پنج رنگ ذکر شده در قرآن کریم
پنج رنگ ذکر شده در قرآن کریم
الف. رنگ سفید
قرآن دوازده مرتبه سفیدی را در قلمرو کلمه مذکور آورده است. سفید مجموعه رنگها میباشد و قرآن هم اولین اشعههای ارسالی از طرف خورشید را به رنگ سفید معرفی فرموده است و سفید از نظر قرآن علامت پاکی ظاهر و باطن است. بسط دامنه رنگ سفید از ظاهر جماد است تا رفاه بهشتیان مانند: «بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبین: شرابی سفید و روشن که مینوشند و لذت کامل میبرند». نوشابه و شراب طهور که هر لحظه اراده میکنند از پیمانه سیراب میشوند و در عالمی از نشاط و معنویت فرو میروند و آن شراب طهور، شرابی سفید و درخشنده و لذت بخش، شراب پاک و خالی از رنگهای شیطانی و سفید و شفاف است و آن «لَذَّةٍ لِلشّارِبین» است. یعنی نه مایه فساد عقل است و نه موجب مستی میشود و جز هوشیاری و نشاط و لذت روحانی چیزی در آن نیست. (۱ ۴۶ / صافات) «کَاَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ: گویی آن حوران در سفیدی و لطافت بیض مکنون هستند.
این توصیف همسران بهشتی است که پاکی و صداقت آنها را میرساند یعنی بدن آنها از شدت پاکی و ظرافت و سفیدی و صفا همچون تخم مرغی است که نه دست انسان آنها را لمس کرده و نه گرد و غباری بر آن نشسته بلکه در زیر بال و پر مرغ پنهان و پوشیده مانده است. حوریان بهشتی را حوری گویند که سفید پوستند یا سفیدی چشمانشان درخشنده و سیاهی آن کاملاً سیاه است.
پیوند نماز با برکات مسجد
پيوند نماز با بركات مسجد گرچه مسجد براي نماز ساخته ميشود، ولي بركات مسجد تنها مخصوص نماز نيست. امر به معروف، نهي از منكر، تبليغ و آموزش دين كمك به جبههها و يافتن دوست، كسب اطلاعات جديد و شناسايي افراد، به صورت طبيعي و بدون تشريفات، حذف امتيازات موهوم، تجليل از بزرگان دين و زنده نگه داشتن آثار و افكار آنان، حمايت از رهبر مسلمين، كمكهاي مالي به فقرا و كمكهاي علمي به عموم مردم در مسجد انجام ميشود: «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يتْرُكُ ذَنْباً خَشْيةً أَوْ حَياءً». منبع:پيوندهاي نماز، محسن قرائتي، مشخصات نشر: تهران: ستاد اقامه نماز، ۱۳۹۱،ص۱۹
گناه و عدم استجابت دعا
يكى از مسائلى كه به ما سفارش شده و از عبادات محسوب مى شود، مسأله «دعا» است. خداوند تبارك و تعالى ما را به دعا امر كرده است و خود ضمانت نموده كه دعاى ما را نيز مستجاب كند: «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ «بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را». «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛ «اجابت مى كنم دعاى دعاكنندگان را هنگامى كه دعا كنند».
وصیت در آیات
وجوب وصيّت
«كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقينَ». «بر شما نوشته شده هنگامي كه مرگ يكي از شما فرا رسد، اگر چيز خوبي [مالي از خود به جاي گذارده، براي پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيّت كند! اين حقّي براي پرهيزكاران است»! بهترين وصيّت «وَ وصّي بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفي لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون * أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ». ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را وصيّت كردند؛ و هر كدام به فرزندان خويش گفتند: «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براي شما برگزيده است؛ و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد! » آيا هنگامي كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را ميپرستيد؟ » گفتند: «خداي تو، و خداي پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم».
صفحات: 1· 2
نقش رنگ در زندگی انسان
دنیایی که ما نظاره گر آن هستیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است این دو عنصر عبارت است از «شکل» و «رنگ» که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند. هر موجودی که در این دنیا به چشم میخورد ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس میگردد، سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار میگیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصه هر شی طبیعی است. چنانچه یک گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه میکند و نظر بیننده را به خود معطوف میدارد و یک میوه رنگی، با رنگش اعلام میکند که رسیده است یا نارس است. علیرغم وسعت کاربرد رنگ و حضور و تأثیر آن در زندگی انسان، معمولاًاکثر افراد نسبت به آن توجه کافی ندارند شاید به خاطر وجود آن در همه حالات و همه لحظات زندگی است که اهمیت خود را از دست میدهد و ما را نسبت به خود بی تفاوت و بی انفعال میسازد.