قاب زمان
تا چند میتوان در قاب زمان، تصویر ثانیهها را به تماشا نشست؟ کوچهها غرق انتظار تو و دلها نوحه گر بازگشتِ تواند؛ چون تنها تو توانِ آن را داری که آرامشان کنی. بهار آور! آن گاه که باغ از بوی خوش خواب پُر میشود، چشمی به یاسها نمی اندیشد و دستی، پنجرهها ی تنفّس را به رویشان نمی گشاید تا هوایی بچشند و یاسهای زرد از باران عطش در خویش پرپر نشوند. چگونه میتوان سایه سار دل تنگی را پشتِ سرگذاشت و با صعود از نردبان تمنّا، آسمانِ بَسط و تماشا را تنفس کرد؟
چگونه میتوان در آسمانی که سنگ ها، بال میشکنند، ترانههای پرواز را ترنّم کرد؟ از آبیِ صداقت پُریم و از لطافت ایمان سرشار، ولی در بی کران پرواز، ناگهان سنگها قد میکشند و میکوشند تا عروجمان را به کژراهه برند. ای آرزوی ماندنی! این خیل یاسهای عطش آلود چشم در راهند تا از آسمان، پنجره ای گشوده شود و بارانِ عشق و رویش آن چنان بر لحظههای دل تنگشان ببارد که سرمستِ تبسّم و ترنّم شوند و تشنگی تا همیشه از باورشان بکوچد.
یا مهدی، ای کرامتِ آبی!
عطشناکی مان را دلیل آب تویی.
ما را دریاب.
منبع: از سبوی انتظار،محمدهادی فلاح و شهاب الدین رهنما ،ص۸۵
صبح سخن
ای سبزتر از بهار! برگرد،
بیا ای معنی انتظار! برگرد،
بیا این کوچه بدونِ تو پُر از دل تنگی است
آرامشِ بی شمار! برگرد بیا
آن گاه که میخواهی از کسی بنویسی که جهان تشنه دیدار اوست، چقدر سخت مینماید. البته وقتی عشق با تو همراه میشود، نوشتن و با مُنْتَظَر دردِ دل کردن آن چنان آسان میشود که توصیف نمی توان کرد!… و آن گاه نوشتن آسان تر میشود که خودِ موعود به سُراغت آید، تو را از خوابهای پریشان رهایی بخشد و پرواز در آسمانِ معنا را به تو بیاموزد. آن چه به نام ندبههای انتظار بر این صحیفه رنگین نقش بسته است، حاصلِ دل تنگی و دل مشغولیهای پاک و معصومی است که لحظههای تولّدشان را هیچ گاه فراموش نخواهم کرد. لحظههایی که از آسمان فرود میآمدند؛ به دستانم توانِ نوشتن میدادند و نگاهم را از شور و شوق و شیدایی سرشار میکردند.
این روزها، غبارهای کدورت آن چنان آینههای دلِ آدمیان را به تصرّف خویش درآورده است که شاید این نوشتهها مجالی برای ظهور نیابند و دلهای غبارآلود و سیمانی را با خویش هم صدا نکنند. با این حال اطمینان دارم که در انبوه این آدمهای رنگارنگ، دلهایی نیز یافت میشوند که با خدای خویش آشتی کرده اند. این دلها هیچ گاه اجازه نخواهند داد که غبارهای توهّم، آینه هایشان را در بندِ خود درآورند؛ دلهایی که اشتیاق رُستن و رَستن را در خویش پرورش میدهند، یادِ معصومان را عزیز میدارند و کوچه پس کوچههای زندگی را تنها برای تماشای جلوه ای از جمال فریبایشان در مینوردند. ندبههای انتظار حاصل خلوتهای ناب این دل سودایی اند و همه آنها را به دل هایِ مشتاقی تقدیم میکنیم که در پهن دشتِ خلوت و تنهایی خویش، عاشقانه و عارفانه راه میسِپُرند تا آسمانی شوند.
