مرتضی تسبیحش را گم کرده بود و با نگاه و کشیدن دستش به اطراف، دنبال تسبیحش میگشت و از ما هم پرسید: «شما این تسبیح مرا ندیدید؟ » با این سخن، ما نیز برای یافتن تسبیح ایشان شروع به گشتن کردیم. پس از دقایقی، آقا شیخ مرتضی با چشمانی اشک آلود و با بغض فرمود: «ببینید! این امر میتواند به این معنا باشد که خداوند میخواهد به من بفرماید ای مرتضی! عمری است ما تو را نگه داشته ایم وگرنه تو حتی تسبیحت را نیز نمی توانی نگه داری». [۳] ٭
صفحات: 1· 2
بايد از دوستان زير پرهيز كرد
طبق احاديث و روايات بايد از دوستان ذيل پرهيز گردد:
1- از رفيق كم عقل و بي خرد
2- از افراد پست و فرومايه
3- از افراد بدكار
4- از افرادي كه بودن با آنها تو را خسته وملول كنند .
5- كسي كه در دين و دنيا تو نفعي به تو نرسانند.
6- افرادي كه در راه مبارزه با نفست كمك نكنند.
7- كساني كه وجود آنها تو را غمگين سازند.
8- اگر شادي يا زياني برساني متقابلاً با تو همان رفتار را انجام دهند.
9- وقتي كه از او جدا شوي، بداني كه پشت سرت بد مي گويد.
10- هرگاه از چيزي او را منع كني به تو تهمت بزند وتعدي نمايد.
11- از جبران خوبي ديگران ناتوان باشند.
12- نسبت به كسي كه به او ظلم كرده ظلم بيشتري نمايد.
13- همنشين او اجر مي برد ولي خودش گنكار است.
14- زبانش همواره به زيان او حركت مي كند نه به سودش
15- علم دين را براي خودنمايي وتفاخر فرا مي گيرد
16- علم دين را براي مجادله وجر وبحث مي آموزد
17- در كارها تقوي را رعايت نمي كند وبه سوي دنيا مي شتابد.
18- با كسي كه با آبروي مردم بازي مي كند.
19-كسي كه فاسق وفاجر ومتظاهر به معاصي است
20- كسي كه انديشه اي سست وكردارش ناپسند است.
21- كسي كه در انجام كارها خيانت مي كند
22- كسي كه سخن چيني مي نمايد
23- كسي كه ظلم وستم مي كند
24- كسي كه آنچه براي خود بپسندد ولي براي تو بپسندد وبرعكس
25- كسي كه دلت او را دشمن مي دارد
26- كسي كه از مردم عيب مي گيرد
27- كساني كه همواره از مردم غيبت مي كنند
28- دوستي با او تو را به سختي و مشقت بيندازد
29- يپبراي غير خدا با او دوست شده باشي
30- دوستي با غير پرهيزگاران
31- كسي كه خيرش سست و شرّش قوي وخبيث النفس است
32- چون بترسد (تو را تنها گذارد) وخود را كنار بكشد
33- وچون احساس ايمني كند( شجاع شود) حمله نمايد
34- كسي كه كارهايش تو رااز ياد خدا وآخرت غافل كند
35- وبه دنيا وزيور آلات آن شيفته سازد
36- پرهيز از همنشيني با دروغگويان
37- كسي كه با خويشانودان خود قطع رابطه كرده است
38- دوستي با احمق
39- همنشين با دشمن دوستت
40- همنشيني با دوست دشمنت
41- همنشين با خسيس
42- با ناداني و بي سوادي خودت بسازي وقانع باشي
43- همنشيني با حسود
44- رفاقت با خود پسندان ومتكبران
45- رفاقت با بد اخلاقان
46- با كسي كه صبرش در كارها كم است
47- با كسي كه نسبت به ديگران بدگمان است
48- با كساني كه اشكال تراشي وخرده گيري مي كنند
49- با مكار وحيله گر
50- كسي كه هر چخ به او بدهي بازهم راضي نيست
51- با افرادي كه ظاهر وباطنشان با تو يكي نباشد
52- آبروي خود را آبروي تو نداند
53- زشتي و عيوب خود را زشتي وعيوب تو نداند
54- ثروت ومقام او را عوض كند
55- اگر كمكي از دستش بر آيد در حق تو دريغ كند
56- هنگام گرفتاري وسختي تو را تنها گذارد
57- عيب هاي تو را به تو نگويد
58- كسي كه در غياب تو حقوق تو را حفظ نكند
59- كمك كار ظالم باشد
60- جلوي گيري از كارهاي خير كند
61- كسي كه با نقاط ضعف و عيب هاي تو منصفانه برخورد نكند
62- با كساني كه تو را از بدي ها باز ندارند
63- وبا كساني كه تو را به بدي ها تشويق كنند
64- با افرادي كه پيمان شكن هستند
65- با كساني كه قبلاً آنها را امتحان نكرده اي
66- با كسي كه از خدا نمي ترسد
67- با كسي كه به تو اطمينان نمي كند
68- بپرهيز از كسي كه اسرارش را با تو در ميان نمي گذارد ولي به تو چنين مي كني
69- اگر بر مالي امين كني خيانت كند
70- در سختي ها و در كارهايي كه به او احتياج داري كمك نكند
71- در هنگام از دست رفتن قدرت تو را رها سازد
72- اگر با افراد بد دوستي دارد
73- وقتي كه او را خشمگين كردي، بدگويي تو را بكند
74- هرگاه خدا را ياد كردي تو را رها كند
75- وهرگاه خدا را رها كردي با تو باشد
76- كساني كه انعطاف ناپذير وناسازگار است
77- با كسي كه تو بيشتر از او احترام مي كني تا او به تو
78- آن قدر كه تو او را دوست داري او تو را دوست نمي دارد
79- اگر او براي تو مايه عذاب وبدبختي باشد
80- اگر تصميم به گناه گرفتي جلوگيري نكند
81- با كسي كه با تو يكنواخت ويكرنگ نباشد
82- وقتي كه خدا در قيامت ومردم در دنيا از او ياد كنند تو شرمنده شوي
83- با كساني كه مانند شير درنده خوي باشند
84- ومانند سگ چاپلوس باشند
85- ومانند گرگ زيان با ر باشند
86- ومانند روباه حيله گر ودر زندگي شكل هاي مختلفي به خود بگيرند
87- كسي كه از اعمال بد دبگران خوشش بيايد
88- كسي كه از همنشيني با نيكان (وعلما) بدش بيايد
89- كساني كه از مجلس گناه لذت ببرند
90- دوستي با كساني كه هم دين و هم آئين تو نيستند
91- كسي كه عيبي از ديگري مي گيرد در حالي كه همان عيب در خود او هست
92- كسي كه به ديگران تهمت مي زند
93- با كساني كه در جاهاي تهمت زا وارد مي شوند وبا كي هم ندارند
94- همنشيني با منافقين و دو چهرگان
95- كسي كه مومنين را به خاطر فقر كوچك بشمارد
96- با شراب خوار
97- با كساني كه دنياي دوستند
98- با كساني كه به خاطر پول وثروت با تو دوستي مي كنند
99- با كساني كه ترسي ندارند كه ثروت را از چه راهي به دست آورند
100- با افرادي كه در انجام كارها تنبل وناتوانند
101- با كسي كه نه با ديگران انس مي گيرد ونه اجازه مي دهد با او انس بگيرند
102- با كسي كه پدر ومادرش از او ناراضي هستند.
منبع: آفات الطلاب، شاكر برخوردار فريد، ص53