عنایت پروردگار
عنايت پروردگار شب به نيمه نزديك مى شد. تهران در تاريكى مطلق فرو رفته بود. گهگاهى چراغ هاى بادى و پيه سوز در سر چهارراهها و كوچهها سوسو مى زد و گاهى در كنار چراغ ها، اوباش و قداره بندها به انتظار نشسته تا بيچاره بخت برگشته اى را در تاريكى شب، لخت و… بیشتر »
نظر دهید »
مسئولیت پذیری
سردار شهید مهدی زین الدین پدرش میگوید: «از همان اول نازپرورده بار نیامد. وضع مالی مان خوب نبود. از بچگی یاد گرفت که کار کند و زحمت بکشد. هم مدرسه میرفت و هم روزی چند ساعت میآمد مغازه کمک من بود. » درس هایش هم همیشه عالی بود. مادرش میگوید: «با اینکه… بیشتر »
سرعت غیر مجاز
سرعت غیر مجاز وقتی هنوز رانندگی یاد نگرفته ای سرعت بالا برایت غیرمجاز است. مرد و زن، پیر و جوان هم فرقی ندارد. باید چموخم کار دستت بیاید؛ دست فرمانت را سفت کنی؛ جاده و خیابانها و راهت را خوب بشناسی والا ممکن است هنوز راه زیادی را نرفته وسیله ات را از… بیشتر »
چرا تلاش نکردی که بدانی؟
چرا تلاش نكردى كه بدانى؟ روز قيامت است و همه مردم سر از خاك برداشته اند و براى حسابرسى مى آيند. ترس و وحشت همه جا را فرا گرفته است، تشنگى غوغا مى كند. همه منتظر هستند تا نوبت حسابرسى آنها فرا برسد. عده اى با خوشحالى به سوى بهشت مى روند و عده اى هم به… بیشتر »