با این دلِ تنگ، آشنا میطلبم
پیوسته تو را، تو را، تو را میطلبم
هرچند زیارتت بسی دشوار است
دیدار تو را من ز خُدا میطلبم
تا نواحی مقدس صلوات
با لحن كدام آفتاب؛ با صداى كدام پروانه؛ با آواز كدام سنگ؛ با ترانه كدام باران؛ آوارگى همواره مان را فرياد بزنيم؟ اى دور از دسترسِ نزديك! اى سخاوت هر روزه زمين! كه نماز مهربانى ات را ستاره ها، هزار مرتبه اقتدا كردند. و هر روز، تشنه تر از پيش، سر به كوهوار شانه هاىِ آسمانى ات گذاشتند. چقدر اين روزهاى بى تو، كش آمده اند! چقدر طولانى شده، صداى نيامدنت! چقدر غليظ است هواى دلتنگى ات! اى مهربانى بى حدّ! كه روشنى بى وقفه هزار اقيانوس، زير آرامش قدم هايت، شناور است و داغ هزار آتشفشان ريشه داده است در چشم هاى بى نصيب مان. تا چند چلّه نشينى اين زمستان هاى بى اندازه؟! تا چند دوندگى اين سنگلاخ هاى يكنواخت؟! تا چند شمارش اين ستارگان ارجمند؟! تا چندچشم به راهى اين كوچه هاى تودرتوى تاريك؟! حلقه كدام در را بكوبيم؟ در گوش كدام جاده، زخم هايمان را بخوانيم؟
معرفی کتاب :بهشت اخلاق
تو ضیحات کلی در مورد کتاب:
چاپ نخست کتاب «بهشت اخلاق: درسنامه تزکیه و خودسازی» تالیف سیدخلیل حسینی، از سوی انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر و روانه بازار نشر شد.
تاریخ انتشار : 1390/9/10 بازدید : 423 زمان انتشار : 20:54:00 منبع : www.ibna.ir
این کتاب، برگزیده ای از درس های اخلاق اسلامی است که مولف با دانش پژوهان و طلاب علوم دینی، به گفت وگو و بحث پرداخته و به درخواست آنان به صورت کتاب درآمده است.
اثر حاضر، راه های تزکیه نفس و خودسازی را برای سالکان ارایه و چگونگی تزکیه و خودسازی را تشریح می کند.
کتاب حاضر در هفت فصل به مساله تزکیه و خودسازی پرداخته است. در فصل نخست این اثر با عنوان «خودشناسی» ضرورت خودشناسی بحث و بررسی می شود.
حسینی درباره ضرورت خودشناسی این گونه می نویسد: «انسان موجودی است که خود را دوست می دارد و برای خود، سعادت و خوش بختی می خواهد و در صدد آن است که نیازهای خود را برآورده کند تا از این راه به کمال و خوش بختی برسد. حال جای این سوال است که تا انسان، خود را نشناسد و نیازهای خود را شناسایی نکند و با امکانات و سرمایه های درونی خود آشنا نشود، می تواند برنامه صحیحی در زندگی داشته باشد و به خواسته های خود برسد؟ و آیا چنین برنامه ای از شکل و محتوای صحیحی برخوردار خواهد بود؟
کسی که نمی داند چگونه موجودی است و زندگی موقت و محدودی دارد یا برای همیشه زنده خواهد بود، نخواهد توانست برنامه صحیحی برای چگونه زندگی کردن داشته باشد. همچنین ندانستن این که آیا نیاز انسان، طعام خوردن است یا اطعام، او را بر سر دوراهی قرار خواهد داد. آشنا نبودن با امکانات و سرمایه های درونی خود، انسان را از رسیدن به قله های سعادت به کمک این سرمایه ها باز خواهد داشت. خلاصه این که آشنایی با خود است که می تواند هدف صحیحی را در زندگی برای انسان ترسیم و راه درستی را برای رسیدن به آن ارایه کند.
ادیان آسمانی، به ویژه دین مبین اسلام، پیشوایان دین و علمای اخلاق، تاکید فراوان بر خودشناسی داشته اند.»
مولف سپس به بیان مفهوم خودشناسی می پردازد و می نویسد: «مقصود از خودشناسی، نگاه سطحی داشتن به انسان نیست؛ زیرا بدیهی است که انسان، دارای حواس پنجگانه، چشم، گوش، زبان و… است و بر این اساس، نیازهای مادی فراوانی دارد؛ بلکه در این جا مراد، آشنایی با خودی است که او را از سایر موجودات جداکرده، پرونده زندگی اش را برای همیشه باز نگاه می دارد و نیازهای نامحدود و بی پایان او را در مقابل چشمان او قرار می دهد و از او می خواهد که برای رسیدن به کمال و سعادت همیشگی، از آنها یاری بخواهد.»
