یاد مهدی تسلای زهرا
الف: پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) در بستر مرگ بودند كه حضرت زهرا (عليهاالسّلام) وارد شدند. حال پدر را كه ديدند، شروع به گريه كردند. كم كم صداي زهرا (عليهاالسّلام) بلند شد. پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) سرشان را بلند كردند و علت را سؤال نمودند. حضرت زهرا (عليهاالسّلام) عرض كردند:
از تباهي و ضايع شدن دين و عترت، بعد از شما ميترسم. اينجا بود كه او را دلداري دادند به اينكه مهدي امت از نسل تو ظهور ميكند و ريشه ضلالت و گمراهي را ميكند. روايات بي شماري درباره ي اين موضوع وارد آمده است كه به عنوان نمونه به يكي از آنها به نقل از عامه اشاره ميكنيم: علي بن هلال عن ابيه، قال: دخلت علي رسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) وهو في الحاله التي قبض فيها، فاذاً فاطمه عند راسه؛ فبكت حتي ارتفع صوتها؛ فرفع رسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) اليها راسه وقال: حبيبتي فاطمه ما الذي يبكيك؟ فقالت: اخشي الضيعه من بعدك. فقال: يا حبيبتي! اما علمت ان الله عزوجل اطلع علي اهل الارض اطلاعه فاختار منها اباك فبعثه برسالته، ثم اطلع اطلا عه فاختار منها بعلك واوحي اليّ ان انكحك اياه. يا فاطمه! ونحن اهل بيت قد اعطانا الله عزوجل سبع خصال لم يعط احداً قبلنا و لايعطي احدا بعدنا: انا خاتم النبيين واكرم النبيين علي الله عزوجل و احب المخلوقين الي الله عزوجل وانا ابوك ؛ ووصيي خير الاوصياء واحبهم الي الله عزوجل، هو بعلك؛ و شهيدنا خير الشهداء واحبهم الي الله عزوجل، و هو حمزه بن عبدالمطلب عم ابيك وعم بعلك؛ ومنّا من له جناحان يطير في الجنه مع الملائكه حيث يشاء، وهو ابن عم ابيك و اخو بعلك؛ وسبطا هذه الامه، وهما ابناك الحسن و الحسين و هما سيدا شباب اهل الجنه وابوهما (والذي بعثني بالحق) خير منهما. يا فاطمه! والذي بعثني بالحق ان منهما مهدي هذه الامه. اذا صارت الدنيا هرجا ومرجا وتظاهرت الفتن وانقطعت السبل واغار بعضهم علي بعض، فلاكبير يرحم صغيرا و لاصغير يوقر كبيراً؛ فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلاله وقلوبا غلفا . راوي ميگويد: پيامبر (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) در بستر مرگ بود. فاطمه (عليهاالسّلام) در كنار سر او مشغول گريه شد؛ ناگاه صداي ناله اش بلند شد. پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) سر خود را بلند كرد و فرمود: عزيزم فاطمه! چرا گريه ميكني؟ عرض كرد: پس از شما، از ضايع شدن و مورد ستم قرار گرفتن ميترسم. فرمود: محبوبهِ من! آيا نمي داني كه خداوند عزوجل نظري بر اهل زمين كرد، و مرا از ميان آنها انتخاب نموده و مبعوث كرد؛ در مرتبه دوم كه نظر كرد، از بين آنها شوهر تو را انتخاب كرد و به من وحي كرد كه تو را به ازدواج او در آورم. ما اهل بيتي هستيم كه خداوند هفت خصلت به ما داده، كه به احدي قبل از ما و بعد از ما نداده: من خاتم پيامبران و كريمترين پيامبران و محبوبترين خلق نزد خداوند هستم، و من پدر تو هستم؛ و وصي من بهترين اوصيا و محبوبترين آنها نزد خداوند است، و او شوهر توست؛ و شهيد ما بهترين شهدا و محبوبترين آنها نزد خداوند است، و آن حمزه عموي پدر و شوهر تو