رفیق شناسی از دیدگاه روایات
۱. عن موسى بن جعفر عن آبائه عليه السلام قال: قالَ رسول اللّه صلى الله عليه و آله: «اذا أحَبَّ أحَدُكُمْ أخاهُ فلْيسألَهُ عَنْ اسم أبيهِ و عَنْ قَبِيلَتِهِ وَ عَشِيرَتِه فانّهُ مِن الحَقِّ الواجِبِ و صدق الاخاءِ أنْيسألَهُ عَنْ ذلِكَ وَ الاّ فانَّها مَعْرِفَةٌ حَمْقاهُ». امام موسى بن جعفر عليه السلام ازجدش رسول اللّه صلى الله عليه و آله نقل مى كند: هرگاه يكى ازشما برادرش را دوست داشته باشد، بايد از نام پدر و قبيله و عشيره او سؤال كند، زيرا اين حقوق واجب به شمار مى رود. اخوّت حقيقى آن است كه از برادرش اين سؤال را بكند، وگرنه شناختى احمقانه خواهد بود.
۲. قال النبى صلى الله عليه و آله: «أكْثِروا مِن الاخوانِ فانَّ ربَّكمْ حيىُّ كريمٌ يستحْيِى أن يُعَذّب عبْدَهُ بين اخوانِهِ يَوْمَ القيمَةِ». پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: دوست بسيار گيريد، زيرا خداى شما با حيا و بخشنده است و شرم دارد كه روز رستاخيز، بنده خود را در ميان برادرانش عذاب كند.
۳. قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: «انَّ اللّه تَعالى يحِبُّ الْمداوَمَة عَلَى الاخاءِ القديم فَدوِمُوا». خداوند ادامه دوستى ديرينه را دوست دارد، بنابراين دوستى ديرينه را ادامه دهيد.
وصیت در آیات
وجوب وصيّت
«كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقينَ». «بر شما نوشته شده هنگامي كه مرگ يكي از شما فرا رسد، اگر چيز خوبي [مالي از خود به جاي گذارده، براي پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيّت كند! اين حقّي براي پرهيزكاران است»! بهترين وصيّت «وَ وصّي بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفي لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون * أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ». ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را وصيّت كردند؛ و هر كدام به فرزندان خويش گفتند: «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براي شما برگزيده است؛ و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد! » آيا هنگامي كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را ميپرستيد؟ » گفتند: «خداي تو، و خداي پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم».
صفحات: 1· 2
بیست پرسش و پاسخ کودکان و نوجوانان درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف(۲)
پرسش: چرا امام زمان علیه السلام مخفیانه به دنیا آمدند؟
پاسخ:
یکی از پیامبرانی که داستان تولد جالبی دارد، داستان تولد حضرت موسی علیه السلام است. فرعون خواب دید نوزادی از بنی اسرائیل به دنیا آمده و حکومت او را نابود خواهد کرد، با پریشانی از خواب بیدارشد و دستور داد هر پسری که به دنیا میآید را بکشند. مادر موسی علیه السلام باردار بود، خداوند بارداری او را از چشم دشمنان مخفی کرد، به همین دلیل حضرت موسی علیه السلام به خواست خداوند مخفیانه به دنیا آمد و بعد از به دنیا آمدن به دستور خداوند، مادرش او را در صندوقی گذاشت و در رود نیل رها کرد و به دنبال آن حرکت کرد تا ببیند چه اتفاقی میافتد تا این که مأموران کاخ فرعون، صندوق را از آب گرفتند و آن را پیش فرعون بردند، تا دید پسر بچه ای داخل آن است اول تصمیم گرفت که او را بکشد، اما خداوند محبت موسی علیه السلام را در دل فرعون و زنش انداخت و تصمیم گرفتند او را به عنوان فرزند خود بزرگ کنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر امامان علیهم السلام بشارت تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را قبل از میلاد آن حضرت علیه السلام داده بودند و فرموده بودند کسی به دنیا میآید که جهان را پر از عدل و داد میکند و به حساب تمام ستمگران و ظالمان میرسد، به همینخاطر، خانه امام حسن عسکری علیه السلام را محاصره کرده بودند تا اگر پسربچه ای در خانه آن حضرت علیه السلام به دنیا آمد آن را بکشند.
اما به خواست خداوند همان طور که حضرت موسی علیه السلام در میان دشمنان مخفیانه به دنیا آمد، امام زمان علیه السلام نیز در محاصره دشمنان و در حالی که در منزل آن ها، جاسوس گذاشته بودند که اگر زنی باردار است به آنها خبر دهد، آن حضرت علیه السلام در حالی که هیچ علامت بچه دار شدن در مادرشان معلوم نبود، مخفیانه به دنیا آمدند و باز هم دشمنان خدا و اسلام فهمیدند که نور خدا را نمی توانند خاموش کنند.
منبع:درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، محمد یوسفیان،مشخصات نشر: قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، مرکز تخصصی امامت و مهدویت، ۱۳۹۲،ص۲۵
شعر مهدوی
اي غم عزيز تو آبروي جمعه ها
يک قدم نيامدي باز سوي جمعه ها
جمعه که نيامدي مستي از سرم پريد
اي شراب کهنهات در سبوي جمعه ها
هفتهاي گذشت و من پير تر شدم ولي
باز هم نديدمت روبروي جمعه ها
بي تواي بهانة ابر و آب و چشمه ها
آب خوش نميرود از گلوي جمعه ها
صبح منتظر همه…عصر شد نيامدي
حيف شد دوباره رفت آبروي جمعه ها
عمر ميرود به باد من ولي شبيه باد
مي دوم هنوز در جستجوي جمعه ها
ايوب پرندآور
نقش رنگ در زندگی انسان
دنیایی که ما نظاره گر آن هستیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است این دو عنصر عبارت است از «شکل» و «رنگ» که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند. هر موجودی که در این دنیا به چشم میخورد ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس میگردد، سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار میگیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصه هر شی طبیعی است. چنانچه یک گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه میکند و نظر بیننده را به خود معطوف میدارد و یک میوه رنگی، با رنگش اعلام میکند که رسیده است یا نارس است. علیرغم وسعت کاربرد رنگ و حضور و تأثیر آن در زندگی انسان، معمولاًاکثر افراد نسبت به آن توجه کافی ندارند شاید به خاطر وجود آن در همه حالات و همه لحظات زندگی است که اهمیت خود را از دست میدهد و ما را نسبت به خود بی تفاوت و بی انفعال میسازد.