خودسازی (جهاداکبر)، موانع راه خودسازی، یاوران راه بندگی، کارهای لازم در خودسازی، چگونگی خودسازی و آداب زندگی حسن سلوک با دیگران، عناوین فصول دیگر این اثر را تشکیل می دهند.
چاپ نخست کتاب «بهشت اخلاق: درسنامه تزکیه و خودسازی» در شمارگان 2000 نسخه، 430 صفحه و بهای 60000 ریال راهی بازار نشر شد.
نقش نماز در آمرزش گناه
نماز بارزترين نوع بندگى خدا
نماز، مهمترين پيوند انسان با پروردگار عالم است.
نماز، سر لوحه سفارشات همه انبيا و اولياى خداست. (۱)
نماز، زيباترين نجواى عاشقانه با محبوب است.
نماز، اظهار كوچكى در برابر عظمت خالق هستى است.
نماز، نشانه آشكار پرهيزكاران است. (۲)
نماز، تابلو مؤمنان راستين است. (۳)
نماز، عامل موفّقيّت در برابر تهاجم فرهنگى و طغيان شهوات است. (۴)
نماز، ستون خيمه دين (۵) و معيار قبولى اعمال است. (۶)
نماز، رضايت پروردگار، محبوب ملائكه، سنّت انبيا، اصل ايمان، بركت در روزى، اجابت دعا، خشم شيطان، چراغ قبر، مونس در شدايد و همدم انسان از قبر تا قيامت است. (۷)
براى نماز، آثار و بركات بسيار زيادى ذكر شده است كه جهت رعايت اختصار از ذكر
آنها خوددارى نموده و تنها به نقش آن در آمرزش گناهان اشاره مى كنيم.
از آيات شريفه قرآن و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى شود كه نماز، نقش بسيار مؤثّرى در شست و شوى گناهان انسان داشته و سبب آمرزش گناهان مى شود:
«وَأَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّاتِ ذلِكَ ذِكْرَى لِلذّاكِرِينَ»؛ (۸) «نماز را دو طرف روز و در اوايل شب برپا دار، به درستى كه حسنات، سيّئات را از بين مى برد و اين نماز تذكّر و ياد آورى است براى آنان كه توجّه دارند».
در اين آيه شريفه، ابتدا به نماز سفارش شده است، سپس مى فرمايد: «حسنات، سيّئات را از بين مى برد». گرچه از اين تعبير استفاده مى شود كه تمام حسنات مى توانند عامل از بين برنده گناه و سيّئات باشند؛ امّا روشن است كه نماز، بارزترين مصداق حسنه و عمل نيك است كه مى تواند كفّاره و جبران كننده گناهان باشد.
در روايات معصومين عليهم السلام نيز براى نماز، آثار فراوانى بيان شده است كه يكى از آنها ريزش گناهان است.
داستانى آموزنده از سلمان فارسى
شخصى به نام «ابو عثمان» مى گويد: روزى با سلمان فارسى، زير درختى نشسته بوديم، سلمان شاخه خشكى از درخت را گرفت و تكان داد به گونه اى كه تمام برگ هايش فرو ريخت، آن گاه رو به من كرد و گفت: مى دانى چرا چنين كردم؟
گفتم: خير!
گفت: اين همان كارى بود كه رسول خداصلى الله عليه وآله انجام داد، هنگامى كه من علّت را از حضرتش پرسيدم، فرمود: «إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلّى صَلَوتَ الْخَمْسِ تَحاتَتْ خَطاياهُ كَما تَحاتَ هذَا الْوَرَقُ ثُمَّ قَرَءَ هذِهِ الآيَةَ: «وَأَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ… »»؛ (۸) «هنگامى كه مسلمانى وضو بگيرد
و وضو را نيكو انجام دهد، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهانش مى ريزد همان گونه كه برگ هاى اين شاخه فرو ريخت، آن گاه حضرت اين آيه را قرائت فرمود: نماز را دو طرف روز و در اوايل شب برپا دار».