ميباشد؛ و از ما كسي هست كه صاحب دو بال است در بهشت كه همراه ملائكه پرواز ميكند، و او پسر عموي پدر و برادر شوهر تو ميباشد؛ و از ما خاندان است دو سبط، اين امت كه آنها دو فرزند تو، حسن و حسين (عليهماالسلام) هستند، كه سرور جوانان بهشتند، و پدر آنها بهتر از آن دو ميباشد. اي فاطمه! سوگند به كسي كه مرا به رسالت مبعوث نمود، از آن دو، مهدي (عليه السّلام) اين امت ميباشد. آن گاه كه دنيا را هرج و مرج فرا گيرد و آشوبها آشكار گردد؛ راهها بسته شده و برخي، بعضي ديگر را به تاراج برند؛ نه بزرگي بر كوچكي رحم نمايد و نه كوچكي احترام بزرگتر را رعايت كند؛ در آن هنگام خداوند متعال كسي را بر ميانگيزد كه دژها و قلعههاي گمراهي و دلهاي بسته شده را فتح ميكند… ب: همزمان با تولد امام حسين (عليه السّلام) به حضرت زهرا (عليهاالسلام) خبر داده ميشود كه حسينش را شهيد خواهند كرد. حضرت زهرا (عليهاالسّلام) ناراحت و گريان ميشود امّا خبر ميآيد كه مهدي امت از ذريّه او خواهد بود. در اين رابطه، رواياتي است كه دو نمونه از آنها ذكر ميشود: عن ابي عبدالله (عليه السّلام) قال: دخلت فاطمه (عليهاالسّلام) علي رسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) و عيناه تدمع؛ فسالته: مالك؟ فقال: انّ جبرئيل (عليه السّلام) اخبرني اَنّ اُمتي تقت ل حُسينا؛ فَجَزَعَت وشقّ عليها؛ فاخبرها بمن يملك من ولدها؛ فطابت نفسُها وسكنت. . امام صادق (عليه السّلام) فرمود: فاطمه (عليهاالسّلام) وارد بر پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) شدند؛ ديدند اشك از چشمان پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) جاري است. سؤال كردند: علت گريه چيست؟ فرمودند: جبرئيل (عليه السّلام) به من خبر داد كه امت من حسين را ميكشند. حضرت زهرا (عليهاالسّلام) هم شروع به گريه و ناله كرده و اين سخن بر او سخت آمد تا اينكه پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به او خبر دادند كه يكي از فرزندان او سلطه پيدا ميكند؛ پس او خوشحال و ساكت شد. در روايت ديگري، امام صادق (عليه السّلام) ميفرمايد: ان جبرئيل (عليه السّلام) نزل علي محمد (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) فقال يا محمد! ان الله يقروِ عليك السلام و يبشرك بمولودي ولد من فاطمه (عليهاالسّلام) تقتله امتك من بعدك…. و يبشرك انه جاعل في ذريته الامامه والولايه والوصيه، ثم ارسل الي فاطمه (عليهاالسّلام): ان الله يبشرني بمولود يولد منك تقتله امتي من بعدي…: ان الله جاعل في ذريته الامامه والولايه والوصيه ؛ . جبرئيل بر پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) نازل شد و عرض كرد: خداوند سلام به تو ميرساند و بشارت ميدهد تو را به فرزندي كه از فاطمه (عليه السّلام) متولد ميشود؛ اما امت تو، بعد از تو، او را ميكشند…. و به تو بشارت ميدهد كه در فرزندان او امامت، ولايت ووصايت را قرار ميدهم. سپس كسي را فرستادند نزد حضرت فاطمه (عليهاالسّلام) كه: خداوند مرا بشارت داده به فرزندي كه از تو متولد ميشود، ولي امت من بعد از من او را ميكشند؛…: و خداوند در فرزندان او امامت، ولايت و وصايت را قرار ميدهد؛… منبع: علي مصلحي ،ناشر: بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود،