نیایش در قرآن
مروری بر آیات قرآن نشان میدهد که بخش عظیمی از پیامهای کلام وحی در مورد ارتباط انسان با خداست. این رابطه خالق و مخلوق زیباترین جلوه هستی است که انسان تشنه را، از زلال رحمت و برکات حضرت حق سیراب میسازد. قرآن، کتاب خدا، با کلمه «اللّه» آغاز شده و با واژه «ناس» خاتمه مییابد و این بیانگر اهمیت رابطه خدا و مردم است. در آیه ۱۸۶ سوره بقره خداوند هفت مرتبه به ذات مقدس خود و هفت بار به بندگان اشاره کرده و این اوج ارتباط و پیوند خداوند متعال با بندگان است.
البته انسان فطرتاً به سوی ارتباط با مبدأ کمال متمایل است؛ چرا که کشش فطری در درون انسان او را به سوی بی نهایت سوق میدهد. این تمایل نامحدود به غیر از ارتباط با کمال مطلق و نیروی بی انتهای خالق هستی اقناع نمی شود. عبادت و دعا و نیایش بهترین راه شکوفایی این تمایل فطری و استعداد درونی انسان است، به همین علت خداوند متعال ارزش و جایگاه واقعی انسان را در بارگاه خویش بوسیله دعا و نیایش او تعیین میکند و میفرماید: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبّی لَوْلا دُعاؤُکُمْ) ؛) [۱] («بگو: پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد. »
طبق این پیام قرآنی، ارزش واقعی انسان در بارگاه الهی و معیار ارزش معنوی افراد، براساس بندگی، خضوع و خشوع در مقابل خداوند متعال و الحاح و درخواست او از آفریدگار جهان هستی است.
افرادی که از دعا و گفتگوی همراه با خواهش و تمنا و ندبه با حضرت حق سرباز میزنند و در مقابل خداوند متعال روحیه مستکبرانه ای دارند، نه تنها از رحمت الهی بدورند؛ بلکه مستوجب آتش جهنم و قهر الهی خواهند بود! خداوند متعال در سوره غافر به این نکته پرداخته، میفرماید: (وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونی اَسْتَجَبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ) ؛) [۲] («و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، کسانی که از پرستش من کبر میورزند، به زودی خوار در دوزخ در میآیند. »
حافظ در تفسیر این آیه میگوید:
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرنداقرار بندگی کن و اظهار چاکری
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ لَیُمْسِکُ الْخَیْرَ الْکَثیرَ عَنْ عَبْدِهِ فَیَقُولُ لااُعْطیهِ حَتّی یَسْأَلَنی؛) [۳] (خداوند متعال عطای بسیاری [از نعمتها و برکاتش] را به بندگان منوط به سؤال و دعای آنان کرده و میفرماید: تا بندهام از من نخواهد و سؤال نکند، به او عطا نمی کنم. »
با توجه به اهمیت و ارزش دعا نزد پروردگار متعال، شایسته است شرایط دعا، مقدمات و انواع استجابت آن را در کلام وحی بررسی کنیم. شخصیت معنوی انسان در گرو دعا و ارتباط خاضعانه و عاشقانه او با خداوند عالمیان است، انسان نیازمند، هر چقدر در محضر خداوند متعال پر سوزتر، خاشع تر و ذلیلانه تر نجوا کند، به همان مقدار، ارزش و اهمیتش در درگاه خداوند بالا خواهد رفت. خوشا به حال آنان که بر چشمه دعا و مناجاتهای شبانه نشسته و از کوثر زلال ادعیه نورانی، روح تشنه خود را سیراب میسازند! آنان بر این باورند که:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظاز یمن دعای شب و ورد سحری بود
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندیدر همین راستا خداوند متعال مردم را به ارتباط و دعا فراخوانده و مژده اجابت میدهد.
(وِ اِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبوُا لی وَلْیُؤمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدوُنَ) ) [۴] (؛ «و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعا کننده را - به هنگامی که مرا بخواند - اجابت میکنم؛ پس آنان باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. »(۵)
———-
[۱]: . فرقان / ۷۷.
[۲]: . غافر / ۶۰.
[۳]: . مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت، ج ۵، ص ۱۷۵.
[۴]: . بقره / ۱۸۶
[5]: تألیف: جمعی از نویسندگان مجله مبلّغان تهیه و تنظیم: ابوالفضل هادی منش،انتشارات مرکز حوزه علمیه خواهران،ص۸۰
.
۳۰ روز ،۳۰جلسه احکام شرعی(۲)
جلسه ۲: تقليد
۱. اعلميت يك مرجع از چه راهى ثابت مى شود؟ آيا احتياج به علم خاصى است يا اينكه عموم مردم نيز مى توانند
تشخيص بدهند و در بين مراجع عظام در قيد حيات كدام يك اعلم هستند؟
ج. مجتهد و اعلم را از سه راه كه در رساله آمده مى توان شناخت؛ يكى از راهها آن است كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند اعلم را تشخيص بدهند اعلم بودن كسى را بگويند بشرط آنكه دو نفر ديگر مانند آنها مخالف نظرشان نباشند و اگر براى شما بعد از تحقيق از اهل خبره اعلم يا محتمل الاعلميه را تعيين نكردند مخيريد از هر يك از مجتهدين تقليد نماييد.
۲. حكم كسى كه بدون تحقيق، از مرجع تقليد پدر يا مادر خانواده تقليد كرده، چيست؟
ج. اگر با اطمينان به صحت تحقيق آنها، مرجعى را اعلم تشخيص داده است، مانعى ندارد؛ در غير اين صورت، لازم است پس از تحقيق، به مرجع اعلم رجوع كند.
۳. آيا عدول از مرجع تقليد زنده به مرجع تقليد ديگر جايز است؟
ج. عدول از مرجع تقليد زنده به مجتهد ديگر، بنابر احتياط واجب، جايز نيست؛ مگر آن كه مرجع دوم از مرجع اول اعلم باشد.
۴. آيا مى توان مرجع تقليد خود را تغيير داد؟ دليل تغيير اين است كه اجراى بعضى از احكام برايم سخت است و ترجيح مى دهم از دستور مرجع ديگرى تقليد كنم.
ج. امر مذكور در سؤال مجوز تغيير مرجع تقليد نيست. تنها در صورتى مى توان به مرجعى ديگر عدول كرد كه مرجع اول شرايط مرجعيت را از دست داده باشد يا اعلميت مرجع دوم احراز شده باشد.
[بهار بندگی(ویژه مبلغان ماه مبارک رمضان) -لطف الله صافی گلپایگانی - صفحه۲۵]
از کجا آمده ام تا به کجا می بری اَم
به اشک و ذکر سحرگاه عادتم دادی
به اشک و ذکر سحرگاه عادتم دادی
تو شور عشق و شرار محبتم دادی
دلت گرفت که بی دست و پاییام دیدی
سحر به سیر مناجات همتم دادی
لباس پاره و مهمانی عظیم خودت
شفیع من شدی اذن شراکتم دادی
به جای این همه خوبی فقط بدی کردم
ولی تو قهر نکردی و فرصتم دادی
مرا که مستحق دوزخ و مجازاتم
شمیم رأفت و حکم برائتم دادی
هزار مرتبه از نفس خود کمین خوردم
دوباره آمده بر توبه جرأتم دادی
هزار پاره دل از زهر معصیت دیدی
سحر ز شور حسینیه شربتم دادی
مرا که رانده ز هر جا و هر کسی بودم
مقام سینه زنی ولایتم دادی
برای آنکه زنم سنگ عشق بر سینه
به نام عادت الاحسان جسارتم دادی
که گفته کرب و بلا من نرفتهام هر شب؟
به کوی پاک حسینی عزیمتم دادی
تمام کن کرمت را که در رکاب یار
شهادتم برسانی، سعادتم دادی
ز کثرت گنه بی شمار گریه کنم
محمد رضا موسوی
ذکر خدا راهنمایت!
رهبرانقلاب: شما ذکر خدا بگویید، خدای متعال هم بر شما صلوات میفرستد، به شما درود میگوید؛ هم خود ذات اقدس الهی، هم ملائکهی او به شما مؤمنین درود میگویند.
و بدانیم که ذکر خدا، یاد خدا راهنما است، راهگشا است، دستگیر است، میتواند ما را قادر بر گرهگشایی کند؛ گره زیاد داریم و دست قدرت و پنجهی تواناییِ خود ما انسانها است که باید این گرهها را باز کند امّا این قدرت را، این توانایی را خدا به ما میدهد.
ذکر خدا به ما کمک میکند که بتوانیم بنبستها را باز کنیم و راهها را بگشاییم. ۹۵/۰۲/۰۸
شعر مهدوی
اي کاش ببينيم همه ماه نهان را
همراه طلوع تو شروع رمضان را
با تلخي اشک غمت افطار نموديم
از مأذنه هربار شنيديم اذان را
چنديست که چشمان زمين بيتو نديده است
از باد صبا آن نفس مشک فشان را
تلخند زبانها بگذار از تو بگويند
تا نام تو تغيير دهد طعم دهان را
قلبي که ز خاک کف پاهاي تو دور است
صد سال نخواهيم برايش ضربان را
هرگاه که با تو به مناجات نشستيم
يکبار هم احساس نکرديم زمان را
گيريم که از ديدن تو چشم بپوشيم
آقاي دل ما چه کنيم اين دلمان را
خونگرية روز و شبت از غصة زينب
باعث شده در کام بگيريم زبان را
برگرد که از کوفه نه از کرببلا نه
از شام بپرسي سبب قد کمان را
محمدعلي بيابانی