على عليه السلام مى فرمايد: «با رسول خداصلى الله عليه وآله در مسجد در انتظار نماز نشسته بوديم كه مردى برخاست و عرض كرد: من گناهى مرتكب شده ام. پيامبرصلى الله عليه وآله روى خود را از وى برگردانيد. هنگامى كه نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خويش را تكرار كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: آيا با ما اين نماز را انجام ندادى؟ و براى آن به خوبى وضو نگرفتى؟ عرض كرد: آرى. فرمود: اين كفّاره گناه تو است». (۹)
تشبيهى زيبا از نماز
على عليه السلام از رسول خداصلى الله عليه وآله نقل مى كند كه حضرت فرمود: « نمازهاى پنج گانه براى امّت من همچون يك نهر آب جارى است كه بر در خانه يكى از شما باشد، آيا گمان مى كنيد اگر آلودگى بر بدن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر شست و شو كند، باز چيزى از آن آلودگى بر پيكر وى خواهد ماند؟ (مسلّماً خير همچنين است به خدا سوگند! نمازهاى پنجگانه براى امّت من». (۱۰)
روى همين جهت پيشوايان دين و رهبران معصوم عليهم السلام مردم را براى جبران گناهانشان، به نماز تشويق مى كردند.
رسول خداصلى الله عليه وآله به امّت خود مى فرمود: «قُومُوا إِلى نِيرانِكُمْ الَّتِي أَوْقَدْتُمُوها عَلى ظُهُورِكُمْ فَاطْفَئُوها بِصَلاتِكُمْ»؛ (۱۱) «بر خيزيد و آتش هايى كه (بر اثر گناه) بر پشت خود نهاده ايد، با نماز خود، خاموش سازيد».
شكّى نيست كه هر گاه نماز با آداب و
شرايط خود انجام شود، انسان را در عالمى از معنويّت و روحانيّت قرار مى دهد كه پيوند ايمانى او را با خدا مستحكم مى سازد و آلودگىها و آثار گناه را از دل و جان او شست و شو مى دهد.
نماز هم انسان را در برابر گناه بيمه مى كند، چون: «انَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْكَرِ» (۱۲) و هم زنگار گناه را از آيينه دل مى زدايد و صفحه دل را صيقل مى دهد.
اميدوارترين آيه قرآن كريم
در روايتى است كه امام على عليه السلام روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما اميدوارترين آيه قرآن كدام است؟
بعضى گفتند آيه: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ ما دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَآءُ… »؛ (۱۳) «خداوند، شرك به خود را نمى آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد (شايستگى داشته باشد) مى آمرزد».
امام عليه السلام فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
عده اى گفتند آيه: «وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً»؛ (۱۴) «كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».
امام فرمود: خوب است، ولى آنچه من مى خواهم نيست.
برخى گفتند آيه: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ (۱۵) «بگو: اى بندگان من! كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خداوند همه گناهان را مى آمرزد و او آمرزنده و مهربان است».
امام عليه السلام فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
برخى گفتند آيه: «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْظَلَمُوا
أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ… »؛ (۱۶) «و آنان كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند، و براى گناهان خود طلب آمرزش مى كنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ »
امام عليه السلام باز فرمود: پاسخ شما خوب است؛ ولى آنچه من مى خواهم نيست.
در اين هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجّه شده و همهمه مى كردند.
حضرت فرمود: چه خبر است؟
عرض كردند: ما ديگر آيه اى جز اينها سراغ نداريم.
امام عليه السلام فرمود: از حبيب خود رسول خداصلى الله عليه وآله شنيدم كه فرمود: اميدوارترين آيه قرآن اين آيه است: «وَأَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّاتِ ذلِكَ ذِكْرَى لِلذّاكِرِينَ»؛ «نماز را دو طرف روز و در اوايل شب به پا دار، به درستى كه حسنات، سيئّات را از بين مى برد و اين تذكّر و ياد آورى است براى آنان كه توجّه دارند». (۱۷)
چه اميدى از اين بالاتر كه انسان بداند هر گاه لغزشى از او سرزد و پايش به گناهى كشيده شد، چون وقت نماز فرا رسيد، وضو گرفت و در پيشگاه معبود به راز و نياز برخاست، احساس شرمندگى نمود و به خدا توجّه كرد، نسبت به اعمال گذشته اش پشيمان و شرمسار شد، گناه او بخشيده مى شود و ظلمت و تاريكى گناه از صفحه قلب او بر طرف و دلش دوباره به نور بندگى روشن مى گردد.
بر همين اساس است كه روايات ما مى گويند: « گاهى دو ركعت نماز، موجب آمرزش گناهان مى شود».
امام صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ صَلّى رَكْعَتَيْنِ يَعْلَمُ ما يَقُولُ فِيها إِنْصَرَفَ وَلَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ ذَنْبٌ»؛ (۱۸) «كسى كه دو ركعت نماز
بخواند و در اين دو ركعت بداند چه مى گويد، از نماز فارغ مى شود در حالى كه گناهى بين او و بين خداوند نخواهد بود».
اين كه حضرت فرمود: «بداند چه مى گويد»، شرط بسيار مهمّى است؛ يعنى حضور قلب داشته و توجّه به محتوا و معناى نماز داشته باشد. بداند در برابر چه كسى ايستاده؟ و با چه كسى سخن مى گويد؟ همان كسى كه نه تنها خالق اوست بلكه خالق همه هستى است؛ خدايى كه قدرتش مافوق قدرت هاست؛ كسى كه حيات و روزى ما و… در دست قدرت اوست؛ كسى كه اگر يك لحظه عنايتش از ما قطع شود، از همه هستى ساقط خواهيم شد و….
نماز جمعه و آمرزش گناهان
علاوه بر آنچه ذكر شد، روايات فراوان ديگرى نيز وجود دارد كه مى فرمايد: نماز جمعه بخصوص كفّاره گناهان بوده و موجب آمرزش مى شود. در اينجا بعضى از اين روايات را ذكر مى كنيم:
الف) رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيماناً وَإِحْتِساباً إِسْتأْنَفَ الْعَمَلَ»؛ (۱۹) «هر كس از روى ايمان و اخلاص در نماز جمعه شركت كند، (گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود) مواظب عمل بعدى خود باشد».
ب) سلمان فارسى مى گويد: رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «ما مِنْ رَجُلٍ يَتَطَهَّرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ كَما أُمِرْتُم يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ حَتّى يَأْتِيَ لِجُمُعَةٍ وَيَنْصِتُ حَتّى يَقْضِيَ صَلاتَهُ إِلّا كَانَ كَفَّارَةً لِما قَبْلَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ»؛ (۲۰) «هر كس روز جمعه طهارت را آن گونه كه امر شده است تحصيل كند (غسل جمعه و وضو) سپس از خانه اش براى نماز جمعه بيرون رود و تا پايان نماز، سكوت كند و خطبهها را گوش نمايد، اين نماز جمعه كفّاره گناهان قبل از جمعه او
مى شود؛ چون خداوند مى فرمايد: «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ»؛ (۲۱) «كسى كه حسنه اى بياورد، ده برابر پاداش مى گيرد». (۲۲)
بنابراين، نماز جمعه نيز كفّاره گناهان و مايه آمرزش بوده، عامل تطهير و پاكسازى انسان از گرد و غبار معصيت است؛ آلودگى هاى روحى، روانى و اخلاقى را از انسان مى زدايد و روح انسان را صفا و جلا مى دهد. در اين مورد روايات فراوانى وجود دارد؛ ولى ما به همين مقدار بسنده كرديم.
۱) سوره لقمان، آيه ۱۷؛ وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۲۶.
۲) سوره مريم، آيه ۳۱.
۳) سوره بقره، آيه ۳؛ سوره توبه، آيه ۷۱.
۴) سوره عنكبوت، آيه ۴۵.
ه) وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۲۷.
۶) محجة البيضاء، ج ۱، ص ۳۳۹.
۷) مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۱۸۰.
۸) سوره هود، آيه ۱۱۴.
۹) تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۶۸.
۱۰) همان.
۱۱) همان.
۱۲) بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۱۴.
۱۳) سوره عنكبوت، آيه ۴۵.
۱۴) سوره نساء، آيه ۱۱۶.
۱۵) سوره نساء، آيه ۱۱۰.
۱۶) سوره زمر، آيه ۵۳.
۱۷) سوره آل عمران، آيه ۱۳۵.
۱۸) سوره هود، آيه ۱۱۴؛ تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۷۰.
۱۹) وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۶۸۶.
۲۰) الوافى، ج ۸، ص ۱۱۴؛ روضة المتقين، ج ۲، ص ۵۹۵.
۲۱) كنزل العمّال، ج ۹/۲۱۰.
۲۲) الوافى، ج ۵/۱۱۱۶.